اندیشکده مطالعات سیاست خاور نزدیک واشنگتن در تحقیقی میدانی تأکید کرد که جنگ آینده بین اسرائیل و حزبالله در لبنان خواهد بود و این نبرد به مراتب وسیعتر و شدیدتر خواهد بود تا جائیکه ممکن است بازیگران بیشتری را از لحاظ نظامی و سیاسی در منطقه درگیر سازد. البته، اسرائیل نیز اینبار جدیتر از جنگ ۱۹۷۳ ظاهر میگردد.
در تحقیقات سیاسی جدید موسسه واشنگتن، “جفری وایت”(Jeffrey White) آینده جنگ را پیشبینی نمیکند بلکه تصویری از کینهتوزیهای جدید اسرائیل و حزبالله ارائه میدهد که ممکن است در آینده شاهد آن باشیم. در پیشبینی سنجیده وی از آینده این جنگ— که با نقشه و نمودار کامل میگردد— وایت قابلیتها و اهداف عملیاتی طرفین، نقش ایران و سوریه به عنوان عناصر بالقوه تغییردهنده روند جنگ و تاثیر احتمالی شرایط پس از جنگ بر محیط نظامی و سیاسی منطقه را ترسیم میکند.
وایت در پایان مقاله خود نتیجه میگیرد که وزارت دفاع اسرائیل باید در این جنگ پیروز شود. نتایج این جنگ برای طرف بازنده– و برای منطقه – احتمالاً ناگوار خواهد بود و واشنگتن نیز باید از هماکنون در اندیشه طرحریزی دقیق و اقدامات اولیه برای جنگ احتمالی خاورمیانه باشد.
خلاصه اجرایی
ظرف چند ماه اخیر شاهد تنش فزاینده بین اسرائیل و حزبالله و متحدان آن یعنی ایران و سوریه بودهایم. در واقع اگر در مرز شمال اسرائیل جنگی برپا شود، این برخورد نظامی شباهت اندکی به جنگ سال ۲۰۰۶ لبنان خواهد داشت. در عوض، این احتمال وجود دارد که جنگ آینده حتی معادلات منطقه را تغییر دهد – و مطمئناً برای حزبالله، شاید برای سوریه و حتی ایران نیز نتایج ناگواری به همراه داشته باشد. اسرائیل و جایگاه منطقهای آن نیز احتمالاً دستخوش تغییرات محسوسی خواهد شد.
این تحقیق آینده جنگ را پیشگویی نمیکند بلکه بیشتر مواردی را پیشبینی میکند که میتوان آنها را حدس زد.
جنگ آینده مناطقی از لبنان، سوریه و اسرائیل را در بر می گیرد.
به احتمال قوی، جنگ آینده مناطق وسیعی از لبنان، اسرائیل و شاید سوریه را در برمیگیرد، بخش قابل ملاحظهای از نیروی نظامی طرفین در عملیاتهای پیچیده حضور خواهند داشت و علاوه بر خسارت فراوان به زیرساخت کشورهای درگیر، تلفات انسانی سنگینی(نظامی وغیرنظامی) در پی خواهد داشت. اگرچه در این میان عرصه سیاسی– دیپلماتیک حائز اهمیت است، اما موفقیت در میدان نبرد عامل تعیینکننده نتیجه جنگ خواهد بود.
احتمال دارد تهران و دمشق نیز وارد این جنگ شوند
با توجه به خطراتی که در این جنگ نهفته است، احتمالاً شدت و دامنه آن افزایش خواهد یافت. اسرائیل و حزبالله برای کسب پیروزی در چنین نبردی فشار زیادی را بر یکدیگر وارد میآورند، از اینرو باید شدت خصومت و کینهتوزی علیه یکدیگر را به سطح جدیدی برسانند تا آنجا که احتمال دارد پای دمشق و تهران نیز به این میدان کشیده شود. این تقابل نظامی میتواند آزمایشی جدی برای تصمیمگیرندگان و نیروی نظامی طرفین و نیز چالشی برای بازیگران کلیدی خارجی بویژه ایالات متحده آمریکا خواهد بود.
