به گزارش تسنیم، قرارداد ۱۳۵۱ هیرمند آخرین قراردادی است که پس از حدود ۱۵۰ سال اختلافات آبی میان ایران و افغانستان بر سر رودخانه ۱۰۵۰ کیلومتری هیرمند منعقد شده است. تعاملات و اختلافات آبی میان دو سوی رودخانه هیرمند از بالادست تا پاییندست این رودخانه دقیقا به اندازه ریخت شناسی (مورفولوژی) هیرمند پیچیده است.
به استناد تاریخ، پس از هر گذر حدوداً ۳۰ ساله تاریخی و وقوع خشکسالی، اختلافات میان دو سوی آب افزایش یافته و به دنبال آن عهد نامه جدیدی برای حل مشکل مطرح شده است. از سال ۱۲۵۱ تا ۱۳۵۱ چهار قرارداد میان دو کشور تنظیم شده است و نکته جالب توجه اینکه هر بار سهم ایران از آب این رودخانه کمتر و کمتر از قبل شده است. اینکه علت تاریخی این مساله چه بوده است و چرا در طول تاریخ بارها تن به این کاهش سهم پلکانی داده ایم موضوعی است که حقیقتا نیاز به کاوش هایی در دل تاریخ و با در نظر گرفتن مناسبات قدرت در نظام بین الملل دارد. اما مهتر از آن در وهله فعلی این است که بر اساس همان قرارداد ۱۳۵۱، افغانستان حقابه مربوط به سال آبی ۹۵-۹۶ مندرج در معاهده ۱۳۵۱ آب هیرمند را تاکنون تحویل نداده است.
قرارداد ۱۳۵۱ آخرین معاهده از این قرادادهای پلکانی است که در حال حاضر بر همین اساس، حقابه ایران از رودخانه مرزی و مشترک هیرمند محاسبه می شود.
در همین راستا، برخی واقعیات پنهان مانده از نگاه جامعه در خصوص قرارداد ۱۳۵۱ و واقعیات پنهان هیرمند را مرور می کنیم.
برخی در دو سوی مرز از جاری و حاکم و معتبر بودن این قرارداد اطلاع نداشته و عنوان می کنند که قرارداد ۱۳۵۱ آب هیرمند رسمیت ندارد. درحالیکه این قرارداد هم اکنون به صورت رسمی مورد تایید دو کشور بوده و بر همین اساس تاکنون ۱۸ اجلاس مشترک به صورت دوره ای و به منظور پیگیری حقابه ایران از رودخانه هیرمند و اجرای معاهده برگزار گردیده است.
بر اساس قرارداد ۱۳۵۱ هیرمند، طرف افغان متعهد به تحویل ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به طرف ایرانی شده است. قراردادی که بدون شک نیازهای سیستان را پوشش نمی دهد چرا که بر اساس اسناد تاریخی از جمله گزارش کمیسیون بی طرف دلتا در سال ۱۳۳۰، نیاز کشاورزی و شرب منطقه سیستان در ایران بسیار بیش از آنچه که نهایتاً به آن حقابه تخصیص داده شده، محاسبه و مطرح گردیده است. با این حال مبنای دو کشور همین میزان ۸۲۰ میلیون مترمکعب به عنوان آبی است که افغانستان می بایست به ایران تحویل دهد. در همین راستا، ایران سالیان سال است که با وجود مشکلات فراوان کم آبی، طرح هایی را برای مدیریت آب و خاک در منطقه سیستان جهت تامین آب شرب و کشاورزی به منظور سازگاری با میزان آب ۸۲۰ میلیون مترمکعب به اجرا گذاشته و در این راستا موفقیت های خوبی نیز در شرایط سخت طبیعی سیستان داشته است. از جمله تضمین تامین آب شرب مردمان منطقه و افزایش بهره وری کشاورزی که با اجرای بسته مدیریتی- فنی چاه نیمه ها و طرح انسجام بخشی اراضی کشاورزی در حال انجام است.
در همین راستا، بر اساس منابع اطلاعاتی وزارت نیرو، در سال آبی ۹۶-۹۵، افغانستان تاکنون به تعهدات خود برای تامین حقابه ایران مندرج در معاهده ۱۳۵۱ آب هیرمند عمل ننموده است. این درحالیست که به استناد تصاویر ماهواره ای، مخزن سد کجکی در بالادست رودخانه مرزی هیرمند چندین سال است که کاملاً پرآب بوده و افغانستانیها بدون توجه به تعهدات ملی و بین المللی خود در قبال مردم پایین دست در ولایت نیمروز افغانستان و منطقه سیستان ایران و نیز محیط زیست تالاب های بین المللی و مشترک هامون، در پی افزایش حجم آن نیز هستند.
