اعتراض شما به جشنواره فیلم کودک ونوجوان به چه دلیل بود؟
در فیلم نار من نقش عروس را ایفا میکردم که آنجا آقای رستمی هم نقش داماد را داشتند. آنجا کارگردان به ما گفته بود این کار برای گروه سنی الف و کودک است و ما میخواهیم کار را کاملا کودکانه کار کنیم. برای همین طراحی لباس من مانند طراحی لباس سیندرلا بود که برای کودکان رویایی باشد، تست گریمی انجام دادند که میگفتند مجوز داریم. در آن تست یک کلاه سر من بود که در عکسها هم موجود است.
مشکل پوشش شما بود؟
بله و تا اینجا پیش رفت که نقش اصلی فیلم نار حذف شود و فقط اسم آن حضور داشته باشد. حذف شدن نقش من در این فیلم فقط به این دلیل بود. هر پروژهای یک ناظر کیفی دارد که اینجا تا دقیقه نود حاضر بود و بعد اعلام انصراف کرد. این حرکت یعنی کارش را بلد نیست. نسبت به شناسنامه کاری که از این آدم دیده بودیم بعید بود چنین حرکتی را انجام دهد. در کل تنها کسی که در این پروژه از نظر حجاب دارای مشکل بود من بودم و تمام پلانهای من را حذف کردند. جالب اینجاست که حجاب فقط مخصوص سحر قریشی است. در این فیلم خیلیها بودند که شرایط من و حتی بدتر از من داشتند ولی هیچ سانسوری و روتوشی روی صورت آنها صورت نگرفته و حتی نگفتند چرا موی شما بیرون است. این در حالی بود که موهای من کمتر از همه بیرون بوده و نمیدانم علت حذف من چه بوده است.
دفاعی از خودتان داشتید؟
خانم رضایی خیلی پیگیر بودند. نه فقط بخاطر سحر قریشی، ایشان باید از فیلمشان دفاع میکردند. متاسفانه اینطور که شنیدم خصومت شخصی بوده و گفتهاند چون بازیگر این نقش سحر قریشی است ما این پلانها را در میآوریم. برای من خیلی عجیب و زجرآور بود که گفتند قریشی تحریکآمیز بازی کرده و نوع بازی سحر قریشی تحریکآمیز است. خیلی برایم عجیب بود آدمی که سمت رسمی دارد چنین حرفی بزند. بالاخره هر پروژهای یک ناظر کیفی دارد و این آدم هر روز سر صحنه با من بود. جالب اینجا بود بازی باقی دوستان که فکر میکردیم سانسور میشود حتی در حد یک دیالوگ هم سانسور نشد.
به نظر من این تبعیض بین بازیگرانشان است. اگر چیزی را بد میدانند، چرا فقط برای من بد است و برای دیگران خوب میشود؟ فیلم نار با حذف بازیگر اصلی دیگر تعریف و معنایی نداشت و اصلا دیده نشد.
شما شخصا اعتراضی به این رویه نکردید؟
اعتراض کردم ولی کسی جوابگو نبود. وقتی نار بیرون آمد و برادرم آن را خرید، در عکسی که از من روی جلد انداخته بودند خودم خودم را نشناختم. از بس سانسور شد بود. عکسی انداخته بودند که برای تست بوده و من از عکاس هم شکایت دارم. عکس بقیه را نگاه کنید موهایشان کاملا بیرون است.