چندین عامل وجود دارند که میتواند آتش چنین جنگی را شعلهور سازند. یکی از طرفین به سادگی میتواند نتیجه بگیرد که بنا به دلایلی زمان آن فرا رسیده است. چنین نبردی ممکن است بر اثر رویدادهای مختلفی برافروخته شود: بروز خشونت در مرز لبنان، غزه یا کرانه باختری. حتی شاید برخی از اقدامات طرفین شرایطی را بوجود آورد که در آن تنش و سوءبرداشت از نیات یکدیگر تشدید شده و شروع جنگ را منجر گردد.
جنگطلبان
تهدیدات کنونی برای اسرائیل عمدتاً از نوع متعارف است– همانند نیروی نظامی سوریه، راکت، موشک و نیروهای ضدتانک حزبالله که اساساً در ساختار و هدف متعارف هستند. اسرائیل برای مقابله با این تهدید نیروهای متعارف خود را آماده کرده است که از جمله آن میتوان به تقویت سامانههای هوایی، زمینی و دریایی، سیستم کنترل و فرماندهی، سیستمهای اطلاعاتی، آمادهسازی نیروها، پدافند فعال راکتی/ موشکی و پدافند غیرعامل اشاره کرد. هرچند تهدید جنگ با حزبالله و متحدانش را نباید دستکم گرفت، اما وزارت دفاع اسرائیل (IDF) در حال حاضر به مراتب از آمادگی بیشتری در مقایسه با جنگ سال ۲۰۰۶ برخوردار است.
هدف اسرائیل کسب جایگاه سیاسی در منطقه است
در چنین نبردی، هدف اسرائیل اساساً تغییر معادله نظامی و نتایج قابلتوجه آن برای کسب جایگاه سیاسی بهتر در منطقه است. اگرچه این برخورد نظامی احتمالاً به “پیروزی نهایی” منتهی نخواهد شد، اما در شرایط عملیات نظامی میتواند سرنوشتساز باشد. راهبرد نظامی اسرائیل بر استفاده از عملیاتهای مشترک هوایی، زمینی و دریایی در مقیاس وسیع متمرکز است تا بتواند قابلیت راکتی و موشکی حزبالله را به سرعت از بین برده، نیروی زمینی این گروه شبهنظامی را در جنوب لبنان متلاشی نموده، سیستمهای کنترل و فرماندهی را از کار انداخته و کلیه زیرساختهای لبنان را منهدم سازد.
اسرائیل احتمالاً در نظر دارد تا با استفاده از تهدیدات، بسیج عمومی، استقرار نیروها و حملات ایذایی مانع از کشیده شدن آتش جنگ به سوریه گردد. البته تلآویو خود را برای این احتمال نیز آماده میسازد. نیروهای سوری و زیرساختهای آن که پشتیبان نیروهای حزبالله هستند، شاید مورد هدف نیروهای اسرائیلی قرار گیرند. در صورت حمایت عناصر ایرانی از این گروه شبهنظامی، آنها نیز در معرض خطر حملات اسرائیل هستند. ضمناً، اسرائیل در تلاش است تا از طریق هشدار به طرف مقابل و تجهیز سیستمهای ویژه حملات راهبردی از قبیل نیروهای هوایی، زمینی و دریایی مانع از حمله ایران به خاک تلآویو شوند.
حزبالله با هدف بازدارندگی اسرائیل، تغییر توازن نظامی به نفع نیروی حزبالله و تقویت اهداف سیاسی خود را برای جنگ آینده آماده میسازد. اقدامات اخیر این گروه نشان از برنامهریزی جدی آنها برای جنگ دارد و تاثیر کلی این اقدامات باعث افزایش اعتماد به نفس حزبالله و شاید تضعیف اهداف بازدارندگی اسرائیل بوده است. حزبالله در اطاله جنگ ۲۰۰۶ موفق عمل کرد و هدفش تکرار این موفقیت در جنگ آینده است.
