احسان محمدی- استقلال ۳ پرسپولیس ۲٫ این نتیجه هم به لیست بالا بلند شهرآوردهای قرمز و آبی اضافه شد.
دو عدد که بعدها به آن استناد می شود و تنها واقعیت به جا مانده از این بازی پرشور هستند. کسی یادش نمی آید که تماشاگران پرسپولیس با «چگالی» بیشتری روی سکوها نشسته بودند، همانطور که کسی یادش نمی ماند این قوی ترین پرسپولیس ده سال اخیر بود، همانطور که یادمان می رود گل دوم پرسپولیس می توانست خطا باشد، یا صادق محرمی و فرشید اسماعیلی که توی خیابان هم ممکن است کسی آنها را نشناسد بهترین های دو تیم بودند.
استقلال تهران با بازیکنان جوانش توانست با سه گل فرشید اسماعیلی، علی قربانی و کاوه رضایی در مقابل دو گل سروش رفیعی و سیدجلال حسینی پرسپولیس پر ادعا را شکست دهد. دوازده نکته از این بازی را با هم مرور کنیم:
۱- شهرآورد قانون خودش را دارد: همه دست به پنهانکاری می زنند. تظاهر می کنند که این بازی سه امتیاز دارد. اما این بازی جان لیگ است. لذت لیگ است. پرسپولیسی ها حاضر بودند مقابل پدیده،ماشین سازی و صبای قم ببازند اما این بازی را ببرند. آنها باختند. این بازی ربطی به فاصله امتیازی دو تیم ندارد. به حوادث ربط دارد، به نقطه عطف ها، به لحظه های کلیدی. استقلال تهران همه قاعده ها را به هم ریخت و بُرد.
۲- دو حمله و سه گل برای استقلال!: پرسپولیسی به خط دفاع شان می نازیدند. آمار خیره کننده در نیم فصل، کلین شیت های مُکرر و پیروزی های بی حرف و حدیث اما استقلال تهران در ادامه پیروزی ها سه گله اش، با دو حمله موفق در طول ۹۰ دقیقه توانست سه گل بزند! پرسپولیسی ها می توانند بگویند که استقلال موقعیتی نساخت اما کسی به موقعیت های ساخته شده امتیاز نمی دهد. این بازی عیار واقعی دفاع پرسپولیس و بیرانوند را نشان داد؟ بیرانوند نیمه دوم بیشتر در بیرون از محوطه جریمه اش قدم می زد اما سه گل خورده بود. شاید اگر این بازی ده بار دیگر تکرار شود استقلال نتواند با دو حمله، سه گل بزند اما زد و تمام!
۳- چه اتوبوس آبی خوش ساختی: استقلال زیبا بازی نکرد. استقلال اتوبوسش را پارک کرد. استقلال زیر توپ زد. منصوریان چیزی نمانده بود داور را عوض کند و یک مدافع جایش بفرستد. این حرف ها برای لحظه هایی می تواند دل هواداران پرسپولیس را خوش کند اما در نتیجه تغییری حاصل نمی کند. آنها با پتانسیلی که داشتند بازی کردند و بازی را بُردند. آنها از اینکه سبک بازی شان با اتلتیکو مادرید مقایسه شود ناراحت نیستند. با همین سبک شهرآورد را به خوبی مدیریت کردند و بُردند.
۴- کمال ناکامی ها: درست لحظه ای که در بازی مقابل تراکتورسازی، کمال کامیابی نیا با رفتاری کودکانه اخطار گرفت در یادداشتی نوشتم که این حفره پر شدنی نیست و ممکن است بعد از شهرآورد منصوریان برای او دسته گل بفرستد. غیبت کامیابی نیا پرسپولیس را در هم شکست. هنوز حتی بعد از پایان بازی حسین ماهینی نمی داند وظیفه اش به عنوان بازیکن جایگزین چه بود و دقیقاً باید چکار می کرد؟ بسیار بعید است که بازیکنان کلیدی از این اتفاق درس بگیرند که خشونت غیرضروری شان، تعصب نیست و به ضرر تیم تمام می شود. همانطور که رحمتی نگرفت!
