دافی در سال ۱۹۵۱ برای خواستگاری به خانه هلن می رود اما پدر دختر مورد علاقه اش با مخالفت با این ازدواج، مانع از آن شد چرا که دافی علاقه مند به حضور در دنیای بازیگری و هنر بود و به همین خاطر پدر هلن به دلیل احتمال وجود مشکلات مالی در آینده با این ازدواج مخالفت کرد.
پس از آن هریک از این دو جوان ازدواج جداگانه ای انجام دادند و هلن ۳ مرتبه و دافی ۲ بار ازدواج کرد.
زمانی که هلن قصد ازدواح با دافی را داشت ۱۹ ساله بود و این دو پس از ۶۴ سال زمانی که هلن در روستایی که برای اولین بار دافی را دیده بود مجسمه ساخت پسر دافی را دید بار دیگر با دافی ملاقات کرد.
هلن درباره ازدواج با دافی می گوید که تاکنون هیچ گاه تا این اندازه احساس خوشبختی نمی کرده و همه آرزوهایش با رسیدن به دافی برآورده شده است چرا که در طول تمام زندگی اش به وی علاقه مند بوده است.