ترامپ در آغاز به کار ریاستجمهوری خود، چنان تند حرکت کرد که کمتر کسی بیم و تردید دربارهی آیندهی سیاستهای آمریکا در ایران به خود راه میداد. او بهقدری درخصوص ایران صریح شد که مستقیماً ایران را تهدید کرد و بیان داشت: «ایران بایستی از اوباما قدردان باشد و از او متشکر باشد.» این موضوع تا جایی پیش رفت که رهبر انقلاب ضمن بیان اینکه «چرا باید متشکر باشیم»، برخی از اقدامات دولت اوباما علیه مردم ایران و منطقه را برشمردند و با زبانی که رسانههای غربی آن را زبان تمسخر ترامپ نامیدند، بیان داشتند که ما از این آقا متشکریم. طبیعی است که اوباما سیاست نرمی در برابر ایران پیش گرفت که اثرات بسیار سختی داشت.
یکی از مسائلی که دائماً توسط دونالد ترامپ در دورهی رقابتهای انتخاباتی با کلینتون توسط کاندیدای جمهوریخواهان مطرح میشد، دست داشتن هیلاری کلینتون و باراک اوباما در شکلگیری گروه تروریستی داعش در منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا بود. برای مثال، دیلی میل با اشاره به بخشی از سخنان ترامپ در فلوریدای جنوبی در رقابتهای انتخاباتی، بیان داشته است: «ترامپ مدعی شده که باراک اوباما و هیلاری کلینتون بنیانگذاران ارتش تروریست داعش بودهاند.»[۱] ترامپ از این دست سخنان بسیار در رقابتهای انتخاباتی بر زبان میآورد. سخن درخصوص شکلگیری داعش توسط آمریکا را ابتدا خود هیلاری کلینتون در کتاب «انتخابهای دشوار» بیان داشت. کلینتون پیشتر نیز بر نقش آمریکا در شکلگیری القاعده صحه گذارده بود.[۲] داعش برای جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه شکل گرفت، ولی طوری مهندسی و طراحی شد که هیچکس گمان نکند دست اوباما و وزیر خارجهاش در کار است. برعکس، همه گمان میکردند آمریکا منجی مبارزه با این گروه تروریستی است.
فاجعهای که توسط باراک اوباما به عراق و سوریه وارد شده است، عمق بسیاری دارد که باعث کشته شدن نزدیک به صدها هزار نفر اعم از زن، کودک و افراد غیرنظامی شده است. این فاجعه سبب ایجاد ویرانههایی شده است و مشخص نیست چهزمانی در آنجا میتواند زندگی به شرایط سابق خود برگردد.
از سوی دیگر، یکی دیگر از اقداماتی که دولت آمریکای زمان باراک اوباما در آن نقش داشت و آنهم برای کنترل و مهار ایران صورت گرفت و بهگونهای طراحی شد که نقش و تأثیر آمریکا در عواقب کار مشخص نشود، مسئلهی جنگ یمن است که تا پیش از ترک کردن کاخ سفید، تلاش نمیشد بهصورت مشهودی بیان شود که آمریکا در این جنگ نقش مستقیمی داشته است. آمریکا تنها دو هفته پس از آغاز تجاوز هوایی به یمن، از آن پشتیبانی کرد. سوخترسانی به جنگندههایی که اصالتاً آمریکایی هستند و در اختیار عربستان قرار گرفتهاند، فروش تسلیحات به عربستان و… بسیاری را به این ایده رسانده بود که آمریکا تلاش دارد حمایت پشتپرده از عربستان داشته باشد. موضوعی که مشخص بود تمام واقعیت موجود در مورد یمن نیست. موضوعی که بعدها عادل الجبیر، وزیر خارجهی دولت سعودی، آن را تصریح کرد و بیان داشت که جنگ علیه یمن با حمایت اطلاعاتی و لجستیکی آمریکاییها صورت میگیرد. موضوعی که وبگاه یمنی «اوراقپرس» آن را اینگونه بیان میکند: «اعلام جنگ واشنگتن علیه یمن از زبان عادل الجبیر، سفیر وقت عربستان در آمریکا، ناگهانی نبود و حمایت اطلاعاتی و لجستیکی از آن در این جنگ در مفهوم سیاسی، بهمعنای این است که آمریکا آغازکنندهی جنگ بوده است و شکست گفتوگوهای یمن در کویت نیز بنا به خواست این کشور بوده تا از این طریق بتواند با ازسرگیری حملات، یمن را به زانو درآورد.»[۳]
