فراتاب – گروه بین الملل: یادداشت پیش رو سعی دارد بصورتی تحلیلی به بررسی تحولات روی داده در ترکیه و رای آوردن رفراندوم در این کشور بپردازد:
به دشمنان آزادی، آزادی ندهید. «لئواشتراوس»
حکومت را نه به اغنیاء و نه به فقرا بسپارید،چه که اغنیاء آن را می خرند و فقرا آن را می فروشند. «ژان ژاک روسو»
آنچه که در ۱۵ آوریل ۲۰۱۷در ترکیه اتفاق افتاد ،روایت از یک حقیقت می کند ، وآن اینکه از مدتها پیش و بصورتی خزنده روز به روز دموکراسی و مدرنیته سیاسی، حوزه های اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی بیشتری را از دست داده که می توان آن را خلافتیسم « xlafetism » نامید، در حال پییشروی و تصاحب بیش از پیش حوزه های عمومی و خصوصی و مالاً عرصه ی سیاست بوده و می باشد. خلافتیسم از دهه ۱۹۹۰ به این سوی به گفتمان مسلط در عرصه ی سیاسی ترکیه بدل شده و در حقیقت ، ابتلاء جهان عرب به تب سوزان سلفیسم و نوسلفیسم از توالی و عقبه های همان گفتمان خلافتیسم اند،که به معنی عطش وافر ، ودر عین حال پنهان و خزنده ی زیر پوست ممالک اسلامی است، برای احیای دوباره ی پارادایم خلافت، که پیشتر از این در مقاطعی از تاریخ این سرزمین ها به دلیل موانعی درونی و بیرونی ناکام مانده است که شکست مفتضح امپراتوری عثمانی و پیشتر از آن ،ناکامی سلطان صلاح الدین ایوبی در تصاحب اروپا دو نمونه از شکستهایی است که تخیلی خلافت را در اذهان مسلمانان به نوعی نوستالوژی بدل ساخته است که هر از چند گاه یک بار ،با شدت فراوان فوران کرده و غالبا فوران این حس نوستالوژیک در میان مسلمین ، به دلایل روانشناختی ، که بحث مفصل می طلبد، همراه با رفتارهایی هسیتریک بوده است،که انقلابات به اصطلاح بهار عرب ، را که بیش از آنکه بتوان رفتار شناسی سیاسی کرد می بایست در قالب رفتارهایی هیستریک مورد تامل و تدقیق قرار داد و تحلیل و کالبد شکافی این موضوع نه در حوصله ی یک نوشتار مختصر که مناسب یک بحث تخصصی دانشگاهی است که صدالبته این نوشتارحق آنانی را که به گفتمان سلفیسم ، نو سلفیسم، خلافتیسم و….. به هر نحوی از انحاء که سمپاتی دارند ، برای نقد این دیدگاه محفوظ می داند.
آنچه که در ترکیه طی بیش از دو دهه می گذرد ، تصویری تمام عیاری است از ابتلاء این جامعه به عارضه وتب سوزان خلافت و استقرار شریعت در مقابل نسخه های برآمده از مدرنیته سیاسی …
اما آنچه که در این نوشتار در پی بیان آن هستیم تحلیلی کوتاه و مختصر است از علل کامیابی طرفداران خلافتیسم در همه پرسی ترکیه در تاریخ آوریل ز۲۰۱۷و در بخش دوم نوشتار، به صورتی بسیار کوتاه ومختصر به توالی و عقبه ها و پیامدهای این دگردیسی سیاسی نیز خواهیم پرداخت .
همانگونه که پیشتر نیز ذکرش آمد ، واژه ی خلافتیسم را برای توصیف رویکرد و گفتمان سیاسی قاهر و مسلط ومستولی بر عرصه ی فرهنگ و جامعه و سیاست ترکیه بکار می بریم که در پی احیای خلافت اسلام است . به گونه ای که پیشتر خلفای چهارگانه بعد از پیامبر اسلام و متعاقب آنان خلفای اموی …. و سلطان صلاح الدین ایوبی و سلاطین عثمانی کم وبیش بزعم خود بدنبال آن بودند که شاخصهای سیاسی این رویه از قدرت و حکومت اگر نگوئیم که هرگز با جهان مدرن و مدرنیته ی سیاسیسازگار نیست ،که حداقل اش آن است که این دو یعنی خلافتیسم و مدرنیته ی سیاسی که دموکراسی های مدرن آنرا نمایندگی می کنند ، چالش هایی آشتی ناپذیر باهم پیدا می کنند، به گونه ای که بخشهایی از این چالش ها ابداً قابل مصالحه نیستند ، بدین جهت است که با اندکی واقع بینی وبا عبور از دیوار تعصب آدمی اذعان خواهد کرد که بُرد اردوغان و طرفدارانش در همه پرسی آوریل ۲۰۱۷ نه بازی در عرصه ی سیاست دموکرتیک ، بلکه نوعی استیلای قاهرانه و تقریباً بی بازگشت بر دموکراسی است به گونه ای که شالوده های دموکراسی در ترکیه دچار فروپاشی ترمیم ناپذیر خواهند شد،که نفی و سرکوب و تخریب بنیانهای سکولاریسم ، پلورالیسم و اندویدوالیسم ، جدایی دین از سیاست ، تکثرگرایی و فردانیت، از جمله ی عوارض ترمیم ناپذیر این استیلا خواهند بود که هرسه از گرانبهاترین شالوده های دموکراسی در هر عصری و هر جامعه ای سیاسی بوده و هستند ، بی تردید دموکراسی منهای پلورالیسم و سکولاریسم و فردانیت، شیری بی یال و دم است که حتی نامش هم دموکراسی نیست تا چه رسد به ماهیت و ذاتش …
و بی گمان در جامعه ی سیاسی و نظام سیاسی ترکیه ی آینده که از پارادایم و گفتمان سیاسی خلافتیسم تغذیه کرده و سیراب خواهد شد جایی برای شالوده های بی بدیل و غیرقابل صرف نظر دموکراسی وجود ندارد.