واقعیت پنهان دیگر این معاهده این است که سهم آب ایران مندرج در این معاهده فقط به منظور شرب و کشاورزی تخصیص داده شده است (اگرچه این میزان کمتر از میزان برآورد شده در کمیسیون بی طرف دلتا است، لیکن مبنای مذاکره دو طرف همین مقدار است) و هیچ ارتباطی به نیاز زیست محیطی تالاب های بین المللی و مشترک هامون ندارد. در واقع در معاهده ۱۳۵۱ هیرمند هیچ اشاره ای به حقابه زیست محیطی وجود ندارد و ۸۲۰ میلیون مترمکعبی که در معاهده مزبور دیده شده تنها مربوط به مصارف شرب و کشاورزی ایران است. زیرا که اولاً به علت شرایط آن زمان و احتمالا اینکه موضوعات زیست محیطی هنوز مورد توجه واقع نشده بود، حقابه تالاب بین المللی و مشترک هامون از محل این رودخانه در معاهده ۱۳۵۱ در نظر گرفته نشده است. ثانیاً نیاز زیست محیطی تالاب بین المللی و مشترک هامون، موضوعی مشترک فیمابین ایران و افغانستان بوده که می بایست دو کشور برای سیراب نمودن آن تلاش نمایند. همچنین و مهم تر از همه، سیراب نمودن تالاب های بین المللی هامون تنها از محل رودخانه هیرمند نبوده و علاوه بر آن از محل آبهای رودخانه های خاش، هاروت و فراه نیز سیراب می گردد.
بنابراین، تامین نیاز زیست محیطی تالاب های هامون موضوعی جدا از قرارداد ۱۳۵۱ آب هیرمند، که منحصر به مصارف شرب و کشاورزی ایران است، می باشد و نیاز به یک اقدام مشترک و بین المللی و وظیفه شناسی هر دو کشور و جامعه بین المللی دارد.
با وجود اقدامات ایران که در جهت سازگاری با شرایط و مدیریت بهینه آب و خاک صورت گرفته و نیز سعی و تلاشش برای حفظ تالاب های بین المللی و مشترک هامون از جمله ثبت بین المللی تالاب هامون در کنوانسیون
رامسر و نیز ثبت آن به عنوان ذخیره گاه زیست کره در یونسکو که در سال گذشته صورت گرفت، متاسفانه طرف افغانستانی نه تنها هیچ گامی را در جهت مدیریت پایدار آب و خاک و حفاظت از تالاب های هامون، که سرمایه مشترک مردمان دو سوی مرز است، بر نداشته که حتی بدون در نظر گرفتن تبعات زیست محیطی و انسانی در ولایت نیمروز افغانستان و منطقه سیستان ایران اقدام به توسعه غیرمنطقی و سد سازی نموده است. در همین راستا، اخیراً
دولت افغانستان بر روی رودخانه فراه که یکی از سیراب کننده های اصلی تالاب های هامون است به کمک یکی شرکت ایتالیایی سدی را در دست مطالعه و احداث دارند؛ علاوه بر این، طرحی را با کمک یک شرکت ترکی- آمریکایی جهت افزایش حجم سد کجکی که یکی از اصلی ترین ذخیره کننده های آب در حوضه آبریز هیرمند است را در دست اقدام دارد. بدتر از همه اینکه، هنوز موضوع کشت خشخاش در افغانستان که از معضلات بین المللی بوده و ایران زیان های جانی و مالی بسیاری را متقبل می گردد، حل نشده و در این خصوص سازمان ملل در گزارشی از افزایش ۴۵ درصدی کشت خشخاش نسبت به سال گذشته خبر می دهد. این مسائل نه تنها باعث کاهش آورد رودخانه ها به سمت تالاب هامون می گردد که منجر به آلودگی آب و افزایش حجم ریزگردها در پایین دست حوضه در ولایات نیمروز و فراه در افغانستان و همچنین منطقه سیستان ایران گردیده است.
متاسفانه آنچه در رفتار برخی مسئولین دولتی افغانستان دیده می شود، نوعی قدرنشناسی است که این رفتار در خصلت مردمان افغانستانی جایی ندارد. با وجود اینکه ایران همیشه از توسعه در افغانستان حمایت کرده و کمک های فراوانی نیز بدون چشم داشت به همسایه خود داشته و خواهد داشت چرا که فرای اشتراکات تاریخی و دینی، توسعه در افغانستان، امنیت دو کشور را به همراه خواهد داشت. ولی متاسفانه رفتار طرف افغانستانی که شامل نوعی توسعه طلبی بی حد و مرز و عدم توجه به مسائل زیست محیطی پایین دست و توام با یک نگاه هیجانی است، چشم انداز خوبی را ایجاد نمی کند. بدتر از آن اینکه برخی از مسئولین افغانی با هدف سرپوش گذاشتن بر ضعف خود و سوء مدیریت داخلی، به فرافکنی و بعضاً شوراندن احساسات ضد ایرانی مشغول شده اند.
بررسی ها و پیگیری ها از بدنه دولت به خصوص دو وزارتخانه کلیدی امور خارجه و نیرو نشان می دهد که در سال های اخیر تلاش ها و مذاکراتی با دولت افغانستان برای انجام اقدامات مشترک برای سیراب نمودن تالاب های بین المللی و مشترک هامون انجام شده و در همین راستا توافقاتی در بیانیه مشترک در سفر آقای عبدالله عبدالله رئیس اجرایی دولت افغانستان به تهران در سال ۱۳۹۴ صورت گرفته و در دست پیگیری است.
بعنوان یک بلوچ ایرانی زحمات شما عزیزان در انعکاس این موضوع ملی بسیار ممنونم ، باید اینقدر دز این زمینه تبلیغات کنیم تا دولتمردان از خواب غفلت بیدار شده و کاری کنند ، افغانها بسیار نردمی نمک نشناسند ، مبادا به آنها اعتماد کنید ، بلوچستان ایران در تشنگی میسوزد آنوقت همین افغانهای نمک نشناس حقابه ایران را نمیدهند