همه منتظرند؛ تا چشم کار میکند عشق است و عشق! وسط میدان سردار همدانی ایستادهام، نگاهم به جاده همدان ـ ساوه است، دیگران هم به آن سو چشم دوختهاند… مسیر بازگشت شهید زارع الوانی به آغوش وطن!
انتظار…! چه واژه عجیبی؛ چشمها نشان از غم غریبی دارد؛ عمق نگاهها بر روی عکس شهید مینشیند و جان را به آتش میکشد؛ پرچم سرخ «لبیک یا حسین(ع)» در فراز آسمان خودنمایی میکند؛ پرچمی که شهید زارع الوانی جانش را برای آن داد تا برای همیشه سرافراز تاریخ باقی بماند.
مادران بسیاری با دیدگانی اشکبار منتظر استقبال از فرزند شهیدشان هستند، آری…. شهید زارع الوانی، فرزند وطن است و تمام مادران این سرزمین!
به سوی یکی از مادران رفتم! عکسی در دست داشت، نگاهم به روی عکس افتاد، بی اختیار بغضش شکست و گریست، متأثر شدم، چشم از عکس برنداشتم، پسری تقریباً بیست و چندساله در قاب عکس به رویم لبخند میزد؛ زن، نگاهی به من کرد و گفت: پسرم است؛ امیدم؛ که تمام امیدم بود؛ نزدیک ۳۰ سال است منتظرش هستم.
نگاهش و کلامش دلم را آتش زد، گفتم چقدر امید به بازگشتش داری؟ همان طور که اشکش را پاک میکرد، لبخندی زد و گفت: هنوز امیدوارم! هر شهیدی که به وطن میآید رنگ و بوی امیدم را میدهد؛ تمام شهدای این سرزمین فرزندان مناند و برای استقبال از آنها خود را سر قرار میرسانم.
مبهوت این همه امید و مهربانی شده بودم که به ناگاه ولولهای شد، شهید آمد؛ بوی اسپند بلند شد و صدای «الله اکبر» و «لااله الا الله»!
مراسم تشریفات و احترام نظامی به شهید باید انجام شود؛ همه کنار میایستند؛ سکوت فضا را در بر میگیرد؛ گروه رزمنوازان مینوازد؛ شهید، بر سر شانههاست و کمی بعد در آغوش جمعیت جای میگیرد.
آن طرفتر صحنهای، چشمها را مبهوت خود میکند، «محمدقاسم»، فرزند کوچک شهید در آغوش همرزم پدر! به تابوت پدر نگاه میکند و این همه جمعیت، کسی چه میداند؛ چه چیزی از ذهن این مرد کوچک میگذرد؟
پیکر شهید بر دستان پرمهر مردم قرار میگیرد؛ جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود و صحنههای دلدادگی و عاشقی زیباتر؛
پیکر شهید زارع الوانی در بلوار شهید همدانی به سمت میدان عاشورا حرکت داده میشود، راهی که «حبیب سپاه» طی کرد و مسیر رسیدن به عاشوراست؛ راهی که باز است و هنوز هم خریدار دارد!
اینجا ایستگاه دوم است؛ مردم در انتظار شهید هستند؛ بیقراری میکنند برای استقبال از شهید الوانی!
حال همراهان شهید دو برابر میشوند تا پیکر را به ایستگاه سوم برسانند، تقاطع سردار همدانی! اینجا هم جمعیت بسیاری در انتظارند تا شهید را راهی منزل جدیدش کنند…. خیابان پاسداران منتظر پاسدار دین خدا میشود…
ولولهای برپاست…!
===============
گزارش از علی فردوسی پور
فارس