۱-علل پیروزی و استیلای خلافتیسم
- . تمرکز مخالفین اردوغان بر شخصیت سیاسی اردوغان:
طی چند سال اخیر که رفته رفته جامعه سیاسی ترکیه که دچار گسل و شکاف سیاسی شده است مخالفین سیاسی اردوغان دچار نوعی مغلطه و بازی سیاسی شده اند که بخشی از باخت و شکست آنان در این رفراندوم محصول همان ندانم کاریست و آن اینکه آنان به جای نقد و به چالش کشیدن گفتمان سیاسی اردوغان که ملغمه ای از سلطانیسم و خلافتیسم است، بر شخصیت سیاسی خود اردوغان متمرکز شده اند که صدالبته در یک جامعه ی سیاسی با غلبه ی دو عنصر پررنگ تعصب دینی از یک سو و خمیر مایه هایی قوی از کاریزما و پوپولیسم، از سوی دیگر نمی توان دو معقوله ی زیر بنایی کار اردوغان را نقد کرد ، نقد و گفتمان سیاسی دینی از طرف هر بازیگری سیاسی در جوامع اسلامی ، به مثابه برآشوبیدن جامعه ی سیاسی و فوران حس تعصب و … خواهد بود و از سوی دیگر هرچه بیشتر در این جوامع و به ویژه در ترکیه مخالفان سیاسی گفتمان شریعت ، بخواهند کسی را که این گفتمان را نمایندگی میکند، نقد کنند بر محبوبیت و ارتقاء و افزایش قدرت کاریزماتیک وی افزوده می شود ، و چه بسا این یکی از بدقلقی های سیاست در این جوامع باشد …. با این تمهیدات طی سالها و دهه ی اخیر هرچه بیشتر مخالفین اردوغان شخص وی را نقد کردند ، برمحبوبیت وی بیشتر افزوده شد چه که ترکیه جامعه ای پوپولیست و کاریزماتیک محوراست ، به عبارتی دیگر هر اندازه و به همان قدر که اردوغان محبوبیت عمومی داشت ، دولتمردان و سیاستمداران مخالف وی منفور بوده اند.
تا پیش از روی کار آمدن اسلامگرایان در ترکیه دردهه ی ۱۹۹۰ به این سوی ،بخش قابل توجهی از دولتمردان و سیاستمداران عمدتا غرب گرا و سکولار به انواع مفاسد اخلاقی ،سیاسی و مالی آلوده بوده اند و چه بسا، که به علت همین مفاسد بود که جامعه ی ترکیه از آنان روی گردانده و اردوغان و دیگر اسلامگرایان با اقبال عمومی مواجه شدند.
۱-۲ موفقیت های اقتصادی اردوغان
طی دوران حکومت اسلامگرایان و به ویژه در عصر حزب عدالت و توسعه ، از بدهی های دولت ، بیکاری ، و رکود تا حد بسیار زیادی کاسته شده است ، به طوری که اردوغان و طرفدارانش ، برای تبدیل شدن ترکیه به یکی از ۱۰ قدرت اقتصادی برتر جهان خیز برداشته اند علاوه بر این ، همانگونه که آراء ریخته شده در صندق های رفراندوم نیز نشان داد ، پایگاه اجتماعی و سیاسی اردوغان حداقل در دو بخش از جامعه ی سیاسی ترکیه ضعیف است ، در شهرهای بزرگ حتی نظیر استانبول ، آنکارا و ازمیر از یک سوی و در مناطق جنوب شرق که خواستگاه کردها است، بیشترین موافقان اردوغان در مناطق و شهرهای کوچک که غالبا از طبقه ی متوسط پایین و حتی فرودستان می باشند حضور دارند . به اعتباری حتی آراء موافق به این همه پرسی در راستای تحقیق اقتدار طلبی های اردوغان و حزب عدالت و توسعه ، عناصر و خمیر مایه هایی قومی از پوپولیسم در خود دارد که این همراهی طبقات فرودست خود، زاده ی دو عنصر اساسی است ، که یکی پای بندی طبقات پایین اجتماعی به باورهای مذهبی از یک سوی و تا حدودی نیز رونق کسب و کارهای کوچک و کارگاههای نسبتا کم تعداد از سوی دیگر بوده است که غالبا شاغلان به این کارها و در این کارگاههای کوچک را همان طبقات پایین اجتماعی که در عین حال به باورهای مذهبی نیز معتقدند تشکیل می داده است .