اگر جنگ جدیدی برافروخته شود، اقدامات نظامی حزبالله بر راهبردهای زیر تمرکز خواهند داشت:
• از لحاظ تهاجمی، انجام حملات گسترده راکتی/موشکی بر اهداف نظامی و غیرنظامی با هدف وارد آوردن خسارات و تلفات قابلتوجه
• از لحاظ دفاعی، مقابله نظامی با عملیاتهای هوایی، زمینی و دریایی اسرائیل در داخل لبنان، ممانعت از پیشروی اسرائیل و وارد آوردن تلفات قابلتوجه تا حد امکان و البته محافظت از نیروهای خودی.
حزبالله احتمالاً قصد دارد که عملیات نظامی را تا کسب موقعیت برتری در جنگ آینده ادامه دهد و این فرصت را پیدا کند که بتواند حداکثر ضرر سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی را بر اسرائیل وارد آورد.
سوریه و ایران نیز به سهم خود حداقل در زمینه سیستمهای مخابراتی، فرماندهی، کنترل، اطلاعاتی و تدارکاتی از حزبالله پشتیبانی میکنند تا این گروه بتواند به جنگ با اسرائیل ادامه دهد. با توجه به محدوده عملیاتی کوچک و نزدیکی دمشق با منطقه جنگی، عوامل پدافند هوایی سوریه با “نفوذ” تهدیدات دشمن به حریم هوایی خود مقابله کرده و شاید با هواپیماهای اسرائیلی بر فراز لبنان درگیر شوند. اما جدای از پشتیبانی اولیه(یعنی ارسال تجهیزات، تسلیحات و اطلاعات) هنوز نمیتوان از نقش بالقوه ایران در این جنگ اطمینان حاصل کرد.
شاید تهران بطور مستقیم وارد نبرد با اسرائیل شود
اما در چنین جنگ وسیعی، تهران شاید تصمیم بگیرد تا با اعزام نیروهای پیادهنظام یا نیروهای ویژه به لبنان و شاید تقویت نیروهای موشکی و پدافند هوایی در داخل سوریه بهطور مستقیم در نبرد با اسرائیل شرکت نماید. تهران و دمشق احتمالاً برای افزایش نقش خود در منطقه بهواسطه ارتباط و تعهدشان به حزبالله، با تشدید جنگ فشار بیشتری را بر اسرائیل وارد آورند.
اگر در جنگ با لبنان، سوریه مستقیم با اسرائیل وارد جنگ شود مطمئناً اهداف زیر را دنبال میکند:
• بقای رژیم و عناصر کلیدی آن (امنیتی، نظامی و اقتصادی)
• حفظ جایگاه حزبالله در لبنان و توانایی آن در تهدید اسرائیل
• حضور نظامی مجدد سوریه در لبنان برای شکست اسرائیل تا بدین ترتیب شرایطی برای بازپسگیری بلندی های جولان فراهم آید.
در صورت تشدید درگیری بین اسرائیل و حزبالله، مقامات تهران ممکن است تصمیم بگیرند تا یک یا چند اقدام زیر را در دستور کار قرار دهند:
• ارسال تسلیحات بیشتر برای حزبالله و سوریه
• اعزام مشاور، متخصص یا نیروهای سبک رزمی
• حملات نامتقارن به منافع اسرائیل (برای مثال، اقدامات تروریستی)
• خرابکاری در منطقه (برای مثال، افزایش تنش در تنگه هرمز)
• حملات موشکی علیه اسرائیل
در حوزه فلسطین، رهبران حماس احتمالاً مشارکت خود را تنها به برخی اقدامات سمبلیک محدود میکنند. ضمناً نباید تعجب کرد اگر جنگ دیگری در شمال فلسطین برافروخته شود، مطمئناً آتش آن به نوار غزه نیز کشیده خواهد شد. شاید حماس به طور جدی وارد جنگ شود و آتش سنگینی از راکت و تسلیحات دوربرد را بر تلآویو بگشاید. اسرائیل نیز متقابلاً میتواند تصمیم بگیرد که شبیه عملیات “کست لید”(Cast Lead) در فاصله سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۸ ماجرا را یکسره کند.
