اگر عاشق فردی بودید و یک نفر دیگر نیز عاشق همان شخص بود، چه میکنید؟ وقتی دو نفر عاشق یک نفر هستند، شرایط پیچیدهای بوجود میآید، به ویژه زمانی که آن دو نفر آشنای هم باشند. زمانی که دو دوست یا دو برادر یا دو خواهر یا دو خویشاوند عاشق یک نفر هستند، شرایط بسیار پچیده میشود.
زمانی که موضوع رقابت عشقی مطرح میشود افراد به دو گروه عمده تقسیم میشوند. یکی آنها که اصل را بر عدم رقابت قرار میدهند و خودشان سرنوشت بازی را با کنار رفتن خود تعیین میکنند و دیگری آنها که اصل را بر رقابت قرار میدهند و سرنوشت بازی را به دست معشوق و حق انتخاب او میسپارند.
دیدگاهی وجود دارد که به رقابت به عنوان یک امر منفی مینگرد. این دیدگاه رقابت را بر نمیتابد و از آن به بدی یاد میکند چرا که ممکن است افراد برای پیروزی دست به هر اقدامی بزنند به ویژه اگر هدف آنها فقط پیروزی باشد.
این دیدگاه اصل را بر عدم رقابت در عشق قرار میدهد. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم آنها که وارد رقابت نمیشوند هرکدام دلایل خاص خود را دارند. برخی عشق را از خود گذشتگی و ایثار میدانند و قصهی آنها قصه ایثار است و در شرایط رقابت عشقی ممکن است احساس کنند که بالاترین ایثار و از خود گذشتگی آن است که از معشوق بگذرند و از رقابت خارج شوند. برخی دیگر خود را لایق معشوق نمیدانند و خود را همسر شایستهای برای او نمیدانند، برخی دیگر جسارت رقابت را ندارند و برخی دیگر احساس میکنند که شرایط به گونهای است که نباید رقابت کنند و اگر رقابت کنند، دیگران به دیدهی منفی به او خواهند نگریست.
برخی دیگر رقابت نمیکنند تا با نشان دادن عدم رقابت خود، قدرت و توانمندی خود را به رقیب و معشوق نشان دهند. آنها که رقابت نمیکنند کنترل شرایط را با عدم رقابت به دست میگیرند و به این وسیله بر شرایط اعمال کنترل میکنند. احساس کنترل به افراد احساس ایمنی میدهد. زمانی که افراد، درگیر رقابت عشقی میشوند احساس ناامنی ناشی از عدم کنترل اوج میگیرد. یکی از راههای اعمال کنترل، رقابت نکردن و کنار رفتن است. فردی که کنار میرود، تسلط خود را بر شرایط اعمال میکند و به این ترتیب احساس ایمنی میکند.
اما آنها که اصل را بر رقابت میگذارند معتقدند که بهرحال زندگی و حیات با رقابت همراه و توأم است و ما از رقابت گریز و چارهای نداریم فقط آنچه مهم است چگونگی رقابت است. رقابت میتواند جوانمردانه و اخلاقی باشد و نیز میتواند ناجوانمردانه و غیراخلاقی باشد. پس همه آنچه که مهم است چگونگی رقابت است نه اینکه رقابت کنیم یا نکنیم. رقابتی که براساس اخلاق در چارچوب اخلاقیات باشد همانند مسابقات علمی و ورزشی است که همهی انسانها به این رقابتها به دیدهی مثبت مینگرند. رقابت در عشق همانند هر رقابت دیگری میتواند اخلاقی یا غیراخلاقی باشد آنچه مذموم و ناپسند است رقابت غیراخلاقی است نه خود رقابت. در رقابتهای ورزشی یا علمی نیز وقتی دو برادر یا دو خواهر یا دو دوست یا دو خویشاوند رقیب یکدیگر باشند، شرایط پیچیده میشود. طبیعتاً رقابت در عشق بین این افراد از پیچیدگی بسیار بیشتری برخوردار است.
اما رقابت اخلاقی چه ویژگیهایی دارد؟! اخلاق به معنای رعایت حقوق دیگری در عین رعایت حقوق خود است. از آنجا که انسان تمایل به خودخواهی دارد و حقوق خودش را بیشتر مد نظر دارد اخلاق از او بیشتر رعایت حقوق دیگری را میطلبد. رقابتی اخلاقی شمرده میشود که به حق تجاوز نشده باشد و حقوق رقبا مد نظر گرفته شده باشد. حفظ حقوق دیگری در عین حفظ حقوق شخصی اخلاقایت را ایجاد میکند.
اگر حق شخصی نادیده گرفته شود به شخص خود ستم کردهایم و اگر حق دیگری یا حق رقیب نایده گرفته شود به دیگری ستم روا داشتهایم و در هر دو صورت اخلاق رعایت نشده است. افرادی که از حقوق خود میگذرند به خاطر حقوق دیگری، اخلاق را در مورد خود نادیده گرفتهاند و به خود ستم روا داشتهاند. برای آنکه مفهوم حقوق شخصی و حقوق رقیب در رقابت عشقی مشخصتر شود این حقوق را به طور مشخص در زیر میآوریم.
حقوق عاشق
|
حقوق رقیب
|
عاشق حق ابراز عشق دارم.
|
او حق ابراز عشق دارد.
|
عاشق حق خواستگاری دارم.
|
او حق خواستگاری دارد.
|
عاشق حق دارم که برای ابراز عشق و خواستگاری کسی مزاحم من نشود.
|
او حق دارد که برای ابراز عشق و خواستگاری کسی مزاحم او نشود.
|
عاشق حق دارم که از یک شیوه غیراخلاقی برای دور کردن من از معشوق استفاده نشود.
|
او حق دارد که از یک شیوه غیراخلاقی برای دور کردن او از معشوق استفاده نشود.
|
عاشق حق دارم که اگر با معشوقم ازدواج کردم، دیگری وارد حریم زندگی خصوصی ما نشود.
|
او حق دارد که اگر با معشوق ازدواج کرد، دیگری وارد حریم زندگی خصوصی آن دو نشود.
|
حقوق معشوق
|
او حق دارد تا زمانی که با کسی ازدواج نکرده است با خواستگاران مختلف صحبت کند.
|
او حق دارد که خودش همسرش را انتخاب کند و کسی او را برای انتخاب مجبور نکند.
|
او حق دارد که پس از ازدواج کسی وارد حریم خصوصی او و همسرش نشود.
|