۱-۳ . دیالکتیک بحران – امنیت
همه پرسی برای تغییر قانون اساسی و به کرسی نشستن اهداف اردوغان و هموار شدن راه برای گسترش حوزه و قلمرو و قدرت گفتمان سلطانیسم و خلافتیسم در ترکیه در شرایطی برگزار شد که منطقه و بحران های عدیده ای درگیر است و این بحرانها فی نفسه و بطور ذاتی ، کیان سیاسی همه ی کشورها و دولت ها و جوامع منطقه را تهدید می کند ، اما از این سان آنچه که از همه مهمتر بوده و به مثابه بولدزری جاده صاف کن ، اهداف سیاسی اردوغان بوده و عمل کرده است را در دو بخش داخلی و منطقه ای می توان برشمرد در بخش داخلی ، آنچه که در راستای مقاصد و آمال سیاسی اردوغان عمل کرده و تعداد بیشتری از مردم را به وی وابسته کرده است، جنگ و بحران سیاسی – نظامی دیرینه ای است که انکارا با کردها دارد و طی انتخابات مجلس کنونی ترکیه که در ۷ ژوئن ۲۰۱۵ برگزار شد ، این بحران وارد مراحل جدید تری نیز شده است، بطوری که حزب دموکراتیک خلقها به رهبری صلاح الدین دمیر تاش موفق شد برای اولین بار با کسب ۱۳ % کل آراء ، ۸۰کرسی از کرسی های پارلمان را تصاحب کند ، و این برای اردغان و حزب عدالت و توسعه از یک سو و ملی گرایان و شونیستهای ترک بویژه ژنرالهای ارتش از سوی دیگر بسیار سخت و غیر قابل باور بود، و با توجه به این مسئله بدیهی بود که آنان به هر قیمتی بخواهند عرصه را بر بازیگر تازه ای که وارد عرصه ی سیاست ترکیه شده بود تنگ و تنگ تر سازند و بنابراین عملا برای در تنگنا قرار دادن این حزب و مالاً امنیتی تر ساختن فضای سیاسی مناطق کرد نشین ،به گونه ای با نمایندگان و رهبران این حزب برخورد شد که فضا هر چه بیشتر مشنج شود ، و اردوغان برای ایجاد جو ترس و وحشت هرچه بیشتر به این بحرانها نیاز داشت زیرا با افزایش بحران در داخل ، احتمال افزایش طرفداری از وی بیشتر می شد. چه که او خود را نگهبان امنیت ملی قلمداد کرده است از سوی دیگر ، بنظر می رسد که بازیگران دیگری در بیرون از عرصه ی سیاست قانونی ترکیه به افزایش تنش میان کردها و آنکارا ایفای نقش کرده باشند که از آن میان ، دو بازیگر نقش مهم تری داشته اند یکی دولت روسیه و دیگری بخش هایی از حزب PKK ، هر کدام از این دو بازیگر دلایل خاص خود را برای افزایش تنش سیاسی و نظامی در ترکیه را داشته اند ، روس ها به دلیل مخالفت ترکیه نسبت به حضور روسیه در بحران سوریه ، نسبت به تضعیف آنکارا بی میل نبودند و بخشی از حزب PKK نیز به احتمال شاید دچار این محاسبه ی نسبتاً غلط شده باشند که با ورودحزب دموکراتیک خلقها HDP به صحن پارلمان و عرصه اصلی سیاست در ترکیه ، به نظر می رسد که دارد زمینه ی آن فراهم می شود که دیگر بعد از این قرار است همین حزب HDP به رهبری دمیرتاش مسئله ی کرد را در ترکیه نمایندگی کند و اگر چنین شود عملا به مثابه حذف PKK از عرصه سیاست ترکیه خواهد بود. پس بعید به نطر نمی رسد که بخشهایی از PKK نسبت به حل مسالمت آمیز بحران ترکیه بدگمان بوده باشند ، و از طنز تاریخ اینکه در گرماگرم درگیری ها و بحران سیاسی- نظامی منطقه که هریک از سه بازیگر آنکارا، مسکو و PKK یکی از عناصر آن بودند حوادث و رویدادهای معناداری که به گونه ای نانوشته با همدیگر در ارتباط بودند اتفاق افتادند که از آن جمله مجهز شدن نیروهای PKK به موشکهایی بود که با استفاده از آنها به آسانی قادر بودند که هلیکوپترهای نظامی ترکیه را ساقط کنند .