تشدید جنگ و تردید
جنگ آینده بیانگر وضعیت خطرناکی است– فشارها و تحولات روند جنگ را تشدید میکنند. روند جنگ، راهبردهای تهاجمی جنگطلبان و دکترینهای نظامی، میزان آمادهسازی نیروهای درگیر، احتمال استفاده طرفین جنگ از نیروی نظامی عظیم، امتیازات ناشی از حملات پیشدستانه جملگی بر دامنه و شدت نبرد میافزاید.
برخی از عوامل این قابلیت را دارند تا میزان خصومت طرفین جنگ را تحدید نمایند از قبیل دخالت سیاسی نیروهای خارجی، پیشبینی خسارت سنگین یا شکست قریبالوقوع. اما در حالت تعادل، اعمال فشار برای تشدید جنگ احتمالاً بر مکانیسمهای کنترل تاثیر گذاشته که این مسئله میتواند به تشدید سریع جنگ منجر شود.
در راستای تحقق اهداف و حفظ تجهیزات و نیروی انسانی خود، مقامات تصمیمگیرنده تحت فشار شدید بوده و باید در اسرع وقت اقدامات مقتضی را اتخاذ نمایند.
مطمئن باشید پیرامون نبردی با این ماهیت و دامنه، تردیدات بسیاری وجود دارند از قبیل قدرت اراده رهبران کلیدی، ماهیت واقعی روابط نظامی مثلث حزبالله – سوریه – ایران، تاثیر دخالت نیروهای خارجی پیش از نبرد، شرایط آغازین جنگ و شتاب پس از آن، دیدگاه عمومی در قبال جنگ آینده، استفاده احتمالی از تسلیحات شیمیایی یا میکروبی و نقش فرصت.
موارد فوق در کنار سایر تردیدات میتوانند بر روند جنگ، طولانی یا کوتاه شدن آن، گسترش یا تحدید دامنه آن و افزایش یا کاهش شدت آن تاثیرگذار باشند.
تقابلی شدید بین اسرائیل، حزب الله و متحدانش در می گیرد
جدای از تردیدات فوق، مطالبی که به تفصیل در بالا اشاره شد احتمالاً در جنگ آینده به وقوع خواهند پیوست: این تقابلی شدید و دامنهدار است که بین اسرائیل و نیروهای حزبالله و متحدانش در منطقهای به وسعت اسرائیل ، لبنان و سوریه برافروخته خواهد شد و هفته ها به طول خواهد انجامید.
در پایان، احتمالاً شرایط زیر پدیدار خواهد گشت:
• وزارت دفاع اسرائیل برخی از مناطق– شاید بخش زیادی از – لبنان و احتمالاً کل منطقه غزه را اشغال خواهد کرد.
• هرجا که روند و نتیجه جنگ نامطلوب پیش رود– شکستها، تلفات سنگین غیرنظامی، خسارات فراوان– بحران سیاسی را در پی خواهد داشت.
• چندین اقدام فوری باید در دستور کار قرار گیرد: حل مشکل آوارگی غیرنظامیان، بازآفرینی و تجهیز دوباره نیروهای نظامی، بازسازی زیرساختهای آسیب دیده.
برای مدیریت چنین شرایطی، به زمان بسیار و سرمایهگذاری کلان سیاسی و اقتصادی نیاز است.
در بلندمدت، چنین نبردی میتواند محیط سیاسی و نظامی منطقه را تغییر دهد. پس از سال ۱۹۷۳، این تقابل نظامی مطمئناً جدیترین جنگ اسرائیل خواهد بود که وزارت دفاع باید در آن پیروز شود. با توجه به هزینههای احتمالی سیاسی، نظامی و اقصادی که این جنگ در پی دارد، چنانچه تلآویو در تحقق اهداف اصلی خود ناکام بماند با عواقب جدی روبرو خواهد شد.
