اعتماد نوشت: پسر ١۵ سالهای که در اردیبهشت ماه سال گذشته برادرش را به خاطر مصرف شیشه کشته بود در دادگاه کیفری یک محکوم شد.
این پسر بعد از اینکه به خانه آمد و برادرش را دید که در حال مصرف مواد است عصبانی و با او درگیر شد که این درگیری به قتل برادر بزرگتر انجامید.
آخر اردیبهشت ماه سال گذشته یک فقره درگیری خونین به ماموران انتظامی پاکدشت اعلام شد.
با حضور ماموران در محل و تحقیقات اولیه مردی جوان بازداشت شد. او در اظهاراتش در اداره پلیس گفت: در کوچه ایستاده بودم که دوستم و برادرش را جلوی پارکینگ خانهشان دیدم. همین که به سمتشان رفتم، دیدم دوستم با چاقو برادرش را از پای در آورد و از محل گریخت. برادر دوستم را در محل شایان شیشهای صدا میکردیم. او بهشدت معتاد بود و همه اهالی محل این را میدانستند. با مشخص شدن مظنون اصلی پرونده، بلافاصله تلاشهای ماموران به جریان افتاد تا اینکه از بیمارستان نیز خبر رسید شایان فوت شده است.
کارآگاهان مشغول پیگیری مجرم این قتل بودند که برادر کوچک شایان به اداره پلیس رفت و ماجرای قتل برادرش را اعتراف کرد و گفت: «شب از نیمه گذشته بود که وارد خانه شدم و با کفشهای یک آدم غریبه جلوی در خانه روبهرو شدم. از مادرم ماجرا را پرسیدم که او گفت برادرت به همراه دوستش در خانه هستند. به سراغشان رفتم و دیدم که در حال مصرف شیشهاند. به برادرم گفتم پاشو از خانهمان برو بیرون اینجا جای این کارها نیست. او نیز عصبانی شد با چاقویی در دست، دستهای مرا گرفت و جلوی در پارکینگ برد. من هم چاقو را از دستهایش گرفتم و با همان ضربهای به او زدم که فوت شد.»
بعد از بازسازی صحنه قتل و صدور کیفرخواست در دادسرای جنایی تهران این پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری فرستاده شد. قاتل در نخستین جلسه دادرسی زمانی که در جایگاه ایستاد گفت: «من هنوز هم باورم نمیشود که برادرم را کشتهام. خیلی دوستش داشتم و با هم دوست بودیم اما شیشه او را خراب کرده بود.
مادرم را کتک میزد. خواهرم را میزد، مرا هم میزد. خستهمان کرده بود تا اینکه آن شب دوستش را به خانه آورد. زمانی که جلوی در پارکینگ رفتیم او با چاقویی که نوار چسب برق دورش پیچیده بود من را تهدید کرد و من نیز آن را از دستانش در آوردم که بعد از این موضوع او به سراغ سنگی رفت و میخواست با آن مرا بزند که من کنترلم را از دست دادم و او را با یک ضربه چاقو زدم البته بعدا متوجه شدم که چهار ضربه چاقو بوده است. از شما قضات محترم نیز تقاضا دارم که رحم به جوانیام کنید و مرا زودتر آزاد کنید.
روزی که این اتفاق افتاد من امتحانات نهایی خردادماهم تازه شروع شده بود. حالا میخواهم به زندگی برگردم و پشیمانم. چند روز پیش سالگرد برادرم بود. خیلی دوست داشتم در مراسمش شرکت کنم. تقاضا دارم مرا با قرار وثیقه آزاد کنید و بگذارید سر مزارش بروم. بعد دوباره همراه مامور انتظامی به کانون اصلاح و تربیت بازمیگردم.»
در انتها قضات با توجه به قانون مجازات اسلامی جدید برای متهم رای بر حبس به میزان دو سال صادر کردند. رسیدگی به این پرونده شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و مستشار قاضی کیخا برگزار شد.