از دیگر موضوعاتی که توسط آمریکای دوران اوباما علیه ایران صورت گرفت و آن نیز طوری طراحی نشد که جامعهی ایران را بهسمت آمریکا یکدست کند، تحریمهای یکجانبه و چندجانبهی بینالمللی علیه ایران بود. تحریمها سختترین ضربهی اوباما به ایران بود؛ تحریمهایی که بدون در نظر گرفتن جامعهی هدف، اثرات سوئی بر بسیاری از مردم عادی نیز داشته است. ایالاتمتحده نزدیک به چهار دهه است که تحریمهای بینالمللی علیه ایران وضع میکنند، اما بیتردید شدیدترین تحریمهای آمریکا در این چند دهه، مربوط به تحریمهای دولت باراک اوباما علیه ایران بوده است. تحریمها خصیصهی قاعدهمند دولت آمریکای زمان اوباما در مورد ایران بودهاند.
دولت اوباما اجرای شدید تحریمهای وضعشده در گذشته را ادامه داد و بسیاری از اشخاص و نهادهای را با تنوع بسیار زیادی مورد تحریم قرار داد. تحریمهای ثانویه را علیه برخی شرکتهای بینالمللی که با ایران رابطهی اقتصادی داشتند، وضع کرد. در ژوئن ۲۰۱۰، اوباما تحریمهای همهجانبهی قابل محاسبه و کاهش سرمایهگذاری علیه ایران موسوم به CISADA را امضا کرد که عرضهی نفت خام و محصولات نفتی تصفیهشده به ایران توسط شرکتهای آمریکایی را هدف قرار داد.
«سند کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال ۲۰۱۲ انتقال یافت و بیمهی نفت ایران را هدف گرفت. سند بخش ۱۲۴۵ مجوز دفاع ملی محدودیتهای بیشتری علیه بانکهای خارجی در ارتباط با بانک مرکزی ایران وضع کرد. سند سال ۲۰۱۳ و سایر سیاستهای تنبیهی که اوباما در برابر ایران اتخاذ کرد، بخشهایی از سیاستهای او در قبال ایران بوده است.[۴] همهی اینها سبب شد تا اوباما سختترین تحریمهای بینالمللی را علیه ایران وضع کند؛ تحریمهایی که به تعبیر بسیاری از کارگزاران دولت اوباما، عنوان «فلجکننده» به آنها خطاب شد.
اوباما و تیم وی حتی بعد از توافق هستهای نیز به وعدههای خود پایبند نبودند و با اقدامات و تعابیر متعدد تلاش کردند تا فایدهی توافق هستهای برای ایران را به صفر برسانند. رئیسجمهور آمریکا در اقدامی بسیار برنامهریزیشده، بلافاصله بعد از انعقاد برجام اشاره کرد که مأموریتی را به وزیر خزانهداری این کشور داده است که شرکتهای بینالمللی و بانکهای بزرگ اروپایی را مطلع کند که دست به اقدامی نزنند که تبعات سنگینی برای آنها دارد و بدینترتیب نقض عهد آمریکاییها کلید خورد. دولت آمریکا با ترساندن شرکتهای بینالمللی برای تبادلات بینالمللی با ایران برگ جدیدی از فعالیت خود را بعد از توافق برجام کلید زد که میتوان نام آن را نقض عهد آمریکا گذارد. باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در حاشیهی نشست امنیت هستهای واشنگتن در تاریخ یک آوریل ۲۰۱۶ میلادی، یعنی ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ شمسی، بهصراحت ضمن اعلام پایبندی ایران به توافق هستهای، با اشاره به آزمایش موشکی ایران اظهار داشت میخ محکم بر تابوت اعتماد برخی به برجام را اینگونه کوبید: «روح این توافق میطلبد که ایران سیگنالهایی را به جامعهی جهانی و شرکتها بفرستد مبنی بر اینکه در نظر ندارد دست به اقدامات تحریکآمیز بزند؛ اقداماتی که میتواند شرکتها را بترساند.» [۵] تفکیک برجام به «جسم» و «روح» و اظهار پایبندی ایران به جسم برجام و عدم پایبندی به روح برجام، که از نظر اوباما «اقدامات تحریکآمیز ایران» تعریف میشود، هم یک بدعت ناپسند در مذاکرات و موافقتنامههای بینالمللی بود و هم نشاندهندهی تغییرناپذیر بودن رفتار آمریکا در قبال ایران.
