هنوز در شوک هستم، آنقدر از دیشب گریه کردم که چشمانم باز نمی شود. خیلی زود بود، من او را از نزدیک می شناختم، سیاستمدار خوبی نبود که خودش را حفظ کند. به شدت دوست، آدم و فوتبالیست خوبی بود.
در اینستاگرام تان از بی مهری به او گفته بودید.
خیلی مورد بی مهری قرار گرفت. از پرسپولیس که به استقلال آمده بود، هواداران سرخ خیلی اذیتش کردند، در استقلال هم به خاطر اتفاقاتی که افتاد به او فشار آوردند. خیلی ها به او بدهکار هستند، هم از لحاظ ورزشی و هم از نظر زندگی، خیلی اذیتش کردند. شیشه های رستورانش را شکستند، امیدوارم این کم مهری ها در آغوش خداوند جبران شود.
گلایه ای نمی کرد؟
یک جاهایی خسته می شد ولی آنقدر خودش را سرپا نگه می داشت که به فوتبال برگردد، مدام پیاده روی می کرد و در باشگاه بدنسازی بود، اصلا ناامید نمی شد، شاید یک جاهایی خسته می شد ولی هیچوقت ناامید نشد، این امیدهایش دلم را می سوزاند.
واقعا شیشه های رستورانش را شکسته بودند؟
بله، خیلی اذیتش کردند، خیلی زیاد.
برنامه ای برای رفتن به قائمشهر ندارید؟
خیلی دوست دارم بروم ولی آن هایی که رفتند می گویند ازدحام زیاد است ولی اگر کاری کنند که خانم ها بتوانند شرکت کنند حتما می روم.
وقتی می گویند مهرداد اولادی، یاد کدام خاطره اش می افتید؟
سر استقلال و پرسپولیس خیلی کل کل می کردیم، من ۴ نشان می دادم او ۶ نشان می داد، حرف ها و درد و دل هایش را که یادم می آید خیلی ناراحت می شوم، جگرم می سوزد.
صحبت پایانی؟
فقط به طرفداران استقلال و پرسپولیس می گویم که یک مقدار کمتر به بازیکنان تیم شان و تیم مقابل فشار بیاورند. واقعا حیف نبود که این اتفاق افتاد؟