به گزارش ایرنا، علی ربیعی روز جمعه در یادداشتی که با عنوان «تهاجم ناکام به دموکراسی و ثبات در ایران» در کانال شخصی خود در تلگرام منتشر کرد، نوشت: قبل از پرداختن به تبیین حادثه تروریستی داعش در ایران لازم می دانم به سهم خود شهادت جمعی از هموطنانمان را تسلیت بگویم.
‘کارگری که مظلومانه در حرم امام خمینی شهید شد، افرادی که با هزاران آرزو و نامه به دست برای حل مشکلات خود و یا دیگران به مجلس آمده بودند، زنی که امیدوارانه برای حل مشکلات جمعی از افراد به مجلس آمده بود، پاسداری که فداکارانه جان باخت تا ابعاد فاجعه گسترش نیابد. پژوهشگری جوان که تز دکترای خود را با تجربه کار دفتر اقتصادی مجلس پیوند زده بود.
همه اینها و به طور کلی هر قطره خونی که از پیکرشهروندی بی گناه ریخته شده قلب هر ایرانی را غرق اندوه می کند. در این میان تحلیل جنایت تروریستی داعش به میزانی که راه را بر دشمن شناسی بگشاید سهمی در تداوم حرکت ایران بزرگ خواهد داشت.’
** پدیده داعش
ربیعی نوشت: شکل گیری پدیده تروریسم فلسفه و علت های متفاوتی می تواند داشته باشد. درخصوص نوع امروزین تروریسم (داعش) باید گفت حداقل سه دلیل در ظهور و نمو آن موثر بوده اند: جریان سازی سرویس های اطلاعاتی غربی در منطقه، پول های میلیاردی کشورهای نفتی بویژه در رقابت های منطقه ای و متن اجتماعی از آسیا تا آفریقای شمالی تا اروپا (که این موضوع خود نیاز به تبیین های جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی عمیق تر و جدی تری دارد).
از یک منظر خاص می توان تبار جریان های تکفیری کنونی را به دوران اشغال افغانستان توسط امپراتوری شوروی متصل کرد که در متن اجتماعی آن دوران ویژگی های یک جنبش اعتراضی بر ضد اشغالگران را به نمایش می گذاشت. در آن دوران شاهد پدیده ای دو رگه وترکیبی به نام «عرب افغان» هستیم. پدیده ای که به تدریج با خواست و هدایت برخی سرویس های اطلاعاتی تغییر جهت داد و از اهداف و خاستگاه اولیه خود فاصله زیادی گرفت و انشعاب و جریانات زیادی بوجود آورد که یکی از دلایل آن این بود که این نوع حرکت ها با طیفی از تفکرات مختلف شکل گرفته بود. در توضیح بیشتر باید اشاره داشت معمولا سرویس های اطلاعاتی غربی به قصد مداخله در کشورهای جهان سوم سوار بر نارضایتی های اجتماعی و سیاسی بستر بوجود آمدن برخی حرکت های تروریستی را فراهم می کنند. این جریانات دچار تحول جدی در حریان خود می شوند در همین چارچوب بود که بن لادنیسم و القاعده از درون جریان عرب افغان پیش آمدند.
جریان داعش نیز تکامل و گسترش یافته القاعده بود که این بار مرزهایش از آسیا و آفریقای شمالی به حاشیه نشینی اروپایی کشیده شد و از میان حاشیه نشینان اروپایی نیز سرباز گیری کرد که این امر بر پیچیدگی موضوع افزود.
در ادامه مطلب ربیعی آمده است:چندی پیش که با یکی از دوستان مطلع عراقی درخصوص برخی افراد اروپایی پیوسته به داعش سخن می گفتیم، جنبه کمتر شناخته شده ای از این جریان تروریستی مورد بحث قرار گرفت. وی با استناد به تجربه دست اول خود می گفت که این افراد به هیچ عنوان دارای ایدئولوژی اسلامی نیستند بلکه از فاشیسم اروپایی آمیخته با محرومیت های حاشیه ای تاثیر پذیرفته اند.
