پرویز امینی تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی طی یادداشتی با اشاره به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نوشت:
دولت روحانی یک دولت توسعهگرا به معنای خاص کلمه است که از توسعه، «رشد اقتصادی» را معنا میکند و مسیر توسعه را نیز «همگرایی با غرب» به عنوان جهان توسعهیافته از نظر رشد اقتصادی میداند و نتیجتا پیششرط این همگرایی، همگرایی یا دست کم به دست آوردن رضایت دولت آمریکاست. تلاش دولت روحانی در این چند سال؛ چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی، بر این مدار استوار بوده است و برجام نیز قرار بوده است مسیر این همگرایی را هموار کند.
واقعیتهای اقتصادی کشور بعد از برجام، توقعات مردم و حتی دولت روحانی را برآورده نکرده است و به همین سبب دولت روحانی در حال تجربه یک شکاف اجتماعی ما بین خود و مردم در مسئله برجام است. مردم در موقعیت «پسابرجاماند» و منتظر تجربه محسوس وعدههای برجامی دولت در سطح زندگی خود، چه در مسئله اشتغال و چه در افزایش قدرت خرید و چه در مسئله مسکن و چه در رشد اقتصادی کشورند اما رئیسجمهور به دلیل خالی بودن دست دولت در پسابرجام، به برجام عقبگرد کرده است و دائماًَ در حال مدح و ثنا گفتن برای خود برجام است.
این مدح و ثنا برای برجام آنچنان پرطنین است که روحانی را به وضعیت «از خود ممنون بودن و از خود متشکر بودن» کشانده است. تفاوت بین واقعیتهای پسابرجام با وعدههای برجامی، فلسفه وجود دولت که حل مسائل کشور حتی در سطح «آب خوردن» را به برجام گره زده بود، با چالش مواجه کرده است و بالطبع گفتمان دولت را که بر همگرایی با غرب برای حل مسائل و ایجاد رشد اقتصادی تأکید داشت، با چالش و مسئله مواجه کرده است.
اما با رئیسجمهور شدن ترامپ در آمریکا و پیش چشم داشتن دیدگاهها و مواضع وی که حتی رئیسجمهور روحانی وی را در قیاس با هیلاری کلینتون به عنوان گزینه بد، گزینه بدتر در رقابتهای انتخاباتی آمریکا میدانست، چونان زلزلهای است که همه ارکان گفتمان توسعهگرایی دولت روحانی را درهم میریزد و به طور مضاعف فلسفه دولتی را که به همگرایی با غرب و آمریکا تکیه داشت، با چالش مواجه میکند.
چون مسیر تهران – واشنگتن با حضور ترامپ در رأس کاخ سفید، خصوصاً با تصویری که او از خود ساخته است و اتفاقاً این تصویر منجر به انتخاب او از سوی مردم آمریکا شده است، از قبل مسدود است و به نظر میرسد راه دیپلماسی ولو با انعطافهای بیشتر از دوره برجام نیز، چارهساز نخواهد بود.
بنابراین رئیسجمهور روحانی از دو ناحیه دچار چالش برای تداوم دولت خود است. یکی واقعیتهای پسابرجام خصوصا در حوزه اقتصاد جامعه که نشان میدهد علیرغم همگرایی در یک مسئله مهم و پرچالش هستهای با غربیها و آمریکاییها، این همگرایی نتوانسته گشایشی در مسایل کشور ایجاد کند. دیگری بسته شدن راه همگرایی، با رئیسجمهور شدن ترامپ در آمریکاست؛ بنابراین دولت روحانی برای فلسفه تداوم دولت خود دچار «چالش مضاعف» است.
روحانی در واقع اولین قربانی جهتگیری خود در واگذاری مرجعیت حل مسائل کشور به خارج است. در این جهتگیری، فضای داخلی تحت الشعاع تحولات خارجی قرار گرفت و انتخابات آمریکا به عنوان یک متغیر تعیین کننده خارجی، بیش از گذشته مسئله دولت روحانی شد. دولت روحانی که در دوره اوباما نیز در اجرای برجام دچار چالش است، بهطور طبیعی خواهان پیروزی چهرهای مثل ترامپ نبود که از پاره کردن سند برجام سخن گفته بود. ترامپ اگر برجام را پاره نکند، که احتمالش زیاد است که پاره نکند اما به نظر میرسد اجرای برجام – تنها افتخار و دستاورد دولت یازدهم – در دوره او به مراتب دشوارتر از دوره اوباما باشد. بنابراین امروز (سهشنبه) یکی از غم انگیزترین روزهای دولت روحانی است و شاید هیچ ایرانیای چه در داخل و چه در خارج به اندازه روحانی غصهدار این روز نباشد.