در ادامه این یادداشت که به قلم محمدعلی خسروی در شماره یکشنبه ۱۶ خرداد منتشر شده، می خوانیم: غافل از آنکه ایجاد انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گرچه کاری بس عظیم و محیر العقول بود اما تنها یکی از آثار وجودی امام خمینی(ره) است، نه همه شخصیت و هویت ایشان. امام قبل از آنکه بنیانگذار و رهبر یک نظام سیاسی باشد، پژوهشگری توانا و نظریه پردازی کم نظیر در علوم مختلف اسلامی بود؛ به طوری که بهجرأت میتوان گفت حوزه های علمیه از زمان شیخ طوسی تاکنون، کمتر کسی را در رشته های فقه، فلسفه، تفسیر و کلام نظیر ایشان به خود دیده است.
این سخن نه از باب اغراق بلکه بیان واقعیتی است که متأسفانه علل گوناگون از جمله عظمت خیره کننده نهضتی که او بنا نهاد، موجب شده است که ویژگی های علمی ایشان به چشم نیاید. البته نوآوریهای امام در علومی چون اصول، فقه، اخلاق و کلام بر اهل تحقیق پوشیده نیست اما متأسفانه ابعاد علمی ایشان در فضای فرهنگی وعلمی کشور چنانکه باید مطرح نمیشود و چه بسا برخی دانش پژوهان به تصور اینکه نظریات امام خمینی تنها صبغه سیاسی دارد در تحقیقات خود کمتر به کتاب های علمی ایشان مراجعه و خود را از نظرات دقیق و راهگشای ایشان محروم میکنند.
غفلت از پیش زمینهها و پشتوانههای علمیای که امام از آنها بهره مند بود آغاز انحرافی است که جامعه انقلابی را در تشخیص اصول و راهبردهای حکومتی به شدت تهدید می کند. زیرا تحلیل مواضع امامی که تنها دارای صفت شجاعت و هوش بالای سیاسی است با تحلیل عملکرد امامی که علاوه بر شجاعت، به صفت حکمت، عفت، تقوا، ورع، قرآن پژوهی، اجتهاد فقهی و عرفان نظری و عملی متصف است طبیعتا متفاوت خواهد بود.
نسل جوان ما اگر نداند که امام خمینی قبل از آنکه انقلابی و مبارز باشد بهترین سالهای جوانی و بیشترین ایام عمر خود را صرف مطالعه و تحقیق در شیوه های خودسازی و مبارزه با نفس و تحمل ریاضت های شرعی برای وصول به درجات عالی اخلاقی و فتح قله های کمالات معنوی کرده، و اگر نسل امروز نداند که امام قبل از آنکه قدرت شاه و امریکا را در هم بشکند، امریکای نفس خود را سرکوب و مطیع عقل و ایمان کرده است، در این صورت چه بسا یک جوان انقلابی و عاشق امام در اثر برداشت سطحی و شعارگونه از شخصیت امام، مسیر خطرناکی را بپیماید و ارزشهای عالی انسانی و اخلاقی را که بالاترین هدف امام بود قربانی شور و هیجان انقلابی کند.
نقطه انحراف از همین جا آغاز می شود که یک بعد از ابعاد شخصیتی امام را الگوی زندگی سیاسی و اجتماعی خود قرار دهیم و ابعاد مهمتر و اصلیتر که همان تعهد انسانی، اخلاق فاضله، انس با قرآن و تقید به احکام شرعی است را فراموش کنیم.
بدون تردید خمینی فقیه و خمینی عارف و خمینی فیلسوف و خمینی آموزگار اخلاق را منحصر کردن در خمینی انقلابی، بزرگترین جفا به این مرد الهی است و تبعات آن بی هویت کردن انقلاب و خالی کردن آن از پشتوانه های حکمت، دانش و پاکی است. بازشناسی شخصیت والای امام و آشنایی با ابعاد اندیشهای ایشان در زمینه معارف قرآنی، علوم عقلی و نقلی، اجتهاد پویا، عرفان و اخلاق از ضروری ترین اموری است که مراکز علمی و فرهنگی کشور بهویژه حوزه و دانشگاه و نهادهایی چون آموزش و پرورش و بسیج باید بدان اهتمام ورزند.
نتیجه نگاه تنگ نظرانه به شخصیت حضرت امام و بزرگنمایی ابعاد سیاسی ایشان که غالبا در برخی رسانه های عمومی با اهداف خاص صورت میگیرد گرچه در کوتاه مدت منافعی را در بر دارد اما در دراز مدت آثار منفی و مخرب خود را بر جای خواهد نهاد.
فاصله گرفتن از امهات علمی و عقلی انقلاب بهتدریج درخت بالنده جمهوری اسلامی را که ریشه در اندیشههای علمی و قرآنی امام دارد میخشکاند و اگر انگیزههای محتوایی و درونزا از جامعهای گرفته شد آفات بزرگی چون یأس و ناامیدی از کارآیی اسلام در حل عقدههای فکری و رفع تنگناهای زندگی و به عبارتی دیگر، آفت بیهویتی دینی و ملی جامعه را فرا خواهد گرفت. فراموش نکنیم هویت امام خمینی و خاستگاه انقلاب اسلامی چیزی جز تجلی معارف عمیق دینی و عقلی و تحقق آرمانهای بلند انسانی نیست.
*منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۶ خرداد ۱۳۹۵
شناخت امام خمینی با نگاهی متفاوت
متأسفانه اغلب اوقات وقتی نام امام مطرح میشود چهره ای در ذهنها نقش می بندد که شاخصه او شجاعت، سیاست و انقلابی بودن است و بس. گویی امام جز قیام علیه استکبار و مبارزه با استبداد هویت دیگری ندارد. این مطلب سرآغاز یادداشتی در روزنامه اطلاعات است.