در این مرحله پدیده تروریسم پیچیدگی خاصی به خود می گیرد که به سادگی نمی توان آن را به یک مولفه تک عنصری نظیر قومیت و یا گرایش مذهبی خاص و یا یک قرائت تحجرگرایانه از اسلام تقلیل داد. بلکه همه این عوامل در بستر مداخلات بیرونی ، تمایلات قدرتها و جنگهای داخلی مثل عراق و سوریه، افغانستان و .. در دل یک ایدئولوژی غلط وانحرافی ادغام شده و الگویی از «التقاط اندیشی تروریستی» را عرضه می کند که مقابله و مواجهه با این پدیده را چند وجهی خواهد کرد.
** از حرم امام تا مجلس
داعش چرا آن دو مکان نمادین یعنی حرم امام خمینی(ره) و مجلس شورای اسلامی را به عنوان هدف تهاجم تروریستی خود برگزید؟ در اطلاعیه داعش حرم بنیانگذار مردمسالاری اسلامی و کانون اصلی مردمسالاری یعنی مجلس شورای اسلامی به عنوان «نمادهای شرک» معرفی شده است.
همین «شرک آلود» جلوه دادن دموکراسی به تنهایی نوری می افکند بر تاریکخانه ادراکی داعش ونشان می دهد که در «توحید» مورد نظر این جریان تکفیری جایی برای مردمسالاری وجود ندارد.
بر این اساس اهداف تهاجم تروریستی اخیر را می توان چنین به رشته تحلیل کشید:
*حمله به دموکراسی و ثبات
ایران تنها کشور منطقه است که قانون اساسی آن یک توازن روشن میان آزادی و امنیت و تمامیت ارضی برقرار کرده و اجازه نمی دهد به نام یکی از این دو رکن بنیادی، دیگری به زیر ضرب برود.
تجربه سال های اخیر نشان می دهد همه آن کشورهایی که در طول یک قرن اخیر تلاش کردند به نام امنیت، آزادی شهروندان را مخدوش کنند اکنون نه امنیت پایدار دارند و نه آزادی.
تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه این قبیل حرکات تاثیری بر اراده ملت و مسوولان نخواهد داشت، گواهی بارز است بر همان ماهیت مردمسالارانه نظام که به درستی و به حکمت تمام، تعبیر به «کلید واژه اصلی» شد.
این حرکت کور نه می تواند امنیت ملی و امنیت داخلی را دچار آسیب کند و نه ذره ای از عیار و اعتبار «کلید واژه مردمسالاری و نقش مردم» را کاهش دهد. شعار «آزادی و امنیت» که به گفتمان محوری و پیروز انتخابات اخیر تبدیل شد، انعکاسی است از همان اصل قانون اساسی که در عین حال پیش شرط اصلی «آرامش و پیشرفت» هم هست.
*انتقام از ایران
با تکیه بر تجربه و مطالعات پژوهشی ام می توانم با اطمینان بگویم که جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم نبرد با جریان های افراطی، سدی استوار در برابر رشد جریان های افراطی منطقه برافراشت و کارآمدی خود را در شرایطی به اثبات رساند که سایر دستگاه های اطلاعاتی به هیچ عنوان یارای مقابله با آن را نداشتند.
به عبارت دیگر به همت ایران بود که دنیا امنیت بیشتری را تجربه کرد. اگر بازدارندگی ایران در سوریه، عراق و افغانستان نبود یک جریان افراطی تروریسم با یک ایدئولوژی تخریب گر هم اکنون به قدرت دولتی هم مجهز می شد و آنگاه وضعیتی دیگر در منطقه و جهان را شاهد بودیم. باید اذعان داشت شهدای ما، شهدای تامین امنیت نه فقط در ایران بلکه کل منطقه و جهان هستند.
* ممانعت از حرکت پرشتاب ایران به سمت توسعه پایدار
باید توجه داشت ایرانی که با موفقیت پروژه «ایران هراسی» را خنثی کرده و با مشارکت تمام عیار شهروندان در تعیین دموکراتیک سرنوشت خود ترکیبی سازگار میان دموکراسی وامنیت مثال زدنی ایجاد کرده، ایرانی که در نتیجه توازن مذکور میزبان سرمایه گذاری های خارجی فراوان شده و نهایتا ایرانی که با گام های استوار به سمت توسعه پایدار در حرکت است بی شک مورد طمع و حسادت کشورهایی قرارگرفته که همواره عجز خود را در ترکیب همه عوامل پیشگفته در یک ساختار منسجم به نمایش گذاشته اند. برخی کشورها این دموکراسی و این ثبات وامنیت را به غلط رقیب خود می پندارند و احساس می کنند الگو شدن ایران در جمع میان مولفه های به ظاهر «متضاد» و «جمع ناشدنی»، مطالبات شهروندان آنان را برای مشارکت جویی دامن زده و موجب بروز نا امنی داخلی خواهد شد.