تصور نمیکنید این احتیاطها وسختگیریها نسبت به شما به خاطر اتفاقات پس از مجموعه دلنوازان وانتشار نامه منتسب به شوهر شما باشد؟
به اکثر مجلات و خبرگزاریهای معروف این نامه فکس شده بود. هر کسی میتواند این کار را دهد، خصوصا که این فرد از حرفهایترین نفرات سینما باشد. تمام این حاشیهسازیهایی که کردند و باز هم میکنند فقط به این دلیل بود که آدمهایی از حضور من در این حرفه وحشت داشتند. حتی کسانی که در مجموعه دلنوازان با من کار کرده بودند برایشان عجیب بود چرا آنها با ۴ سال سابقه نتوانستند به اندازه من در اولین نقش دوران حرفهای رشد کنند. این کار را کردهاند که من را آزار بدهند. اتفاقی نیفتاده بود، ولی مطمئن باشید اگر چنین اتفاقی میافتاد هم انقدر زرنگ بودم و حراست سازمان پشتد من میایستاد که بتوانم جلوگیری کنم. من بخاطر بیاهمیت بودن قضیه آن را تکذیب نکردم، ولی حالا که صحبتش شد تکذیب میکنم. بروید داخل فیسبوک و نام سحر قریشی را جستجو کنید ببینید چقدر سحر قریشی میآورد. گاهی خودم از آنها سئوال میکنم و جواب میدهند بله سر فلان فیلم هستم. برای من و افرادی که من را از نزدیک میشناسند اصل موضوع خندهدار است. میماند شنونده عام، که در این بین هم شنوندهای برای من مهم است که عاقل باشد و صرفا به یک شنیده اهمیت ندهد.
اما یک شنونده هم وقتی متوجه میشود متهم اصلی هیچ واکنشی به این موضوع نشان نمیدهد ناخودآگاه به سمت باور آن میرود.
شما درست میگویید، ولی اگر من اعتراضی را بپذیرم اجازه دارم از خودم دفاع کنم. وقتی این حاشیههایی که برای من ساخته شده را قبول ندارم چه اعتراضی به آن انجام دهم؟ من هیچوقت نمیگویم آی مردم حالا که این حاشیه را شنیدهاید بدانید غلط است. من هیچ وقت چنین کاری نمیکنم. مثلا به من میگویند که چرا کار تلویزیونی نمیکنی. وقتی من ۶ فیلم سینمایی دارم دلیلی وجود دارد سر کاری بروم که ۶ ماه زمان میگیرد؟ ۶ روز پیش با همکار خودم تماس گرفتهام، میگوید شنیدهام تو را گرفتهاند و ممنوعالتصویر شدی. وقتی پشت سر شاه این مملکت حرف بوده انتظار دارید پشت سر سحر قریشی نباشد؟
همسر شما بخاطر این همه حاشیه اعتراضی نکرد؟
چرا. هم من و هم ایشان بعضی اوقات میگفتیم یعنی ما اینقدر زیر نظریم که این همه حرف پشت سر ماست؟
اگر این شهرت و استار بودن بر عکس میشد و همسرتان وضعیت شما را داشت، ناراحت میشدید؟
این دیگر یک بحث شخصی است. باید دید یک زن و شوهر چقدر زندگیشان برایشان مهم بوده و چقدر جنبه دارند.
جلوی ادامه کار او را میگرفتید یا نه؟
هیچوقت مانع پیشرفت او نمیشدم. جزو اعتقاداتم هست که جلوی پیشرفت هیچ کس را نمیگیرم، البته تا جایی که ببینم طرز تفکر آن آدم چیست. اگر زندگی شخصی برایش اهمیت داشته باشد خودش مراعات میکند و اگر ببینم تمام فکر ذهنش شده کار پس به یک تذکر احتیاج دارد. اگر قبول کند باعث آرامش خودش و زندگیش میشود وگر نه که هیچ. من نمیدانم که چرا زندگی را اینقدر سخت میگیرند. دو نفر با هم ازدواج میکنند و هیچ کدام نباید جلوی پیشرفت آن یکی را بگیرد.
به نظر من آرامش دو طرفه است. یعنی زندگی و خوشبختی برای فرزندی که قرار است بعدا از این رابطه به وجود بیاید از دل همین آرامش متولد میشود. اگر آرامش نباشد هیچ زندگی هیچ سودی نخواهد داشت.
