امروزه اختلاف نظر و تعارض میان مردم و نهادهای مدنی باحکومت در تمامی کشورها حتی کشورهای توسعه یافته نیزوجود دارد.
دراین کشورها تفاوت میان انتظارات مردم، خواستههای رفاهی و صنفی با اولویتهای توسعه و سیاستهای کلان دولتمردان خاستگاه تعارض و اختلاف است.
ولی دامنه تعارض و تقابل میان حکومت و مردم درکشورهای درحال توسعه وکشورهای جهان سوم ازاین مرزها فراتر میرود و اختلافی ریشهای به نظر میرسد.
دستیابی به حقوق اولیه انسانی، برقراری حکومت قانون،آزادی بیان، گسترش نهادهای مدنی، فرصتهای برابراقتصادی و رفاه خواستههای اولیه و اساسی مردمان این کشورهاست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که گریزی از تعارض واختلاف میان مردم و حاکمیت نیست.
ولی مهم چگونگی مخالفت، بیان خواستهها و سوقدادن حاکمیت به سوی اصلاحات ساختاری است. امروزه درجوامع دموکراتیک و مدنی همگام با توسعه سیاسی وآزادیهای مدنی، شکل ابراز مخالفت نیز تغییرکرده است.
به تبع آن، روشهای مبارزه برای تحقق دموکراسی نیز از شکل سنتی خارج و در قالب احزاب وتشکلهای سیاسی ظاهر شده است و لذا در این جوامع، نافرمانی شهروندان وحتی مقابله با آنها به صورت مدرن و منطقی، درقالب احزاب نمود عینی پیداکرده است.
احزاب شکل تکوین یافته از خواستهها و بیان اعتراضات جامعه را، به حاکمیت منتقل کرده، در حقیقت حلقه واسط بین مردم وحاکمیت هستند.
لذا برنامه و تاکتیک برای رسیدن به آنچه صلاح جامعه است، دراحزاب تدوین شده و به صورت برنامهای مطرح میشود.
درکشور ما بعد از انتخابات دوم خرداد خرداد ۱۳۷۶ بر اثر رشد فکری و بلوغ سیاسی مردم، موج جدیدی از مطالبات اجتماعی و سیاسی در جامعه مطرح شد که تشکلهای اصلاحات آن را نمایندگی کردهاند. در این میان احزاب سیاسی اصلاحطلب، در قالب شورای هماهنگی اصلاحات توانستهاند به خوبی این نمایندگی را ایفا کرده و بخشی از اصلاحات مد نظر آنها را به سطوح بالای جامعه منتقل کردهاند.
اما تشکیل برخی نهادهای غیراصولی و فصلی که گاه تنها برای حضور در یک انتخابات، صورت میگیرد، موجب تضعیف احزاب شده و در این میان بزرگان اصلاحات باید با تشویق مردم و فعالان سیاسی، آنها را به مشارکت در روند حزبی سوق دهند و از این رهگذر احزاب آزمون تجربه وخطا را پشت سربگذارند و رفتهرفته ضعف کار احزاب نمایان و با برنامهریزیهای علمی این نقیصه برطرف شود و بهار احزاب با بهار دموکراسی درکشور رقم بخورد. در دنیای مدرن امروز کشورها ناگزیر از استفاده از سازوکارهای مدرن هستند، احزاب هم در این مقوله جای میگیرند و هر حرکتی که موجب ضعف احزاب شود، باعث میشود که حرکت دموکراسیخواهی مردم دچارکندی شده و یا از مسیر اصلی خارج شود، در این میان تشکیل هر نهاد موازی صرفا موجب بیرغبتی و یاس در گروههای فعال سیاسی واجتماعی میشود و ضمن ایجاد دلسردی در مردمی که در دو انتخابات ۹۲ و ۹۴ به اصلاحات رای دادند، به سود جریانهای محفلی و غیرحزبی خواهد بود.