به گزارش تهران امروز، سحرگاه دهم آذرماه زنی جوان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و موضوع کشف جسد همسر خود را در نزدیکی منزلش گزارش کرد.
با حضور ماموران کلانتری ۱۳نازی آباد در محل کشف جنازه در خیابان تندگویان و بررسیهای اولیه مشخص شد این مرد ۳۱ ساله به نام « صادق. ر» بر اثر تصادف با یک خودرو از پا درآمده و خودرو مورد نظر نیز از محل متواری شده است.
اما با رسیدن کارشناسان راهنمایی و رانندگی به محل ماجرا شکل دیگری به خود گرفت و فرضیه قتل متوفی پررنگ شد چرا که آنها نظر به عمدی بودن این تصادف داده و مرگ صادق را مشکوک دانستند.
با ارجاع پرونده به اداره دهم پلیس آگاهی، ماموران ابتدا بازجویی از همسر متوفی به نام « سمیه. س » را آغاز کردند که این زن ۲۸ ساله به آنها گفت: ساعت حول و حوش ۹:۳۰ شب بود که مردی با همسرم تماس گرفت و گفت بستهای را برای وی آورده است. صادق بلافاصله از منزل خارج شد ولی دیگر برنگشت. هر چه هم با موبایل او تماس گرفتم خاموش بود. به همینخاطر نگران شده و به خواهرم زنگ زدم و موضوع را به وی گفتم. طولی نکشید که او به همراه شوهرش به منزل ما آمد و سه نفری شروع به جست و جو ی صادق کردیم. به تمام بیمارستانهای اطراف و حتی پزشکی قانونی سر زدیم اما هیچ اثری از وی پیدا نکردیم. تا اینکه موقع بازگشت به خانه در گوشه خیابان صادق را دیدیم که بیجان روی زمین افتاده است که موضوع را به ماموران اطلاع دادیم.
این زن در ادامه رابطه خود را با همسرش مطلوب توصیف کرده و گفت زندگی خوبی با وی داشته است.
با توجه به رفتار مشکوک سمیه، پرس و جو از همسایگان و اقوام مقتول آغاز و مشخص شد ادعای این زن درباره روابط حسنه خود با همسرش دروغ بوده و این زوج اختلافات شدیدی با یکدیگر داشته و حتی در آستانه متارکه بوده اند.
سمیه در مواجهه با اطلاعات جدید ماموران ۲۴ ساعت بیشتر دوام نیاورد و به دست داشتن خود در قتل همسرش اقرار کرد: من و صادق از مدتها پیش با هم اختلاف داشتیم و زندگی مان خالی از صمیمیت وعشق بود. حدود ۶ ماه قبل در خیابان با جوانی به نام پرویز آشنا شدم پس از دوستی خود را مجرد معرفی کردم. این جوان بعد از مدتی به من علاقهمند شد و درخواست ازدواج با من را مطرح کرد.
با طرح این پیشنهاد تصمیم گرفتم دیگر واقعیت را به پرویز بگویم. به همین خاطر داستان متاهل بودن خود را به وی گفتم ولی تاکید کردم که حاضرم با او ازدواج کنم به شرطی که وی صادق را از سر راه بردارد. بعد هم مشکلات فراوان خود با صادق را برایش گفتم و او هم با اظهار علاقه شدید به من قبول کرد که شوهرم را در یک تصادف ساختگی از پا درآورد.
طی مدتی که با پرویز رابطه داشتم صادق به تماسهای تلفنی و رفتار من مشکوک شده و همین باعث شدت گرفتن مجادلات و دعواهای مکرر بین من و او شده بود.
طبق نقشه حدود ساعت ۹:۳۰ شب بود که پرویز با شماره تلفن همراه صادق که من در اختیار وی گذاشته بودم با او تماس گرفته و مدعی شد بستهای در سر راه خود پیدا کرده که شماره تلفن صادق روی آن است. وی قرار ملاقاتی با صادق در خیابان تندگویان گذاشت و پس از حضور همسرم در محل قرار وی را با خودرو زیر گرفته و فرار کرد.
با شناسایی مخفیگاه پرویز در خیابان ابریشم منطقه خزانه، کارآگاهان در یک اقدام غافلگیرانه در سحرگاه ۱۹بهمن ماه وی را دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.
پرویز با اعتراف به این جنایت گفت: با تلفن همراه پرویز تماس گرفتم و به وی گفتم بستهای پیدا کرده ام که شماره تلفن شما روی آن نوشته شده است.
خودم هم گوشهای در خیابان تندگویان با اتومبیلم ایستاده و منتظر خارج شدن صادق از خانهاش بودم. ساعت ۱۰ بود که صادق کنار خیابان حاضر شد. با مشاهده صادق در حالی که او هنوز متوجه من نشده بود به سرعت به سمت او حرکت کردم و وی را زیر گرفته و به سرعت از محل متواری شدم. در حالی که به هیچ عنوان تصور نمیکردم پلیس متوجه ساختگی بودن تصادف شود.