یک قاچاقچی سابقهدار که همسر کم سن و سالش را مجبور میکرد پس از ارتباط با مردان غریبه، خودروی آنها را سرقت کند، همراه زنش در مشهد دستگیر شد.
اوایل همین هفته ماموران انتظامی هنگام گشتزنی در شهرستان مشهد به یک خودروی پراید که به سرعت در حرکت بود، ظنین شدند و از رانندهاش که یک زن جوان بود، خواستند خودرو را متوقف کند اما او متواری شد.
در پی فرار راننده جوان، ماموران به تعقیب او پرداختند تا این که پس از طی مسافتی راننده نتوانست خودرو را کنترل کند و پس از برخورد با گاردریل متوقف شد. ماموران از زن جوان مدارکش را خواستند اما او از ارائه آنها خودداری کرد. بنابراین خودروی توقیف شده به پارکینگ پلیس و راننده به پلیس آگاهی منتقل شد.
زن جوان در اظهاراتش به پلیس گفت: من شیفته رانندگی هستم و خودرو نیز مال پدرم است. من بدون اجازه پدرم آن را برداشته بودم که با دیدن پلیس ترسیدم و خواستم فرار کنم.
به گزارش پاتوق۹۸ : در پی اظهارات وی، ماموران به استعلام از سامانه پلیس پرداختند و معلوم شد، خودروی پراید مسروقه است. با این که با مسروقه بودن خودرو هویت مالک آن مشخص شده بود، زن بازداشت شده همچنان مالک خودرو را پدرش معرفی میکرد. ماموران برای مشخص شدن موضوع همراه وی به خانه پدریاش رفته و با صاحبخانه که مرد میانسالی بود، به گفتوگو پرداختند اما او ادعا کرد زن جوان را نمیشناسد.
در همین موقع زن فریاد زد مرد صاحبخانه دروغ میگوید، او شوهرم است و با همدستی یکدیگر سرقت میکنیم. به همین دلیل ، ماموران مرد میانسال را بازداشت و همراه زن جوان به پلیس آگاهی منتقل کردند.
متهم نوجوان در اظهاراتش گفت: ۲ سال پیش در دام اعتیاد گرفتار شدم. با سرقت پول و اموال خانهمان از یک قاچاقچی موادمخدر (شیشه) و کریستال میخریدم. متهم اضافه کرد: وقتی خانوادهام متوجه اعتیادم شدند، با من بدرفتاری کردند. من هم از خانهمان فرار کرده و با این مرد قاچاقچی ازدواج کردم. او مرا مجبور به سرقت و فروختن مواد مخدر کرد.
متهم گفت: شوهرم مرا مجبور میکرد سوار خودروهای عبوری شوم و پس از جلب اعتماد رانندگان با آنها دوست شوم. با این ترفند او ما را تعقیب میکرد و به منزل مردان غریبه میآمد و با تهدید چاقو خودروهایشان را سرقت میکرد. متهم اضافه کرد:
در برخی مواقع نیز خودم خودروها را میدزدیدم و او به کمک دوستان سابقهدارش خودروها را میفروخت. وی تصریح کرد: علاوه بر آن دختران و پسران نوجوان را در منجلاب اعتیاد گرفتار میکردیم.