یکی از بارزترین مسائلی که میتوان درخصوص پایبندی به روح برجام به آن اشاره کرد، موضوع عدم التزام دولت آمریکا به همان روحی است که رئیسجمهور این کشور از آن سخن میگوید. روز ۱۳ آبان رئیسجمهور آمریکا قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را، که موسوم به فرمان اجرایی ۱۲۱۰۷ است، یکبار دیگر تمدید کرد و با این تمدید، عملاً فضای حسننیت موجود در توافق را، که در تمام موافقتنامههای بینالمللی مورد حمایت است، از بین برد و اصطلاحاً نقض عهد کرد. اما هیچ مکانیسمی در نظام بینالملل موجود نبود که این موضوع را به رئیسجمهور آمریکا یادآوری کند.
این موضوع واکنش وزیر امور خارجهی کشورمان را در پی داشت؛ بهگونهای که دکتر ظریف در مصاحبه با اشپیگل اظهار داشت: «آنچه ما از دولت آمریکا میخواهیم آن است که درخصوص کارهای شما (اروپاییها با ایران) مداخلهی بیجا نکند. چون آمریکا باید حامی برنامهی جامع اقدام مشترک (برجام) باشد. آمریکا باید شفاف عمل کند و امکان تجارت سالم با ایران را بدون اما و اگر مهیا کند و این درخواست به زبان انگلیسی ساده و نه زبان پیچیدهی حقوقی مطرح شده است. ما بیش از سی ماه مذاکره نکردهایم که اینک با یک سند خالی مواجه باشیم.»[۶]
همهی این مسائل نشان میدهد که اوباما از ابزار سخت برای مقابله با ایران استفاده نکرد و روی به ابزار نرم آورد؛ موضوعی که بهدلیل درایت وی سبب شده بود تا جامعهی ایران نیز بر سر موضوعاتی که آمریکا در آن دخیل بود، بهصورت یکدست عمل نکند.
اما ترامپ اینگونه عمل نکرد. او از همان ابتدای کار شروع به فحاشی علیه ایران کرد. از همان آغاز نیز مشخص بود که او برای ایران ضرر کمتری نسبتبه اوباما دارد. چراکه توجیه کردن مردمی که تهدید به حملهی نظامی میشوند، بسیار کار آسانتری است تا توجیه مردمی که ممکن است در تشخیص بین دوستی و دشمنی در سطح بینالمللی دچار مشکل شوند.
بیانیهی اخیر وزارت امور خارجهی آمریکا یک جلوهی جدید از رویکردی است که ترامپ علیه ایران اتخاذ کرده است. همان چیزی که دولت اوباما بهخوبی آن را انجام میداد؛ یعنی بهرهگیری از قدرت نرم و جنگ نرم خود علیه ایران. مشاوران کمتجربهی ترامپ احتمالاً به این نکته پی بردهاند که تهدید ایران امری نیست که برای ایران پاسخگو باشد. هم ازاینرو به دنبالهروی از سیاستهای اوباما، وارد فاز نرم یا مسائلی مثل حقوق بشرهای اعلامی و ادعایی علیه ایران شدهاند.