پس چرا اینقدر روی زندگی استارها فوکوس میشود؟
ببینید زندگی شخصی هر کس به خودش مربوط است. ممکن است شما سوالی کنید که من نخواهم به شما جواب دهم. میگویم جواب نمیدهم. جواب دادن سئوالات مربوط به زندگی شخصی به خود شخص بستگی دارد، اما متاسفانه بعضیها وقتی از زندگی خصوصی من سئوال میکنند و جوابشان را نمیدهم، در مجلات خودشان و یا به قول شما مجلات زرد برای آدم حاشیهسازی میکنند. واقعا نمیدانم چرا درباره ما فقط باید دروغ و حاشیه باشد؟
فکر نمیکنید مقصر این همه حاشیهسازی را تا حدودی خودتان باشید؟ میگویند اگر خوراک ندهید خودشان برایتان خوراک درست میکنند. شما آنها را سیر نکردید پس آنها خودشان به فکر خوراک و سیر کردن خودشان افتادهاند. اگر برای خودتان وبلاگ یا وبسایتی درست کنید که آنجا حرفهای خود را بزنید کمی از حاشیههایتان کم میشود.
وقتی آدم میبیند این همه حاشیه و دروغ درست میکنند دیگر اصلا دلش نمیخواهد برای این مردم کاری کند.
برای دل خودتان چطور؟
چرا، ولی باز هم وقتی میبینم سازمان پشت آدم نیست، وقتی عکسی از آدم در کنسرتی که خودشان دعوتمان کردهاند بیرون میآید و اعتراض میکنند، انسان زده میشود.
اگر روزی ببینم در محیط کار خودم از من حمایت نمیشود و این همه فشار روی من است احتمال دارد دیگر کار نکنم. حتی شده در همان اوج محبوبیت و مقبولیت خداحافظی کنم.
شما موافق آموزشهای بیرون کار برای استارهای سینمایی هستید؟
بله، چون این موضوع به خود من خیلی کمک کرده است. به ما سر دلنوازان گفتند شما باید بروید حراست و یک فرمی را پر کنید. ما رفتیم، البته بیان قشنگ نبود و آدم این آموزش را یک نوع توهین میدانست، چون به شکلی با آدم حرف میزدند که فکر میکردی باعث ننگ هستی. فکر میکردم اگر آمدم بیرون باید مواظب باشم کسی مرا نبیند یا کاری نکنم. مثلا به ما میگفتند مهمانی نروید یا این کار را نکنید. روی ما زوم میشود، من بین دوستانی که با هم رفته بودیم این اتفاق را به چشم دیدم و از آن موقع تا به حال هیچ مهمانی نرفتم. حتی در جشن تولد برادرم هم شرکت نکردم و به دروغ گفتم آفیش هستم.
شما تا به حال بابت این رفتارها به حراست پاسخی ندادهاید؟
چرا، بابت ممنوعالکاریم رفتهام و پاسخ هم دادهام.
حراست از پاسخ شما استقبال کرد؟
نمیدانم. شاید اگر خوششان میآمد من را شش ماه ممنوعالفعالیت نمی کردند. تازه میگفتند این فیلم را بازی نکن، تا دو سه ماه آینده از ممنوعالفعالیتی در میآیی. چرا؟ من پروژهای که دوستش دارم، نقشی که بر اساس شخصیت من نوشته شده و کاری که میخواستم آخرین کارم برای تلویزیون باشد را از دست بدهم به چه دلیل؟ جالب اینجاست که حتی نگفتند چرا حق کار کردن نداری. میپرسیدم مگرمی شود شما که پشت این میز نشستهای ندانی چرا من ممنوعالفعالیت هستم؟ یادم هست تنها جملهای که میگفتند این بود که از بالا دستور رسیده شما حق کار کردن نداری. حتی به من نمیگفتند این بالا کی و کجا هست که من پیگیری کنم.
برخی بازیگران برای اعتراض به اشتباه راه دیگری را انتخاب کردند و به دامن شبکههای ماهوارهای رفتند. در این باره چه نظری دارید؟
بحث حضور پیدا کردن در چنین شبکههایی و اعتراض کردن یک نوع بچگی و کینه است. من هیچ کدام از اینها را ندارم. فردی که جواب مرا نمیدهد در جایگاهی قرار دارد که میتواند پاسخگوی من نباشد و نگذارد من کار نکنم. جایگاهم فعلا به من میگوید سکوت کن، ولی امکان ندارد زمانی که چند کار من اکران شود و سطح من بالاتر بیاد فرد مذکور به من بگوید شما را ممنوعالفعالیت میکنیم. آن زمان ممنوعالکار کردن من برای خودشان خطرناک است.