در پایان فصل گذشته لیگ برتر، نفس پرسپولیس به نفس رامین بسته بود و انتظار میرفت او به جز اروپا، نقشهای برای ادامه فوتبالاش نداشته باشد. حالا اما میتوان از راههای متفاوتتری برای او حرف زد. از فوتبال قطر و مشتریانی مثل الشحانیه. برای ستارهای که استعدادهای ناباش را در نزاع مستقیم با حواشی قرار داده است.
رامین رضاییان لیگ پانزدهم، یک فوتبالیست حرفهای در آغاز راه پوشیدن لباس تیمملی ایران بود. یک بازیکن سختکوش که بدون استثنا هر هفته با نفوذهای فراایرانیاش، هواداران سرخپوشان پایتخت را مجذوب میکرد و با تعطیلکردن همه صفحات مجازی، همه تمرکزش را برای فوتبال کنار گذاشته بود.
رامینِ تابستان اما، مرد متفاوتی بود. ستارهای که هر روز بهانه تازهای خلق میکرد تا پاسخ تماسهای سرمربی تیم را ندهد. مهرهای که قراردادش را یکطرفه فسخ کرد تا با جنگافزارهای باقیمانده از کودتای نافرجام علیه اردوغان در ترکیه، سلفی بگیرد. رضاییان برگشت اما بخشیده نشد. درخشید اما بخشیده نشد. خودش را به آغوش شبکههای اجتماعی انداخت و با حواشیاش، کاسه صبر برانکو را لبریز کرد. آنچه برای بازیکن بااستعداد پرسپولیس اتفاق افتاد، ساده به نظر میرسید. او کیفیت را از فوتبال، به زندگیاش منتقل کرد. قدرت نفوذهای مداوم، هنوز در ساقهای این بازیکن وجود داشت اما مدل زندگی رامین، جاهطلبیاش را نشانه رفت. ظرفیت فنی او، ابدا کمتر از لژیونرهای فعلی فوتبال ایران نیست اما رضاییان، رویای اروپاییاش را در مقابل هجوم خطرناک اینستاگرام قرار داده تا از الشحانیه به عنوان مقصد آیندهاش یاد کنند. انتخابی که مثل طلاقگرفتن از فوتبال است. مثل جداشدن از آرزوهای دور و دراز. مثل فروختن آینده، به حال.
آی اسپورت