دونالد ترامپی که بدون محاکمه به دستان کودک پنجساله دستبند میزند، حالا از ایران انتقاد کرده و بیان میکند که چرا شش سال است که سرانِ حرکتی که منتهی به نزاع خیابانی و متعاقباً پرداخت هزینههای بسیار زیاد توسط ایران در سطح منطقهای و بینالمللی شد، در حصر هستند. طنز تلخ ماجرا آنجاست که کسی که دائم ایران را تهدید به حملهی نظامی میکند، برآن شده که مردم ایران را مورد ملاطفت قرار دهد و آنها را بهسمت قدرت نرم آمریکا سوق دهد.
فرجام سخن
سیاست باراک اوباما در قبال ایران یک سیاست نرم و در برخی موارد هوشمند بود که ترکیبی از قدرت نرم و سخت آمریکا را به رخ ایران میکشید و سیاست او تا حدی کارساز بود که توانست اجماع بین قدرتهای بزرگ علیه ایران به وجود آورد و ایران را محلی برای تحریمهای بینالمللی و یکجانبه کند. اما بهدلیل ماهیت سیاستهای اوباما در برابر ایران، او درعینحال تلاش نمیکرد خود را دشمن مردم ایران معرفی کند، بلکه از آغاز تا پایان خطاب به مردم ایران خود را دوست معرفی کرده و برآن بود که بهدنبال سعادت مردم ایران است. لذا مواجهه با سیاستهای او توسط ایران بسیار کار دشواری بود؛ چراکه ابتدا نیاز به مشخص کردن دشمنی آمریکا و نوع آن دشمنی بود، بعد از آن اجماع برای پاسخگویی متناسب به آن دشمنی.
اما این طرف ماجرا وقتی دونالد ترامپ، این شخصیت جنجالی، به کاخ سفید رفت، از همان ابتدا بهدنبال سیاست ضدایرانی و بهرهگیری از قدرت سخت آمریکا در برابر ایران بود؛ بهگونهای که ایران را تهدید به حملهی نظامی میکرد و صراحتاً میگفت من اوباما نیستم و ایرانیها باید قدردان اوباما باشند. طبیعی بود که مواجهه با این نوع بیان و سیاست، کار دشواری نباشد؛ چراکه بسیج افکار عمومی نسبتبه دشمن واضح کار دشواری نیست. ضمن اینکه ترامپ بهدلیل شرایط فعلی نظام بینالملل و شرایط داخلی آمریکا، توان عملی کردن آنچه از آن سخن میگفت را نداشته و ندارد.
اما اقدام اخیر وزارت خارجهی آمریکا مبنی بر رفع حصر را بایستی جدی تلقی کرد. موضوعی که نشان میدهد ترامپ نیز ممکن است به سیاق سلف دموکرات خود عمل کند؛ یعنی مداخله در امور داخلی ایران برای تأثیرگذاری بر بخشی از جامعهی ایرانی بهمنظور نیل به اهداف و منافع آمریکا در ایران. این موضوع را هم بایستی جدی تلقی کرد و هم باید برای آن برنامهی مشخص تدبیر کرد.
پی نوشت ها:
[۱]. http://www.dailymail.co.uk/news/article-3734124/He-founded-ISIS-Trump-claims-Obama-deserves-credit-creating-Middle-Eastern-terror-army-names-crooked-Hillary-founder.html
[۲]. http://thepoliticalinsider.com/hillary-isis-admitted-obama-created-isis-flashback/
[۳]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950528000673
[۴]. http://iranprimer.usip.org/resource/us-sanctions
[۵]. http://www.usatoday.com/story/news/2016/04/01/barack-obama-nuclear-security-summit/82489898/
[۶]. http://www.spiegel.de/politik/ausland/iran-aussenminister-zarif-mahnt-die-usa-zur-zurueckhaltung-a-1087615.html