به گزارش افق نیوز؛ «آرمان» در گفتوگویی با مرتضی مبلغ این دو مساله را به بحث گذاشته که در ادامه میخوانید.
باتوجه به اینکه انتخابات شوراها در اردیبهشت ماه سال آتی برگزار میشود، این پرسش پیش میآید که مردم در این انتخابات نیز مانند انتخابات مجلس دهم به لیست رای خواهند داد؟
تجربه گذشته نشان داد که مردم بهویژه در کلانشهرها به لیستها و فهرستهای انتخاباتی توجه میکنند. دلیل آن نیز روشن است. برای مردم دشوار است که از بین تعداد بالای نامزدها، بررسی کنند که چه کسی بهتر از دیگران است. از سوی دیگر، احزاب و جناحهای سیاسی در کلانشهرها فعالیت بیشتری دارند و مردم از روی شناخت و اعتمادی که به جناحها دارند، به لیستها نیز اعتماد میکنند و تلقی مردم این است که احزاب با کارشناسیهایی که انجام دادهاند، فهرستی ارائه میدهند که در آن به همه ابعاد لازم در مدیریت شهری توجه شده است. میبینیم که به لحاظ اعتماد و پیشینه مطالعات و کارشناسی امر، مردم توجه بیشتری به لیستها نشان میدهند. البته این موضوع امر مطلقی نیست، مقدار زیادی از آن برمیگردد به ترکیبی که این گروهها و جناحها به مردم ارائه میکنند. هرچه این ترکیب نامزدهای پیشنهادی از کارآمدی، تجربه، توانمندی، سابقه، پاکدستی و رزومه شفاف و روشنی برخوردار باشند، مردم اعتماد بیشتری به آنها میکنند و هرچه این موضوع کمرنگتر باشد، اعتماد مردم هم پایین میآید. در مجموع من پیشبینی میکنم که در انتخابات تهران و کلانشهرها لیستهای جناحهای اصلی کشور است که حرف اول را میزند.
لیستی که بتواند مشکلات مردم را حل کند و از آن شهردار کارآمدی خارج شود و بهطور کلی، شورای شهر تبدیل به شورای متخصصان شود، چه شاخصههایی دارد؟
متاسفانه کمتر به این نکته توجه میشود که افراد انتخابشده پیشنهادی برای حضور در یک نهاد باید نوعی نسبت مثبت و سازنده با آن نهاد داشته باشند. افرادی که انتخاب میشوند، باید متناسب با آن شئون و کاربردها باشند. به عبارت روشنتر، افرادی که وارد شورا میشوند، باید تناسبی با بحثهای مدیریت شهری داشته باشند، اما این به تنهایی کفایت نمیکند. نیروی صرف متخصص برای شوراها کافی نیست. اعضای شورای شهر ضمن تخصص باید از پیشینه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشند تا عضو شورا با یک تطمیع یا تهدید عقب نکشد و ضمنا از پاکدستی لازم برخوردار باشد. این ویژگیها باید همزمان در این افراد وجود داشته باشد.
اما بسیاری از صاحبنظران معتقدند یکی از مشکلات شوراها این است که این شورا به جای شورای شهر به شورای شهرداری تبدیل شده است.
این موضوع دو دلیل دارد. یکی از این دلایل به قانون شوراها برمیگردد. قانون شوراها قانونی بسیار حداقلی است. در واقع همانطور که اشاره شد، ما شورای شهر نداریم و طبق آنچه در مفاد قانونی آمده، شورای شهرداری داریم، درحالی که فلسفه وجودی شوراها این نیست. در دولت اصلاحات، مطالعاتی بسیار گستره و علمی در این زمینه شد و قانون جدید شوراها که اختیارات شوراها را بهبود میبخشید و شوراها شأن برتری به خود میگرفتند، تنظیم و به مجلس فرستاده شد. در مجلس نیز این لایحه تصویب شد و به شورای نگهبان رفت که شورای نگهبان آن را رد کرد. دولت هم مجبور شد کل لایحه را پس بگیرد. بحث قانون شوراها باعث شده که شوراها نتوانند به جایگاه خود برسند. دلیل دومی که شوراهای شهر را به شوراهای شهرداری تبدیل کرده، این است که وقتی قدرت دست شهرداری باشد و شورای شهر قدرت کمی داشته باشد، شهرداری با قدرتی که دارد، قادر است تعاملات و ارتباطاتی را با برخی اعضای شورا برقرار کند که به همان نسبت، وابستگی آن اعضا به شهردار بیشتر شود و در آخر از مسئولیت خود فاصله میگیرند که در این دو دوره گذشته شوراها ما شاهد چنین مقولاتی بودیم.
باتوجه به اینکه در اردیبهشت ماه سال آتی، دو انتخابات شوراها و ریاستجمهوری را در پیش داریم، به نظر شما کدام انتخابات از اهمیت بالاتری برخوردار است و بر دیگری تاثیر میگذارد؟
اگر به گذشته نگاه کنیم، قطعا انتخابات ریاستجمهوری در افکار عمومی نسبت به سایر انتخابات از جهاتی مهمتر تلقی میشود. بالاخره رئیسجمهور با کابینهای که تشکیل میدهد، قوه اجرایی کشور را در دست میگیرد. اما من فکر میکنم در این دوره با توجه به اهمیتی که شوراها پیدا کرده، مردم و جامعه به طور خیلی جدی به روند مدیریت شوراها و شهرداریها حساس شدهاند. اهمیتی که امروز شوراها در نگاه مردم پیدا کرده، بیسابقه است و دلایل آن مسائلی بود که در این دوره رخ داد. جامعه به این آگاهی رسیده است که وضعیت حاکم بر شوراها، شهرداریها و به طور کلی در بحث مدیریت شهری، در زندگی مردم انعکاس دارد. بحثهایی مانند ترافیک، آلودگی هوا، آسیبهای اجتماعی، محیط زیست و سایر مسائلی که مربوط به زندگی روزمره است، در این حوزه قرار دارد و باتوجه به آسیبهایی که در گذشته بهوجود آمده و کمتوجهیهایی که به این مقوله شده، سادهترین حوادث این حوزه بهطور جدی و گسترده در لایههای جامعه منعکس میشود. نمونه آن نیز بحث حادثه ساختمان پلاسکو بود. ساختمانی بر اثر بیاحتیاطی طعمه حریق میشود، سن ساختمان بالاست و ساختمان فرو میریزد، چندین نفر نیز جان خود را در این حادثه از دست میدهند. بازتاب این مساله در کشور باعث شد که مردم نسبت به مسائل شهری حساس شوند. معضلات دیگری مانند کارتنخوابی که اخیرا ابعاد وسیعی پیدا کرده، باعث میشود که مردم نسبت به مدیریت شهری حساس شوند و بکوشند با مشارکت خود از چنین چالشهایی جلوگیری کنند. من فکر میکنم که این دور انتخابات شوراها، جایگاه برتری در افکار عمومی پیدا کند و تاثیر متقابل بر انتخابات ریاستجمهوری خواهد داشت. در این میان مسئولیت جریانهای سیاسی نیز اهمیت دوچندانی دارد. آنها میتوانند ترکیب برجسته و مناسبی را جستوجو و بررسی کنند و به مردم ارائه دهند که وضعیت بهتری را شاهد باشیم.