۵- مهدی طارمی؛ ترکیبی از دو چیزی؛ آبادی و خرابی: پسر بوشهری فوتبال ایران، همزمان بهترین مهاجم و بدترین مهاجم پرسپولیس است. او بهترین موقعیت ها را به بدترین شکل از دست داد. بازی را مرور کنید. طارمی می توانست به پرسپولیس کمک کند. موقعیت تک به تک در آغاز نیمه دوم را به سادگی هدر داد. گلی که شاید سرنوشت بازی را عوض می کرد. طارمی بار دیگر نشان داد که می تواند فوق العاده خوب یا بی نهایت بد باشد!
۶- علیرضا منصوریان در روزی سخت به یاد همه آورد که مثل دوران جوانی اش باهوش است. او برای دومین بار در یک دیدار حساس پرفسور برانکو را از کار انداخت. سال گذشته با نفت قهرمانی را از او ربود و امسال با پسرهای جوانش، لشکری که مغرور بود را در هم شکست. این پیروزی ها اتفاقی نبود. به نظر می رسید برانکو تا فردا هم حمله می کرد بعید بود بتواند به گل برسد. ایرانی، به مربی ایرانی اعتماد کن!
۷- پاس گل ژاوی هرناندز: شبی که بازیکنان استقلال تهران توانستند پا به پای ژاوی هرناندز بدوند و او را در کورس کنار بزنند، آنها شهرآورد را بُردند. اعتماد به نفسی که آن پیروزی به استقلال داد آنها را چنان آماده به زمین فرستاد که بعد از فشار خُرد کننده و گل خوردن در دقیقه پنج بازی، توانستند باز هم خودشان را ترمیم کنند. این درجه از اعتماد به نفس برای بازیکنان جوان ستودنی است.
۸- مهمترین اتفاقات بازی در دفاع چپ پرسپولیس رخ داد. جایی که فرشاد احمدزاده نشان داد با همه دوندگی اش بازیکن آن پست نیست. شاید اگر مجتبی محرمی از روی سکوها بلند می شد و به بازی می آمد می توانست عملکرد بهتری داشته باشد. پست های کلیدی، بازیکنان کلیدی می خواهند، همانطور که رفتن احمد نوراللهی و غیبت کامیابی نیا در هافبک دفاعی پر شدنی نبود. اوکراینی های چاق دقیقاً تا این لحظه به هیچ درد پرسپولیس نخورده اند. نمی شد در نیم فصل آنها را حراج کرد و یک هافبک دفاعی جایشان خرید؟
۹- خشم و هیاهو: بازی با این همه گل، هیجان و رقابت بدون کارت قرمز انگار تمام ناشدنی بود. مهدی رحمتی در چند سال اخیر نتیجه چند شهرآورد را به تلخی از دست داده بود. شاید به همین خاطر بیش از جوانترها هیجان زده بود. دعوای او و سیدجلال حسینی در هنگام آرامش ستودنی جوانترها یک مشاجره غیرضروری بود. بیشتر به یک شرط بندی برای اخراج شدن شباهت داشت!
۱۰- مدیون هواداران: رفتار بازیکنان تیم پیروز و شکست خورده مقابل هواداران پس از سوت پایان دیدنی بود. هم شادی استقلالی ها هم دلداری پرسپولیسی ها. اگر نمی توانید تیم تان را در روز شکست پشتیبانی کنید شما فقط روی اسب برنده شرط می بندید. شما هوادار نیستید. بخشی از استقلالی این کار را نکردند، همان ها که نترسیدند و به استادیوم آزادی رفتند و به تیم شان جرات دادند. آنها مستحق شادکام شدن بودند.
۱۱- شادمان مثل اسپانسر دو باشگاه: برخلاف همه طعنه هایی که بابت برگزاری یک جشن لوس، نثار اسپانسر دو باشگاه شد، آنها از پیروزی استقلال خوشحال هستند. پیروزی پرسپولیس یعنی پایان زود هنگام لیگ. یعنی سرد شدن تنور هواداری، یعنی عدم ارسال شماره ۴ برای استقلالی ها، شماره ۶ برای پرسپولیسی ها! آنها بازی را از همه بُردند!
۱۲- مهمترین بازی، بازی بعد است: هنوز لیگ به پایان نرسیده است. تراکتورسازی امیدوارتر شد، پرسپولیس ممکن است در سراشیبی بیفتد و روزنه امیدواری برای استقلال پدیدار شد. پس مهمترین بازی، بازی بعد است. این بازی به خاطره ها پیوست. به تاریخ. با یک لبخند بزرگ برای استقلال، با یک بغض همیشگی برای پرسپولیس.