این رویدادها ، صرف نظر از ابعاد مختلفشان به نظر می رسد ، آب به آسیاب اردوغان می ریخت تا با بدخیم شدن و بغرنج شدگی مقوله ی امنیت ملی ، که به ظاهر دو عامل منفی و مخرب روسیه و PKK در آن نقش داشتند ، روح و ذهن شهروندان را به سوی خود جلب نماید.
۱-۴ . نابرابری در امکانات برای تبلیغ
در جریان تبلیغات برای شرکت در رفراندوم تغییر قانون اساسی ترکیه، نابرابری فاحشی وجود داشت به گونه ای که تقریبا تمامی امکانات مالی و رسانه ای دولت تحت سیادت اردوغان در راستای ترغیب هر چه بیشتر مردم به دادن رای مثبت به این همه پرسی بود . به گونه ای که حتی سیاست خارجی ترکیه نیز شدیدا تحت الشعاع این موضوع قرار گرفت که در جریان انجام تبلیغات دولت اردوغان برای ترغیب شهروندان ترک در اروپا دولت آنکارا خواسته و ناخواسته مجبور شد با دولت های آلمان و فرانسه و هلند زاویه پیدا کرده و دچار تنش سیاسی شد ، در حالی که مخالفان این رفراندوم، فاقد، هیچ گونه امکانات برای ترغیب مردم به دادن رای منفی به همه پرسی بودند و حتی بغرنج تر از این طرفداران اردوغان هم در داخل ترکیه و هم در پاره ای از شهرهای اروپایی با به راه انداختن غوغا سالاری و آشوب خیابانی مخالفین رفراندوم را تهدید و بعضاً تنبیه بدنی نیز کردند.
۱-۵ . برانگیختن غرور ملی لایه هایی از مردم در مقابل چند دیگری
بی تردید نقش و کارکرد روانشناختی تاثیر گذاری بر اذهان مردم ، یکی از جنبه های دوگانه ی مثبت و منفی یا پارادوکسیکال و متعارض دموکراسی هاست و این نقیصه را برای اولین بار افلاطون گوشزد کرد چه که مرگ استادش سقراط محصول همین جنبه از دموکراسی بود که به باور وی از موجبات به فساد گرائیدن دموکراسی نیز هست. آنچه که در این راستا و در این قاعده سبب شد تا کفه ی نیروهای طرفدار آری به همه پرسی مورد نظر اردوغان سنگین تر شود آن بود که با توجه به وضعیت بحرانی منطقه ی خاورمیانه و از سوی دیگر با توجه به آنکه بنیان های فکری و سیاسی حزب عدالت و توسعه در تعارض ساختاری با بنیانهای سیاسی دولت ها و بازیگران منطقه ای است.
اردوغان کوشید که از این تعارض به نفع خویش و حزبش بهره گیرد . به گونه ای که همواره در بیانیه های سیاسی و سخنرانی های چند ماه اخیرش ، چند«دیگری» مهم منطقه را دشمن ترکیه معرفی کرده است . وی همواره از سر دیگری که هرکدام به نوع خاص خویش تهدید علیه ترکیه حساب می شوند یاد کرده است که عبارتند از روسیه ، اروپا و ایران و صد البته در حافظه تاریخی مردم ترکیه واقعیات و حقایق تاریخی گویای آن است که همواره سلاطین عثمانی با این هر سه «دیگری» یعنی روسها ، ایران و اروپائیان درگیر بوده اند و اردوغان در راستای بزرگ نمایی مخاطره ی این سه دیگری و بویژه روسها و اروپائیان که می توانند به انحاء مختلف کیان و امنیت ملی ترکیه را تهدید کنند، از هیچ کوششی فروگذار نکرد ، و این موضوع نیز به سهم خود در بر انگیختن غرور ملی سایه هایی از جامعه ی ترکیه در همراه شدن با شعارهای سیاسی و اهداف و برنامه های اردوغان موثر بوده اند که طی این فرایند ، تا مرحله ی مناقشه ی نظامی با روسها پیشرفت ، اما در برخورد با اروپائیان ، تنها به منازعه دیپلماتیک و نوعی جنگ سرد اکتفا کرد ، که در افزایش التهاب سیاسی و تنش در منطقه ، بسیار نقش داشت که هر کدام از این بحرانها به نوع خاصی تنها به تقویت جایگاه سیاسی و محبوبیت برنامه های اردغان در میان لایه های از جامعه ی ترکیه منجر شدند.
