کتاب «پیشوای شهیدان» تالیف مرحوم «آیتالله سیدرضا صدر»، یکی از صدها اثری است که در زمینه چگونگی شکلگیری و آثار و بازتابهای قیام عاشورا به رشته تحریر درآمده و بارها از سوی انتشارات بوستان کتاب قم منتشر شده است.
پیشوای شهیدان، اثری تاریخی، حماسی، تربیتی و ادبی است که رویدادهای مرتبط با حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا دوران اسارت خاندان اهل بیت(ع) را دربرمیگیرد. این کتاب با ذکر جزئیات، به حادثه عاشورا پرداخته و تلاش دارد با نگاهی تطبیقی، مسائل فکری و فرهنگی و سیاسی مخاطب امروز را پاسخ دهد.
یکی از موضوعاتی که شاید کمتر مورد توجه بوده و نویسنده کتاب، هوشمندانه به آن پرداخته، تاثیری است که قیام عاشورا در کاهش اختلافات میان مسلمانان داشته است. وی ضمن اشاره به چگونگی بروز حادثه کربلا، در ارزیابی یکی از آثار این حادثه مینویسد: «شهادت حسین(ع)، وحدت اسلام را تامین کرد. شیعه و سنی را در کنار هم نهاد و حسین قهرمان وحدت اسلام گردید. شیعیان و سنیان، هر دو حسین(ع) را پیشوا میشناسند، هر دو گروه، در پیروی حسین(ع)، خود را سعادتمند میدانند، هر دو یزید را از اسلام دور میدانند…
هم اکنون حسین(ع) کلید وحدت اسلام است، کلید مهر مسلمانان با یکدیگر است. تیرگیهای درونی که در میان مسلمانان است، از دل میزداید و دلها را صیقل میدهد. شعار حسین(ع) یگانگی را میان مسلمانان تامین میکند. هر مسلمانی را به پیروی حسین بخوانید، به ندای شما لبیکمیگوید؛ دنیای بشریت نیز چنین است. کسی را، بشری را سراغ ندارم که از حسین(ع) روی بپیچد و به یزید روی کند.
پیش از شهادت حسین(ع) شکافی میان مسلمانان پیدا شده بود، شکافی ژرف وعمیق؛ گروهی عثمانی شده بودند و گروهی علوی. شهادت حسین(ع) این شکاف را برداشت و آزاد مردی همچون زهیر، که بزرگ عثمانیان بود و مرد نامی آنها، به حسین(ع) پیوست و سردار نامدار سپاه حسین گردید.
شهادت حسین(ع)، این شکاف را پر ساخت. دیگر از عثمانیگری، اثری نماند و عثمانگرایی از دنیای اسلام رخت بربست…» (ص ۱۰۰- ۱۰۱)
با مطالعه آنچه اشاره شد، این پرسش مطرح میشود که اگر قیام امام حسین(ع) در سال ۶۱ هجری و قرنها پس از آن، موجب وحدت مسلمانان شد، چرا امروز از این ظرفیت مهم در همین مسیر بهره برده نمیشود؟ چرا افرادی مدعی پیروی از آن حضرت، در جلسات بزرگداشت عاشورا به طرح مطالبی میپردازند که نه تنها تفرقه میان شیعه و سنی که اختلاف میان شیعیان را نیز دامن میزند! آیا این رویه نوعی انحراف از حقیقت عاشورا نیست؟
شاید کسانی ندانند که بزرگی مانند امام موسی صدر (رهبر شیعیان لبنان)، در جلسات ماه محرم علاوه بر روحانیون شیعه، از علمای اهل سنت و حتی چهرههای متفکر مسیحی دعوت میکرد تا به ایراد سخن پرداخته و از ارزشهای بلند عاشورا بگویند. یکی از این چهرهها مرحوم «عبدالله علایلی» از روحانیون و نویسندگان برجسته جامع الازهر بود که کتاب «برترین هدف در برترین نهاد» را درباره قیام عاشورا به رشته تحریر درآورد. این شیوه جلوهای از همان نگاه است که حسین(ع) را فراتر از یک مذهب و گروه خاص میداند و برای عاشورا مخاطبی به وسعت همه طوایف و سلیقههای موجود در جامعه قائل است.
جالب این است که امام موسی صدر در کوران جنگهای داخلی در سال ۱۹۷۶ میلادی، از تقارن عاشورا و میلاد مسیح استفاده میکند تا با یادآوری تعالیم بلند این دو پیشوای بزرگ، مردم لبنان را به صلح و همزیستی مسالمتآمیز دعوت کند. این درحالی بود که همان زمان، گروههای افراطی مسلمان و مسیحی بیش از هر چیز به دشمنی و خشونت علیه هم گرایش داشتند.
به راستی اگر باور داریم که اختلاف و تفرقه مذهبی پدیدهای شوم و بنیان برافکن است و معتقدیم حسین(ع) با شهادت خود بسیاری از اختلافات فرسایشی در جامعه اسلامی را از میان برد، باید در عمل هم پیرو او بود نه اینکه جلسات عزاداری را به فرصتی برای گسترش نزاعهای بیحاصل فکری و عقیدتی بدل نماییم. اگر امام علی(ع) از حق خود گذشت و سکوت پیشه کرد، و اگر امام حسن(ع) تن به صلح با معاویه داد، و اگر امام حسین مظلومانه به شهادت رسید، همگی به خاطر مصلحت جامعه اسلامی وحفظ و احیای ارزشهای اخلاقی و ناب بعثت بود. آیا ما که شیعه ائمه(ع) هستیم، به سیره و روش آنان وفاداریم؟