بحران در سازمانهای تولیدی امری اجتنابناپذیر است، یک سازمان تولیدی باید برای رویارویی با بحرانهای احتمالی پیشآمده دارای طرح و برنامه باشد. اینجاست که اهمیت مدیریت کاربلد، مشخص میشود.مدیریت بحران نقشهای برای به حداقل رساندن آسیب است. این برنامهریزی در برخی موارد میتواند به کلی موجب از بین رفتن یک بحران احتمالی بالقوه شود.
عملکرد تیم مدیریتی گروه خودروسازی سایپا در سال ۹۴ نمونه خوبی برای عبور یک ابر سازمان تولیدی از بحران بود. همه کارشناسان صنعت خودرو به خوبی میدانند که در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ گروه خودروسازی سایپا روزگارخوشی راسپری نمیکرد,
تولید روندی به شدت کاهشی داشت به نوعی که اقتصادی بودن فعالیت این گروه بزرگ صنعتی در هالهای از ابهام بود. جدول تولیدات این شرکت گویای افت شدید تولید تا سال ۹۲ و احیای آن در سالهای بعد است:
جدول روند تولید در گروه خودروسازی سایپا از سال ۹۰ تا ۹۵
ردیف |
سال |
میزان تولید |
۱ |
۱۳۹۰ |
۸۰۲٫۹۳۵ |
۲ |
۱۳۹۱ |
۳۹۷٫۴۳۷ |
۳ |
۱۳۹۲ |
۳۱۴٫۴۶۹ |
۴ |
۱۳۹۳ |
۴۱۷٫۵۰۲ |
۵ |
۱۳۹۴ |
۳۷۲٫۹۵۳ |
۶ |
۱۳۹۵ |
۵۷۰٫۰۰۰ |
کاهش تولید از یک سو و عوامل دیگر از سوی دیگر سبب شده بود که زیان انباشته شرکت رقم هنگفتی شود به طوری که درابتدای ورود دکتر جمالی سایپا با رقمی معادل ۳۲۰۰ میلیاردتومان زیان انباشته مواجه بود.بحران گروه سایپا تنها در شرکت مادر نبود بلکه سایر شرکتهای گروه هم در گرداب مشکلات فرو رفته, درمرزورشکستگی قرارگرفته ومشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت بودند. تمام این مسائل را باید در زمانی دید که حتی امکان تامین هیچگونه اعتباری ازبانکها هم وجود نداشت. ابرهای تیره بحران تمام آسمان این گروه بزرگ صنعتی را فرا گرفته بود بهگونهای که هر روز راه کسب و کار این شرکت تنگ و تنگتر میشد. در چنین وضعیتی حتی عدهای به فکر اعلام ورشکستگی شرکت افتادند.
آنچه مسلم است به عهده گرفتن مسوولیت چنین شرکتی در آن زمان کار آسانی نبود, تصمیمگیرندگان صنعتی کشور که با مصائب سایپا آشنا بودند تصمیم گرفتند تا فردی را راهی این سازمان کنند که تجارب مالی و اقتصادی داشته باشد و چنین شد که مهدی جمالی با تخصص مالی و اقتصادی سکان مدیریتی شرکت را در دست گرفت. او به توان و هوشمندی مدیران و متخصصانی که سالیان سال در سایپا بودند اعتماد کرد, و با برنامهریزی دقیق توانست سایپا را از آن وضعیت قرمز نجات دهد. درست در سالهایی که مقام معظم رهبری تاکید بسیاری بر اقتصاد مقاومتی داشتند, سایپا نشان داد که با استفاده از مفاهیم اقتصاد مقاومتی میتوان از بحران عبور کرد.
بیان چگونگی عبور سایپا از آن بحران بزرگ مالی, در واقع گونهای از تسهیم دانش است. بیگمان اینکه جمالی با کدام سبک و سیاق مدیریتی توانست سازمان را احیا کند و نشر راه کارهای آن برای سایر سازمانها و صنایع مفید است. چرا که بحران چند سال پیش سایپا میتواند دامن هر سازمان و شرکت دیگری را هم بگیرد. پس نشر تصمیمگیرها و چگونگی گذر از بحران برای هر رسانهای یک وظیفه ملی تلقی میشود. حال در این بین گویی عدهای در فضای صنعت خودرو نتوانستهاند این موفقیت چشمگیر را هضم کنند و بیان آن موفقیتها و چگونگی عبور از آن بحران را میل به ماندگاری و تلاشی برای بقاء بیشتر تلقی کردهاند!
بیگمان اگر تجربهای نظیر آنچه که در سایپا رخ داد در یکی دیگر از شرکتهای خارجی رخ داده بود آلان آن تجربه منبعی میشد برای تدریس در دانشگاهها و باز نشرش در رسانهها؛ اما افسوس که برخی از … منبعی شدهاند برای تخریب بیشتر تجارب ناب مدیریتی!امید است که با همدلی و تعامل بیشتر بتوان نمونههای موفق از تجارب مدیریتی ایرانی را منتشر کرد تا بتوانیم بدور از هر گونه حب و بغض به ایران و ایرانیان بیشتر افتخار کنیم. و باور داشته باشیم که نمونههای تجارب مدیریتی قابل دفاع فقط در آن سوی آبها نیست. تا باور داشته باشیم به خرد جمعی, و صد البته باور داشته باشیم به منطق اقتصاد مقاومتی.
سیاوش مهرآیین
کارشناس خودرو