۱-۶ . ماکیاولیسم اردوغان
ماکیاول ، رهبران سیاسی را از الزام همیشگی رعایت قواعد اخلاقی معاف می داند و به آنان اندرز می دهد که برای حفظ مصلحت خود و کشورشان این قواعد را زیر پا بگذارند… روزگار نشان می دهد که شهریارانی کارهای سترگ کرده اند که به پاک دلی ارج ننهاده اند و با زیرکی خود ، اذهان را به اشتباه انداخته اند …. برای شهریار لازم نیست که خصال پسندیده و بالا دارا باشد و حتی به عکس داشتن این خصال برای شهریار خطرناک است… باید بدانی که مبارزه دو راه دارد ، یکی با قانون و دیگری با زور ، ولی چون شیوه ی اول اغلب غیر کافی از کار در می آید ناگزیر باید شیوه ی دوم را بکار بست …. فرمانروا نباید به عهد خود وفادار باشد. (۱)
اردوغان طی حضورش در عرصه ی سیاست به دفعات و به مقتضای زمان و حوادث ، رفتارهایی ماکیاولیستی و پلشتی سیاسی را به نمایش گذاشته است ، که این ماکیا ولیسم حتی نزدیکترین یاران سیاسی اش را نیز قربانی ساخته است که کنار گذاشتن داود اغلو از منصب نخست وزیری نمونه ای از آن است .بعید بنظر می رسد کسی در این تردید داشته باشد که افزایش جایگاه و قدرت و مقبولیت حزب عدالت و توسعه ، جزء اردوغان منشاء دیگری داشته باشد که این نقش را در دو بعد کاملا متفاوت می توان مورد برسی قرار داد که بخشی از آن رفتارهای مکاولیستی اردوغان است ، بطور مثال وی برای ایجاد گسل و شکاف میان مخالفین سیاسی اش در داخل پارلمان دو حزب جمهوری خواه خلق CHP و حزب حرکت ملی MHP برای دیداردر کاخ ریاست جمهوری پس از کودتای نافرجام دعوت به عمل آورد. اما از رهبر حزب دموکراتیک خلقهاHDP اجتناب کرد ، بخش دیگری از رفتارهای ماکیاولیستی اردوغان ،نشان دادن شخصیت دوگانه ی رئوف و مهربان و پدر ملت و جبار و سرکوب گراست. سرکوبگری که در راستای ملیتاریستی کردن فضای سیاسی ترکیه، جنگ شهرها در مناطق کردنشین را به راه انداخت … اما ابعاد ماکیاولیستی رفتار سیاسی اردوغان تنها در این موارد گفته شده خلاصه نمی شود، ماکیاولیسم اردوغانی دو وجه و دو بعد بسیار شاخص دارد که عبارتند از : کارهای سترگ کرده اند که به پاک دلی ارج ننهاده اند و با زیرکی خود ، اذهان را به اشتباه انداخته اند … برای شهریار لازم نیست که خصال پسندیده و بالا دارا باشد و حتی به عکس داشتن این خصال برای شهریار خطرناک است … باید بدانی که مبارزه دو راه دارد ، یکی با قانون و دیگری با زور، ولی چون شیوه ی اول اغلب غیر کافی از کار در می آید ناگزیر باید شیوه ی دوم را بکار بست … فرمانروا نباید به عهد خود وفادار باشد.
اول: بالا بردن هزینه ی مخالفت با وی که بیشترین هزینه را اردوغان بر مردم مناطق کرد نشین ترکیه در ۲۵ استان این کشور تحمیل کرده است ، که بارزترین آن حمله ی نیروهای نظامی با تانک و زره پوش به شهرهای دیاربکر ،شرناخ و ماردین در دسامبر ۲۰۱۵ و متعاقبا در ماه مارس ۲۰۱۶بود که صدها کشته برجایی گذاشت و بیش از صدها هزار نفر از این شهرها آواره شدند . ماکیاولیسم اردوغان در قبال مردمان کرد زبان شهر دیاربکر بسیار قابل تامل و دربرگیرنده هر دو بعد پلشت سیاست ماکیاولیستی یعنی به کار گیری تواُمان نرمخویی فریبنده و در عین حال سیاست سرکوب غلاظ و شداد می باشد ، چه که وی در حرکتی عوام فریبانه و برای کسب آراء مردم دیاربکر در نوامبر ۲۰۱۳ به همراه دو خواننده افسانه ای و بسیا محبوب ترکیه یعنی ابراهیم تاتلیس و شوان پرور از این شهر دیدن کرد.
دوم : دومین بعد ماکیاولیسم اردوغان ، تقلب بالا در همه پرسی آوریل ۲۰۱۷ بود . به گونه ای که بیش از ۲ میلیون رای سفید به نام (آری) و به نفع تایید برنامه ی سیاسی اردوغان قرائت شدند.