نویسنده در ادامه ادعا کرده است: بر عکس، اقدامات قاطعانه اسرائیل بدین معنی است که تلآویو هزینه تلفات و خسارات این جنگ را پذیرفته است. اما چنانچه به موفقیت نظامی دست یابد، مخالفان اسرائیل قطعاً در موارد زیر تضعیف خواهند شد:
• حزبالله به عنوان یک عامل نظامی در لبنان فرو خواهد پاشید و از لحاظ سیاسی قدرت خود را از دست میدهد.
• رژیم سوریه با شکست نظامی و از دست دادن امکانات مهم نظامی و امنیتی خود تضعیف خواهد شد.
• اقدامات ایران در منطقه به دلیل شکست متحدانش محدود خواهد شد و اگر تهران در زمان جنگ نتواند به آنها کمک نماید، مطمئناً نفوذ خود را نیز در میان متحدانش از دست خواهد داد.
• حماس (با فرض اینکه مستقیم درگیر جنگ شود) قدرت نظامی خود را در غزه و حداقل بخشی از قدرت سیاسی خود را از دست خواهد داد.
نقش آمریکا در جنگ آینده
پیش از وقوع چنین جنگی و یا در صورت تشدید خصومتها، واشنگتن باید با ارائه طرحهای دقیق خود را آماده سازد. در صورت آغاز جنگ، آمریکا لزوماً نباید برای پایان دادن به آن اقدامات فوری اتخاذ کند. مطمئناً در این سناریو برخی از اهداف مهم آمریکا به خطر میافتد: تضعیف توان نظامی حزبالله و کاهش قدرت سیاسی آن، اصلاح ذهنیت سوریه مبنی بر اینکه بدون پرداخت هزینه سنگین نمیتواند برای تامین منافع خود در لبنان فعالیت کند و به حاشیه راندن عامل حزبالله از دایره سیاست خارجی ایران.
عملیاتهای موفق وزارت دفاع اسرائیل میتواند این اهداف را تحقق بخشد. بنابراین، ایالات متحده آمریکا باید زمان و فضای سیاسی موردنیاز برای وزارت دفاع اسرائیل فراهم سازد. واشنگتن همچنین باید خود را برای مشکلاتی آماده سازد که ممکن است ایران در خلیجفارس ایجاد نماید. ایالات متحده آمریکا باید نشان دهد که در صورت لزوم از زور استفاده خواهد کرد و تلاش تهران برای بهرهبرداری از شرایطی که جنگ لبنان بوجود میآورد را خنثی مینماید.
نتیجه گیری
اینکه اختلافات زود یا دیر از سر گرفته شود چندان روشن نیست، اما از طرفی اسرائیل و حزبالله دلایل قابلقبولی برای اجتناب از بروز جنگ دارند. اما چنانچه یکبار دیگر در مرز شمالی اسرائیل جنگی برپا شود، تقابل دوباره آنها هیچ شباهتی به برخورد نظامی سال ۲۰۰۶ نخواهد داشت.
جنگ آینده احتمالاً در منطقه جغرافیایی بزرگتر و به مراتب پرهزینهتر خواهد بود و طرفین از ابتدا به عملیاتهای شدیدی علیه یکدیگر دست میزند. عوامل موثر در جنگ آن را شدت بخشیده و احتمالاً پای سوریه و حتی ایران را نیز به میدان نبرد میکشاند.
چنانچه روند جنگ برای یکی از طرفین ایدهآل پیش نرود، میتوان تلفات نظامی و غیرنظامی سنگین، اخلال در فعالیت های اقتصادی و آسیب به زیرساختها را انتظار داشت.
اگرچه به احتمال زیاد اسرائیل در این سناریو پیروز است، اما کسب این پیروزی هزینههای سنگینی نیز به همراه خواهد داشت.
برای طرف بازنده، نتایج جنگ احتمالاً ناگوار و فاجعهآمیز است. اگر عوامل بازدارنده جنگ کمرنگ شوند، اسرائیل و حزبالله خود را برای جنگی آماده میسازند که هیچیک دوست ندارند بازنده آن باشند/اشراف