پارادایم مسلط در دوره احمدی نژاد مبارزه با فساد بود، اگرچه نتیجه این پارادایم شکل گیری بیشترین و بزرگ ترین فسادها در تاریخ ایران شد. با این حال به نظر می رسد هنوز بخشی از اصولگرایان به این پارادایم دل بسته اند چنانکه در انتخابات مجلس دهم همچنان از مبارزه با فساد صحبت می کنند. اما بخشی دیگر از اصولگرایان همچون علی مطهری، علی لاریجانی، کاظم جلالی با یک تغییر پارادایمی به سمت اصلاح طلبی حرکت کرده اند. اگرچه این تغییر رویکرد اصولگرایان به اصلاح طلبی سابقه طولانی تری دارد و شاید بتوان گفت از هاشمی رفسنجانی تا علی لاریجانی امتداد داشته است. اما چرا در سال های اخیر اصلاح طلبان به سمت اصولگرایی گرایش پیدا نکرده اند؟ علت تغییر پارادایم بخشی از اصولگرایان به اصلاح طلبی چیست؟
دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «آنچه که شاهد هستیم یک تغییر پارادایمی نیست، بلکه یک لایه پایین تر بوده و یک جهت گیری انتقال داکترین ها را شاهد هستیم. آنچه که تحت عنوان اصولگرایی یا اصلاح طلبی در ایران گسترش پیدا کرده است در ریشه های پارادایمی با یکدیگر همخوان هستند و تنها ادبیات آنها متفاوت است.»
وی ادامه داد: «به همین دلیل است که اصولگرایان خود را اصلاح طلب حقیقی می دانند و اصلاح طلبان خود را حامل و مدافع اصلی اصول می خوانند. پس تغییر پارادایمی نیست؛ بلکه تغییر داکترینی در حال وقوع است.»
وی افزود: «این تغییر به اینجا هم ختم نخواهد شد و در آینده و پس از این انتخابات دو جناح در ایران چهره نشان خواهند داد. جناح نخست تحول خواهان و جناح دوم محافظه کاران است و لذا اصلاح طلبان به یارگیری جدی در جبهه تحول خواهان دست خواهند یازید و هم اکنون نیز این جهت گیری کلید خورده است و فضای سیاسی در ایران در حال گذار از داکترین های آرمانی با جهت گیری های عاطفی به سمت داکترین های عمل گرایانه تر با جهت گیری های عقلایی است.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «از این رو می بینیم که در جبهه اصلاحات علی مطهری، علی لاریجانی و کاظم جلالی یافت می شود. این اولین گام و محصول تغییر داکترینی است که در فضای گفتمانی سیاسی ایران کلیدی برای آغاز تحول گرایی و محافظه کاری و محتوا بخشیدن به آرایش جدیدی در سپهر سیاست ایران است.»
وی تصریح کرد: «بنابراین جریان شناسی سیاسی ایران باید فصل جدیدی را آغاز کند که در آن دو جبهه تحول خواهان و محافظه کاران از هم جدا خواهند شد.»
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که باقی ماندن بخشی از اصولگرایان در پارادایم مبارزه با فساد چه تبعاتی برای آنها دارد؟، گفت: «مبارزه با فساد یک سیاست کلان است و نیازمند اسناد فرادستی عملیاتی و پارادایم مناسب با این اسناد فرادستی است. یعنی نخست باید پارادایم را تعریف کرد و بعد از پارادایم به داکترین رفت و بعد از داکترین، سیاست های کلان را احصا کرد.»
وی ادامه داد: «مبارزه با فساد یک سیاست کلی است که در ایران به یک شعار تبدیل شده است چراکه از ضعف فقدان داکترین های مشخص و پارادایم های معینی برخوردار است؛ لذا استراتژی مشخصی از آن خارج نمی شود و در سطح تاکتیک ها و تکنیک های مبارزه با فساد هم هیچ خروجی را به دنبال ندارد.»
وی افزود: «بنابراین مبارزه با فساد در ایران تنها یک شعار پوپولیستی برای جذب آرای مردم در هنگام انتخابات است. نتیجه آن است که آنهایی که به واسطه این شعار رای می آورند این رای را بیش از آنکه زایشگر رسالت مبارزه با فساد برای خود بدانند در عمل به فرصتی برای انجام فساد برای خود تبدیل می سازند؛ چراکه معتقدند این فرصت به زودی پایان خواهد پذیرفت و اگر نمی توانند با فساد مبارزه کنند بهتر است که از این سفره فساد برای خود متاعی بردارند.»
مطهرنیا درباره علت گرایش برخی اصولگرایان به اصلاح طلبی در سال های اخیر گفت: «اصالت گرایی و اصولگرایی، بدون به روز آمدی زمینه های گوناگون فعالیت، محکوم به شکست است. این بخش ار اصولگرایان با شّم سیاسی خود این معنا را استشمام کرده اند و از حرکت انفعالی خارج و رویکردی فعالانه برای تطبیق خود با فضای گفتمانی آینده را ادراک نموده اند. از این رو از اصولگرایی راکد و بدون تحرکی که خود را در گذشته زمان زندان کرده است بریده اند و برای رفتن به آینده زمان در فضای سیاسی آینده خود را آماده کرده اند.»
انتخابات آینده ایستگاهی است برای یک ترانزیت بزرگ سیاسی
وی ادامه داد: «انتخابات آینده ایستگاهی است برای یک ترانزیت بزرگ سیاسی که می تواند نقطه عطفی در دهه آینده فعالیت سیاسی در ایران باشد. این ایستگاه عده قابل توجهی از عناصر موثر در جبهه اصولگرایی را بر حسب تغییر ذائقه سیاسی ملت ایران و چالش های فراروی نظام کهن اصولگرایی وامانده در گذشته تاریخ، آماده خروج می سازد.»
وی افزود: «لذا این جبهه اصولگرایان است که از روی پُل اعتدال و با توجه به شتاب روز افزون تحولات داخلی، منطقه ای و بین المللی که خود را بر اصولگرایان دیکته می کند و تغییر در آنها را ناگزیر می سازد به سمت تحول خواهی یعنی تغییر وضع موجود و حاکم بر حوزه سیاست در ایران جذب می نماید؛ چراکه ما در یک دوران گذار در هم تنیده در سه حوزه کلان سیاسی هستیم.»
وی ادامه داد: «لذا آماج سهمگین دگرگونی در فضای سیاسی در دهه آینده روبروی اصولگرایان قرار گرفته است و آنها دو کار می توانند بکنند: یا از این امواج فرار کنند و به آن پشت نمایند و یا مجبورند شجاعانه به سمت امواج شنا کرده و با تخت موج خود و استشمام بوی این امواج از انرژی بوجود آماده به نفع خود استفاده کنند.»
این استاد دانشگاه افزود: «من، علی لاریجانی و کاظم جلالی را در این زمینه آن اندازه باهوش می بینم که از این موج نمی گریزند، بلکه به سمت آن شنا کرده اند.»