۱-۷ . باخت مخالفین اردوغان به خودشان
مخالفین سیاسی اردوغان از چند شکاف و گسل اساسی آسیب دیده و هرگز نتوانست که به نوعی شایسته به دو هدف اساسی دست یابند که این ناتوانی آنها زاده ی همان گسل های اساسی میان خودشان بود دو هدف اساسی که می توانست از موفقیت اردوغان در بردن همه پرسی جلوگیری کند عبارت بودند از :
اول اینکه با استناد به آخرین گزارشهای شبکه های خبری تعداد قابل توجهی ازآ سرگردان تا آخرین ساعات قبل روز برگزاری همه پرسی نمی دانستند که در صف موافقان یا مخالفان همه پرسی قرار گیرند،وجود داشت که با داشتن برنامه های تبلیغاتی دقیق و موثر شاید می شد آنان را با خود موافق ساخته و از پیوستن آنها به صف موافقان اردوغان جلوگیری کرد.
دوم اینکه به دلیل تعارض ساختاری در چشم انداز و آرمانهای سیاسی بسیار متعارض شان ، مخالفین اردوغان نتوانستند که سناریوی سیاسی مقبول و عامه پسندو واحدی ارائه دهند ، و ناکارآمدی مخالفین اردوغان در عملی ساختن دو هدف مذکور که به آنها اشاره رفت زاده ی سه علت اساسی بود که در بدنه ی اجتماعی مخالفان اردوغان وجو داشت و آن سه علت عبارت بودند از :
۱- مخالفین اردوغان حداقل در چند طیف سیاسی کاملا متعارض که تقریبا هیچ سنخیتی با هم نداشتند ، آرایش یافته بودند که این تعارض ساختاری شان آنها را از رسیدن به یک برنامه ی منسجم باز می داشت که آن چند طیف سیاسی عبارت بودند از:
کمونیستها – ملی گرایان افراطی – کردها – زنان
۲- غالبا مخالفان اردوغان طی این همه سال ها نتوانسته اند چهره ای شاخص و کاریزماتیک و صدالبته سیاستمداری پاک دست ، به جامعه ی سیاسی ترکیه معرفی کنند که همه ی مخالفان برنامه ی خلافتیسم و شریعت اردوغانی گرد آن جمع شوند ،چه که اساسا حتی عکس این قضیه ی اتفاق افتاده است و آن اینکه بسیاری از سیاستمداران سکولار و لائیک که بیشتر در مسند قدرت بوده اند در مظان اتهام بوده و مردم ترکیه نسبت به پاک دستی حداقل بخش قابل توجهی از آنان تردید دارند در بهترین حالت با فرض اثبات پاک دستی دولتمردان سکولار از نگاه افکار عمومی جامعه ی سیاسی ترکیه اکثریت آنان آلوده به آفت دیگری نیز بوده اند که این آفت دوم شاید کمتر از آفت اول نباشد و آن اینکه از نگاه اکثریت مردم ترکیه دولتمردان و سیاستمداران لائیک و سکولار ، پیش از اردوغان غالبا غرب زده و غرب گرا بوده اند که به وقت مقتضی حاضر بوده اند منافع ملی ترکیه را قربانی منافع غرب سازند ، که این مکانیسم های دوگانه ی پاک دست نبودن از یک سوی و غرب زدگی دولتمردان و سیاستمداران سکولار ترکیه از سوی دیگر سبب شد تا هیچ کدام از آنان نتواند بسان اردوغان به نوعی از کاریز ها بدل شوند تا قدرت بسیج توده ها را داشته باشند.
۳- تعارض ساختاری گروه های سیاسی سکولار با ساختار دینی جامعه ی سیاسی ترکیه نیز آفت دیگری بود که سبب کاهش و تخریب جایگاه اجتماعی این گروههای سیاسی نزد افکار عمومی جامعه ی ترکیه شده است چه که غالبا بافت جامعه ی ترکیه ، بافتی مذهبی است که گرایش به مذهب طی سالهای دو دهه ی گذشته تشدید نیز شده است ، حال آنکه ساختار فکری گروههای سیاسی مخالف اردوغان با بافت مذهبی جامعه ی ترکیه منازعه ای آشتی ناپذیر داشته است که این آفت سوم در کنار دو آفت پیشین هر کدام به نحوی موجب ریزش جایگاه اجتماعی آنان در جامعه ی ترکیه می شده است.