این کشورها نمی توانند درک خود را از امنیت چنان متحول کنند که با مشارکت جویی جوانان خود در حیات سیاسی و اقتصادی کشورشان قابل جمع باشد. امری که در عین بستن راه رسوخ افکار افراطی و ایدئولوژی های نفرت، صلح وثبات منطقه ای را به همراه خواهد داشت.
داعش و همینطور دستگاه های تبلیغاتی کشورهای حامی داعش تلاشی را آغاز و به طور جدی دنبال خواهد کرد که این مساله را به یک نزاع مذهبی بویژه از منظر شیعی و سنی تبدیل کنند. در این میان تقویت وحدت و اخوت اسلامی به مثابه میراث معنوی آن انقلاب باشکوه اهمیتی بیشتر می یابد.
فراموش نکنیم که علما و نخبگان و روشنفکران اهل سنت به دلیل نقشی عظیم که در جلب مشارکت انتخاباتی مردم در استان های خود داشتند، هدف تهاجم تبلیغاتی تروریسم تکفیری قرار گرفته و کارنامه درخشان آنان از سوی داعش به عنوان «منحرف کردن امت مسلمان در مسیر طاغوت وشرک دموکراسی» معرفی شده است.(فیلمی که داعش در فروردین ماه منتشر کرد، به طور واضح علمای اهل سنت در استانهای مذکور را به به آماج حملات تکفیری خود تبدیل کرده، همچنین در اطلاعیه های داعش وحشت از مشارکت اهل سنت در انتخابات به وضوح به نمایش گذاشته شده است.)
امروز علمای اهل سنت در کنار برادران شیعی خود گامی دیگر در همان مسیر سازنده و مشارکت جویانه برداشته و به رسالت مقدس خود جهت حفظ جوانان ومسدود ساختن راه های نفوذ ایدئولوژی های افراطی عمل می کنند.
در این بین ما باید مراقبت از مرزها وجوانان خود را باید با جدیت بیشتری دنبال کنیم. مراقبت های ما هم باید در حوزه های اطلاعاتی امنیتی در برابر نفوذ از بیرون مرزها (آن هم با تقویت وحدت اطلاعاتی) و در داخل هم با اقدامات و سیاست های گسترده اجتماعی و اقتصادی و توانمند سازی نهادهای مدنی و شهروندان را در برگیرد.
نکته مهم آن است که نباید امر مبارزه با پدیده شوم تروریسم تکفیری را سیاسی کنیم و با رقابت های سیاسی و مسائل حوزه سیاست داخلی و جناح بندی های داخلی پیوند بسط دهیم. این یک مساله ملی برای همه ماست.
کسانی که هنوز در فضای رقابت های انتخاباتی هستند نباید انسجام ملی و همدردی ملی شکل گرفته پس از بروز حادثه تروریستی را خدشه دار کنند. اندکی تامل بیشتر در تحلیل های برخی ها نشان می دهد که گویا آنها آنچه را که در کمپین های انتخاباتی نتوانستند به اثبات برسانند می خواهند با مدد گرفتن از حادثه تروریستی اخیر اثبات کنند و تصور می کنند از اصل تعامل ناپذیری و مذاکره ناپذیری با تروریسم می توان پلی زد به تعامل ناپذیری با جهان و در همان حال ضرورت تنش زایی داخلی ومنطقه ای را می توان با کمک گرفتن از فضای ملتهب تروریستی وجنایی داعش به اثبات رساند! این تحلیل های ساده اندیشانه وتقلیل گرایانه کمکی به فهم پدیده پیچیده تروریسم و مسیری که همه ما باید در مقابله با تررویسم طی کنیم نمی کند.