دخالت در عرصه خصوصی و سبک زندگی فردی، اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی از ویژگیهای رژیمهای غیردموکراتیک، اقتدارگرا و توتالیتر است. این نوع دخالتها امروزه مورد اعتراض شهروندان بوده و حکومتهای بسته نمیتوانند جامعهای را که شهروندانش از این سیاستها رویگردان هستند، اداره کنند. دخالت در زندگی خصوصی شهروندان دارای چنان حساسیت و اهمیتی است که وضع قوانینی که احتمال دخالت حکومتها در زندگی خصوصی افراد را در پی داشته باشد، با واکنشها و مخالفتها روبهرو خواهد شد، حتی اگر اینگونه قوانین در راستای امنیت ملی و یا مبارزه با تروریسم وضع شوند. موضوع مهم دیگر، آسیب رساندن به آزادی فردی؛ به منزله نادیده گرفتن شان و اختیار و شرافت انسانی است. که با تمرکز قدرت و استقرار نظامهای سیاسی و اقتدارگرا و از طریق حکومتهای غیردموکراتیک تحقق مییابد. در این نظامها، دولت ضامن آزادیهای فردی و حقوق شهروندان نیست. در این نوع رژیمها، بیشتر از حدود و اختیارات حکومت سخن گفته میشود و در چنین رویکردی، جامعه در جهت تربیت شهروندان پیرو و مطیع فرامین و ناآگاه از حقوق اساسی خود گام خواهد برداشت. آنچه در این بررسیها دارای اهمیت است، در واقع آن است که رژیمهای غیردموکراتیک نسبت به گذشته بهشدت در اقلیت قرار گرفتهاند. بنابراین رفتارهای سیاسی-اجتماعی این نوع حکومتها، بهخصوص در زمینه نابرابری سیاسی و حقوق شهروندان و نقض حقوق بشر، همواره مورد اعتراض نهادها و مجامع بینالمللی است. این نوع رژیمها که در کانون توجه و نظارت جامعه جهانی واقع شدهاند، در وضعیت فشار و انزوا قرار دارند؛ بنابراین قادر به تامین منافع ملی کشور خود در سطح منطقهای و بینالمللی نیستند و به دلیل بحرانهای داخلی و فشار بینالمللی همواره در معرض تهدید و بیثباتی هستند. آنچه در ایران مورد توجه خاصی است این است که نگرشی سنتی در ایران، دموکراسی را محصول حاکمیت و گسترش ارزشهای غربی میداند و خواهان رویگردانی مردم از دموکراسی است. اما واقعیت آن است که کارآمد بودن اصول دموکراسی و و رویکرد واقعی به حقوق فردی در نظامهای دموکراتیک غیر قابل کتمان است، تجربه تاریخی جوامع بشری نیز تا به امروز دموکراسی را بهعنوان مدلی غیر قابل جایگزین برای اعمال حاکمیت در جوامع مدرن معرفی کرده است. مخالفان دموکراسی تاکنون مدل کارآمد و مشروعیتآوری را به جای دموکراسی ارائه ندادهاند و آنچه بهعنوان ساختار حکومتی خاص ارائه شده و بر آن تاکید میشود در معرض بحران ناکارآمدی و مشروعیت است. بنابراین طرح این نوع نگرشها و اصرار بر حاکمیت غیردموکراتیک با توجه به پیامدهای آن، بهخصوص کوتاه بودن عمر این نوع رژیمها، دارای توجیه عقلانی نیست. پس باید همواره تلاش کرد که جنبههای دموکراتیک نظام را قویتر و به مشارکت مردم در این حوزه بیشتر اعتنا کرد.
بنیانهای دموکراتیک نظام را تقویت کنیم
اعمال حکومت اکثریت، تفکیک قوا، برابری حقوقی و سیاسی افراد جامعه، حاکمیت مردم، انتخابی بودن مقامات و متغیر بودن قدرت و مشارکت در تصمیمگیریهای سیاسی. امروزه و پس از موجهای معروف و مهم دموکراسی، در هر جامعهای این اصول مورد پذیرش و خواست همگان هستند
دخالت در عرصه خصوصی و سبک زندگی فردی، اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی از ویژگیهای رژیمهای غیردموکراتیک، اقتدارگرا و توتالیتر است. این نوع دخالتها امروزه مورد اعتراض شهروندان بوده و حکومتهای بسته نمیتوانند جامعهای را که شهروندانش از این سیاستها رویگردان هستند، اداره کنند. دخالت در زندگی خصوصی شهروندان دارای چنان حساسیت و اهمیتی است که وضع قوانینی که احتمال دخالت حکومتها در زندگی خصوصی افراد را در پی داشته باشد، با واکنشها و مخالفتها روبهرو خواهد شد، حتی اگر اینگونه قوانین در راستای امنیت ملی و یا مبارزه با تروریسم وضع شوند. موضوع مهم دیگر، آسیب رساندن به آزادی فردی؛ به منزله نادیده گرفتن شان و اختیار و شرافت انسانی است. که با تمرکز قدرت و استقرار نظامهای سیاسی و اقتدارگرا و از طریق حکومتهای غیردموکراتیک تحقق مییابد. در این نظامها، دولت ضامن آزادیهای فردی و حقوق شهروندان نیست. در این نوع رژیمها، بیشتر از حدود و اختیارات حکومت سخن گفته میشود و در چنین رویکردی، جامعه در جهت تربیت شهروندان پیرو و مطیع فرامین و ناآگاه از حقوق اساسی خود گام خواهد برداشت. آنچه در این بررسیها دارای اهمیت است، در واقع آن است که رژیمهای غیردموکراتیک نسبت به گذشته بهشدت در اقلیت قرار گرفتهاند. بنابراین رفتارهای سیاسی-اجتماعی این نوع حکومتها، بهخصوص در زمینه نابرابری سیاسی و حقوق شهروندان و نقض حقوق بشر، همواره مورد اعتراض نهادها و مجامع بینالمللی است. این نوع رژیمها که در کانون توجه و نظارت جامعه جهانی واقع شدهاند، در وضعیت فشار و انزوا قرار دارند؛ بنابراین قادر به تامین منافع ملی کشور خود در سطح منطقهای و بینالمللی نیستند و به دلیل بحرانهای داخلی و فشار بینالمللی همواره در معرض تهدید و بیثباتی هستند. آنچه در ایران مورد توجه خاصی است این است که نگرشی سنتی در ایران، دموکراسی را محصول حاکمیت و گسترش ارزشهای غربی میداند و خواهان رویگردانی مردم از دموکراسی است. اما واقعیت آن است که کارآمد بودن اصول دموکراسی و و رویکرد واقعی به حقوق فردی در نظامهای دموکراتیک غیر قابل کتمان است، تجربه تاریخی جوامع بشری نیز تا به امروز دموکراسی را بهعنوان مدلی غیر قابل جایگزین برای اعمال حاکمیت در جوامع مدرن معرفی کرده است. مخالفان دموکراسی تاکنون مدل کارآمد و مشروعیتآوری را به جای دموکراسی ارائه ندادهاند و آنچه بهعنوان ساختار حکومتی خاص ارائه شده و بر آن تاکید میشود در معرض بحران ناکارآمدی و مشروعیت است. بنابراین طرح این نوع نگرشها و اصرار بر حاکمیت غیردموکراتیک با توجه به پیامدهای آن، بهخصوص کوتاه بودن عمر این نوع رژیمها، دارای توجیه عقلانی نیست. پس باید همواره تلاش کرد که جنبههای دموکراتیک نظام را قویتر و به مشارکت مردم در این حوزه بیشتر اعتنا کرد.