۱-۸ . رمانتی سیسم مذهبی در خدمت اردوغان
بنیاد فلسفه ی سیاسی و روانشناختی ظهور و توسعه حکومت دارای اسلامی و احزاب اسلامگرا در ترکیه معاصر، به قدرت فورانی حس تعلق خاطر به ارزشهای مذهبی و نوعی حسی نوستالوژیک به تاریخ اسلامی است که ترکها خود را در داشتن و آفرینش بخش بزرگی از تاریخ اسلامی سهم و شریک وموثر و مولف می دانند که صدالبته حیات امپراتوری عثمانی از ۱۹۲۲-۱۲۹۹را بخش عمده ای از تاریخ اسلام ومی دانند و ایضاً صدالبته ترکها در تاریخ معاصر بر این باورند که این غربی ها بودند که به ۶ قرن حاکمیت ترکها بر بخش وسیعی از شمال آفریقا ،بالکان و آسیا پایان دادند و آن را ساقط کردند یادآوری این موضوعات به علاوه ی حقایق دیگری در اذهان انسان معاصر و جامعه ی معاصر ترکیه موجبات نوعی حسی تالم خاطر و دلتنگی برای گذشته هایی شده است که طلایی می نامندش، همان ۶ قرن حاکمیت شان بر منطقه و برای باز آفرینی آن عظمت از دست رفته شان بنام اسلام جامعه ی سیاسی معاصر ترکیه به تفکر اسلام سیاسی و برنامه های اردوغان روی خوش نشان داده است که حاصل جمع این رویکردها و مسائل احساساتی را دامن زده است که از آن با نام رمانتی سیسم اسلامی یاد می شود که بسیار هم قوی است و این حس و حال رمانتیک اسلامی حداقل نیمی از ترکها را پشت سر اردوغان قرار داده است.
۱-۹ . عطش ترکیه برای قهرمان و کاریزمای اردوغان
دقیقا به همان دلایلی که ترک ها فکر می کنند امپراتوری عثمانی ، توسط غربی ها از قدرت ساقط شد و عظمت ششصد ساله ی حاکمیت انها بر منطقه ای از خاور میانه و جهان عرب از دست رفت دچار نوعی حس روانشناختی شده اند که برای باز آفرینی آن مجد و عظمت از دست رفته شان بکوشند و اینک که اردوغان این ادعاها را با صراحت لهجه ی بیان کرده است ، وی راهمان قهرمانی می دانند که می تواند دوباره ترکها را به آن عظمت برساند .
به عبارتی دیگر کاریزمای اردوغان شخصیتی از وی آفریده است که بتواند در اذهان نه همه ی که حداقل نیمی از شهروندان ترکیه ،بدل به همان قهرمانی شود که آنان مدتهاست در عطش آمدن وی هستند تا آنها را از عقیده ی حقارتی که به واسطه ی فروپاشی عثمانی بدان مبتلا شدند، برهاند و صدالبته کاریزهای اردوغان زاده ی سه نهاد مدرن و پیشامدرن است که از کار آمدترین نهادها برای بدل کردن یک فرد به قهرمانی تاریخی و شخصیتی کاریزماتیک می باشند ،که آن سه نهاد همانا مسجد و حزب سیاسی و رسانه می باشند، که دو نهاد اخیر برآمده از مدرنیته ی سیاسی و مسجد مسبوق به جهان و تاریخ پیشا مدرن است ، این هر سه نهاد قدرتی فراوان در شکل دادن به ناخوآگاه جمعی انسانها داشته و دارند که امروزه این هر سه نهاد در ترکیه در راستای منویات و آمال و مقاصد اردوغان عمل می کنند و به آسانی چهره ای با شاخصهای فرّ ایزدی و به عبارتی مدرنتر ماهیتی کاریزماتیک و مقدس به وی داده اند.
چه که این هر سه نهاد بر روان و ذهن انسانها کارگر بوده و به نحوی دلخواه به روح و ذهن و آدمیان شکل می دهند . به عبارتی دیگر اعتقاد و آنهم از نوعی مذهبی اش از قویترین نوع اعتقاد است که قداست می آفریند به اذعان همگان اردوغان در سایه ی قدرت و قداستی که بر اساس باورهای دینی کسب کرده است از وی قهرمانی تاریخی ساخته است که رسانه های مدرن و کارآمدترین نهاد سیاسی یعنی حزب سیاسی نیز به آن قداست روز به روز دامن می زنند و قدرت و قداستی که اعتقاد دینی ، رسانه ها و حزب سیاسی برای اردوغان به ارمغان آورده اند ، کاریزمایی پدید آورده است که بمراتب بسیار قدرتمندتر و ماندگارتر از خود آتاتورک است و این تبانی نانوشته ای پدید آورده است میان دو حقیقت یکی نیاز ترکیه به قهرمانی که شکست حقارت بار گذشته ها را جبران کند و دوم پاسخ دادن به نیاز جامعه ترکیه به قهرمان در تاریخ و سیراب کردن عطش آنان به یک قهرمان.
