البته این حق طبیعی آنهاست که بخواهند در عرصه انتخابات حاضر شوند منتها مسالهای که وجود دارد این است که آنها عمده فعالیتهایشان را در جهت تخریب دولت به کار گرفتهاند.
البته این موضوعی است که ما از سالها پیش با آن روبهرو بودهایم، از همان اوایل انقلاب همواره گروههای تندرو در هر جناح و با هر تفکری بیش از هر کاری دست به دامن تخریب رقیب میشدند. به بیان دیگر آنها به جای اینکه به ارایه برنامه بپردازند و بگویند که در صورت تشکیل دولت مطلوبشان چه برنامهها و سیاستهایی را در پیش خواهند گرفت، تخریب دولت را در دستور کار قرار دادهاند و با مخلوطی از دروغ و شایعه و بهرهبرداری سیاسی از مسائلی همچون فیشهای حقوقی خط تخریب دولت را در پیش گرفتهاند.
حال سوال این است که چرا اینها تخریب را در دستور کار خود قرار دادهاند؟ حقیقت این است که جناح تند اصولگرایان میداند که محبوبیت چندانی در جامعه ایران ندارد. سند این ادعا هم چهار میلیون رایی است که سعید جلیلی به عنوان کاندیدای این جناح در انتخابات سال ٩٢ آورد.
حال در آستانه انتخابات ٩۶ واقعیت این است که این چهار میلیون اگر کاهش نیافته باشد قطعا افزایش هم نیافته است و بر همین اساس رادیکالهای اصولگرایان تخریب دولت را بیش از گذشته به کار گرفتهاند.
اما در این میان یک اشتباه محاسباتی وجود دارد، اینکه تخریبگران دولت تصور میکنند با نا امید کردن جامعه از حسن روحانی پایگاه اجتماعی او رای خود را به سبد آنها خواهد ریخت اما در پس این داستان مسیر دیگری نهفته است. نکتهای که از دید آنها پنهان مانده این است که اگر مردم و به ویژه نسل جوان از دولت حسن روحانی ناامید شود و همه راهها برای اصلاح امور را بن بست ببیند تنها به یک سوال میرسد، اینکه چرا باید رای بدهم؟ به وجود آمدن چنین شرایطی در جامعه بیشک برای نظام مفید نخواهد بود. هیچ چیز به اندازه ناامیدی بخش جوان جامعه برای یک نظام سیاسی خطرناک نخواهد بود.