۱- ۱۰ . سناریوهای سیاسی چندگانه ی اردوغان
مهمترین بخش از علل کامیابی اردغان در همه پرسی به سناریوهایی باز می گردد که به گونه ای سنجیده و حاسب شده چیده شدند تا یکی بعد از دیگری موانعی را که احتمال می رفت بتواند از قدرت افسانه ای کاریزمای اردوغان در اذهان عمومی و جامعه ی سیاسی ترکیه بکاهند برچیده شوند:
۱- اردوغان از چند سال پیش با گماردن نظامیان طرفدار خویش در بدنه ی ارتش از یک سو تصفیه ی ژنرالهای ارتش از سوی دیگر دست به کار پروژه ای طولانی مدت شد که شاید در آغاز کسی فکر نمی کرد که آن انتصابات و تصفیه ها در ارتش چه مقاصدی را دنبال می کند اما اردوغان با زیرکی و کیاست تمام، ارتش را که ذاتاً سکولار و نگهبان سکولاریسم در ترکیه بود، از قدرت انداخت. بنابراین، اقدام دو گانه ی وی برای ایمن سازی ارتش شامل رسوخ و گماردن نظامیان در پستهای کلیدی از یک سو و تصفیه ها و دادگاهی کردن های ژنرالهای مخالف اش از سوی دیگر بود و این اقدام دو گانه، ارتش را از یک قدرت مهم که بطور بالقوه امید میرفت بتواند از یکه تازی های اسلامگرایی و ضد سکولار اردوغان جلوگیری کند به نیروئی خنثی و منفعل بدل ساخت.
۲-سناریوی دیگر اردوغان برای خارج کردن مخالفان و موانع فرا رویش، تضعیف اساسی مطبوعات بود و اگرچه تا پیش از کودتای ژوئیه ی ۲۰۱۶ کم و بیش به این کار دست زده بود اما با انجام کودتای بهانه ی لازم به دست آمدتا به نام ایجاد امنیت، کودتای خزنده و دومی علیه نهادهای نگهدارنده ی جامعه ی مدنی انجام گیرد که بیشترین قربانیان این کودتای دوم که مجری و طراحش خود اردوغان بود ، عبارت بودند از روشنفکران دگراندیش، قضات و روزنامه نگاران که از طنز تاریخ این هرسه طبقه ی فکری ، بیشترین کنش و واکنش های شان علیه اقتدار طلبی اردوغان را در مطبوعات و رسانه های مجازی انجام می دادند اما به دستور اردوغان پیش و پس از کودتای شبکه های اجتماعی بسیاری مسدود و فیلتر شده و صدها روزنامه نگار که به وقت مقتضی می توانستند در جامعه، علیه اردوغان موج ایجاد کنند ، توقیف و روانه ی زندانهای شدند تا در روز مهم همه پرسی هیچ قدرت فکری باز دارنده ای فرا روی اردوغان نباشد.
۳- سومین قدرت بازدارنده ای که می توانست سناریوی همه پرسی را علیه اردوغان به هم ریزد، کردها بودند که می بایست آنها نیز تا جایی که ممکن بود ساکت و آرام شوند که ماهها قبل از انجام همه ی پرسی به این نییت تعداد زیادی در نمایندگان کرد در پارلمان این کشور زندانی شدند و مهمتر از آن دستگیری و زندانی ساختن شخصیت نوظهورو کاریزماتیک دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلقها نیز بخشی از این سناریوی ساکت سازی کردها توسط اردوغان و برای عبور سالم و پیروزمندانه از همه پرسی آوریل ۲۰۱۷ بود. چرا که اردوغان می دانست که با فرض حضور و وجود این سه قدرت هرچند غیر سازگار با هم ولی برآمد از خاستگاه های مدرنیته ، یعنی ارتش، مطبوعات و کردها محال بود بتواند در همه پرسی پیروز شود.
۴-وچهارمین بخش سناریو سیاسی اردغان در راستای خنثی سازی موانع فرا روی همه پرسی اش براه انداختن نوعی جنگ سر موقت با غرب و بویژه اروپائی ها بود که هرچه بیشتر عمق می یافت ، بر محبوبیت اردوغان در داخل و خارج از ترکیه میان اتباع ترک مسلمان می افزود.
نتیجه گیری:
حاصل جمع جبری روندهای دهگانه ای که بر شمردیم افزایش احتمال موفقیت اردغان در همه پرسی اوریل ۲۰۱۷ بود، هرکدام از روندهایی که برشمردیم به نحو خاصی شانس و میزان کامیابی اردوغان و کسب رای آری برای همه پرسی را رقم زد که به تناسب ساختار و ذات و ماهیت سیاست و حکومت داری در جوامع توسعه نیافته ی سیاسی عامل تاثیر گذار در عرصه ی سیاست ، بسیار کم اتفاق می افتد که اخلاقی باشند و به تبع این مهم ترغیب و وادار کردن شهروندان ترکیه به دادن رای آری برای تغییر قانون اساسی توسط دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه در برگیرنده ی مجموعه ای از اقدامات ماکیاولیستی ، ملیتاریستی، فاشیستی و از همه مهمتر رفتارهایی برآمده از جوهره وزارت سلفیسم و اندیشه ی خلافت بودند با نیت بر ساختن مدل نوینی از خلافت در دنیای ما به نام خلافتیسم.
۱- عنایت حمید ، بنیاد فلسفه ی سیاسی در غرب ، انتشارات دانشگاه تهران -۱۳۵۱، ص ۱۵۴
جلال شفیعی پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه