* شفر را آوردیم که نگوییم گروه مان سخت است
باشگاه متحمل هزینه زیادی شده و شفر را آورده که نگوییم در لیگ قهرمانان آسیا در گروه مرگ قرار داریم. اگر قرار باشد الان هم بگوییم گروه مرگ که دیگر چه نیازی بود این همه هزینه کنیم و مربی بزرگی مثل شفر را بیاوریم؟ امیدوارم هم در نیم فصل دوم شرایط تیم به طور کلی متحول شود و هم در لیگ قهرمانان آسیا بهترین نتایج را بگیریم تا حداقل بهره کافی از حضور شفر و همه دستیاران خارجی اش را برده باشیم.
* حرکت باشگاه مقرون به صرفه نبود
منکر پیشرفت تیم از زمان حضور شفر نیستم. اما این پیشرفت آنقدر زیاد نبود که نسبت به هزینههایی که برای شفر کردیم مقرون به صرفه باشد. باشگاه در حد خرگوش هزینه کرد اما پیشرفت تیم در حد لاکپشت است. این یعنی مقرون به صرفه نبودن این حرکت.
* مگر شفر نگفته بود تنها می آیم؟
تا جایی که حافظه من یاری میکند و آرشیو رسانهها هم موجود است یا شفر خودش گفته بود تنها میآید و یا باشگاه مدعی شده بود که شفر تنها میآید. اما دیدم که او پسرش و یک دستیار دیگر آورد و حالا هم صحبت از یک دستیار جاماییکایی هم هست. این یعنی نقض ادعای روز اول که خیلی زیبنده نیست. اگر یک مربی ایرانی پسرش را در استقلال دستیار یا آنالیزور خودش میکرد با او چه رفتاری میکردند؟
* اگر قرار به استخدام مهاجم جدید بود شفر را چرا آوردند؟
شفر آمد و دو دستیار هم با خود آورد. اندکی هم پیشرفت در تیم ایجاد کرد و حالا میگوید برای برطرف کردن مشکل باید یک مهاجم تمام کننده ششدانگ بیاورد. خب این مشکل را که همه میدانستند. اگر قرار بود یک مهاجم ششدانگ بیاید که مشکل این تیم حل شود، پس دیگر چرا برای آوردن شفر و دستیارانش این همه هزینه شد؟
فلسفه استخدام مربی خارجی این بود که مشکلات تیم را با تفکرش حل کند نه این که بازیکن جدید بیاورد. اگر قرار بود یک مهاجم خیلی خوب خارجی بیاید چه لزومی بود که علیرضا منصوریان برود و شفر بیاید؟ باشگاه خود منصوریان را حفظ می کرد و همین بازیکن خارجی را برای منصوریان می آوردند.
* می شد بهترین مهاجم آسیا را خرید
اگر قرار باشد بعد از هزینههایی که برای شفر، پسرش، ساناک و حالا هم میگوئل کولی صورت بگیرد یک مهاجم جاماییکایی هم بگیریم، خب همه این پول را جمع میکردیم و میدادیم یک بازیکن مثل عمر خربین یا عمر عبدالرحمان یا بازیکنی در این سطح را به استقلال میآوردیم و تیم فنی قبل را هم حفظ میکردیم. رفتار باشگاه اصلا منطقی و مقرون به صرفه نبود. در فوتبال بعضیها منافعشان در این رفت و آمدها است و می خواهند پشت مربی خارجی پنهان شوند.
* شفر فشار را از خودش به بازیکنان منتقل می کند
گفتن به یک بازیکن که در لیست مازاد هستی بدترین شرایط را برای آن بازیکن درست می کند و اعتماد به نفس را از او می گیرد. بازیکنانی مثل حسن بیت سعید و سجاد شهباززاده خیلی بزرگتر از این هستند که در لیست مازاد قرار بگیرند. اگر منصوریان نتوانست از این دو بازیکن بازی بگیرد، شفر باید آنها را درست می کرد. پس فرق شفر ۷۱ ساله آلمانی با منصوریان ۴۵ ساله که از خانواده استقلال بود در چیست؟ مگر می شود گفت بیت سعید و شهباززاده بازیکنان کوچکی هستند؟ شفر بعد از هر بازی که نتیجه نمیگرفت با مصاحبه هایش بار مسئولیت را از روی دوش خود به دوش بازیکنان و حتی کادر فنی قبلی میانداخت. شفر این کار را خیلی خوب بلد است.
* اشتباهات حریفان موثرتر از توانایی خودمان بوده
شاید بعد از پیروزی با ارزش و شیرین ۳ بر صفر مقابل تیم بزرگ سپاهان بیان این صحبتها تلخ باشد اما حقیقت همیشه تلخ است و من کارشناس و منتقد باید واقعیتها را بگویم. واقعیت این است که متاسفانه اشتباهات بازیکنان حریف در کسب پیروزیهای ما در این هفتهها موثرتر از توانمندی تیم خودمان بوده. یادآوری میکنم دیدار مقابل نفت را که گل اول بازی را مدافع نفت به اشتباه به دروازه خودی زد تا جریان بازی کلا عوض شود. یا بازی با گسترش را که گلهای بازی را مدیون اشتباهات دروازه بان حریف بودیم تا تاکتیک ها و روش بازی خودمان.
در بازی مقابل سپاهان هم که اگر یک دروازه بان خوب درون دروازه این تیم بود قطع به یقین این نتیجه برای تیم ما رقم نمیخورد. استقلال باید به حدی برسد که پیروزیهایش بر اساس توانمندیهای خودش باشد نه اشتباهات مرگبار بازیکنان حریف.
* در حق منصوریان اجحاف شد
فصل قبل هم شاهد بودیم که منصوریان زحمات زیادی برای این تیم کشید و در نهایت تیم نایب قهرمان شد و یک سهمیه مستقیم آسیایی گرفت. اما آیا باشگاه در نقل و انتقالات همه خواسته های منصوریان را جامه عمل پوشاند یا نه؟ لطفا بیاییم و صادق باشیم. چه در فصل گذشته و چه در فصل جاری چند درصد از خواستههای منصوریان در نقل و انتقالات عملی شد؟
هنوز هم به منصوریان کم لطفی میشود. من میبینم هر اتفاق منفی هنوز میافتد بعضیها آن را به منصوریان ربط میدهند و همه اتفاقات مثبت را به شفر. این هواداری از منصوریان نیست بلکه هواداری از حق است. اگر تیم شفر هفتههای زیادی است که گل نمیخورد، حاصل بازیکنانی است که منصوریان در دو سال گذشته آنها را جذب کرد و یا برای تمدید قراردادشان زحمت کشید. ولی اینجا کسی نمیگوید این بازیکنان را منصوریان گرفت.
اما وقتی تیم چند هفته گل نمیزد بار را بر سر منصوریان میریختند و میگفتند این بازیکنان را منصوریان گرفته. حالا که تیم سه گل در یک بازی به سپاهان زده همین ها نمیگویند علی قربانی را در اوج گمنامی منصوریان از نفت آورد. یا برای بازگرداندن جباروف از سپاهان چقدر زحمت کشید و چقدر دعوا کرد. این ها انصاف نیست.
* فقط منصوریان نه، همه مربیان ایرانی
گفتم روی صحبت من فقط منصوریان نیست. بلکه باشگاه ما و برخی عناصر با همه مربیان ایرانی نامهربان هستند. مگر در ایران از نظر کسب افتخار مربی بزرگتر از امیر قلعه نویی داریم؟ در باشگاه ما قلعه نویی را هم زمینگیر کردند. مگر در باشگاه استقلال مظلومی یک شناسنامه برای این تیم نیست؟ پرویز خان را هم زمینگیر کردند و همین بلا را سر منصوریان هم آوردند و حالا برای مربی خارجی به به و چه چه می کنند.
* چرا حقایق را وارونه جلوه می دهند؟
دوستی در باشگاه هست که میگوید دربی را که با شفر به پرسپولیس باختیم خیلی بهتر از دربی بود که با منصوریان بردیم. این یعنی چه؟ مگر می شود باخت از برد بهتر باشد؟ تنها در صورتی این ادعا محقق است که فرد مدعی ضد استقلال باشد. در این صورت است که شکست برای او بهتر از پیروزی اش جلوه می کند. به خدا این زشت است که از سر لجبازی حقایق را وارونه به خورد افکار عمومی بدهیم. ضمن این که مردم آنقدر باهوش هستند که خودشان بتوانند واقعیت را تشخیص دهند.
* بعضیها علیه منصوریان مصاحبه کردند چون پاسخ تلفنشان را نداد
انتقاد من به برخی از پیشکسوتان است. این را میدانم بعضی از دوستان خود من چون به منصوریان تلفن میزدند و پاسخ تلفن شان را نمیداد می رفتند در رسانهها علیه او مصاحبه می کردند. گویا برخی از اعضای باشگاه هم که از داخل باشگاه ضد منصوریان بودند به همین دلیل بود. همین مصاحبهها فضا را برای منصوریان مسموم کرد و باعث شد نارضایتیها در فضای مجازی و سپس سکوها ایجاد شود. در واقع خود ما استقلالیها کاری کردیم تا فضا برای خودمان روی نیمکت این تیم تنگ شود.
* حق را از خودمان سلب کردیم
در زمان مربیگری امیر قلعه نویی چند پیشکسوت خودمان مثل ایمان عالمی، ستار همدانی، مجید صالح و… در کنار او روی نیمکت می نشستند. در زمان مظلومی هم چند استقلالی مثل نوازی، دینمحمدی، ترابپور و … روی نیمکت بودند. در زمان منصوریان هم این نیمکت خرمگاه، چینی و بابازاده رسیده بود. حالا ما پیشکسوتان آنقدر برای منصوریان فضا را نامساعد کردیم تا او رفت و شفر آمد. حالا با وجود شفر کدام یک از ما پیشکسوتان روی این نیمکت جای داریم؟
بگذریم از بیژن طاهری که افتخار باشگاه است و اگر زور باشگاه و کمیته فنی نبود همین یکنفر هم روی نیمکت نبود. همین الان هم مطمئن هستم که شفر دانش خود را به طاهری منتقل نمی کند و حضور او در کادر فنی به احتمال زیاد فرمایشی است.حالا منِ پیشکسوتی که آنقدر زدم تا منصوریان برود، این کوچکترین شانسی که برای رسیدن به این نیمکت داشتم را هم از خودم گرفتم. در صورتی که اگر پروژه حضور منصوریان در استقلال شکست نمیخورد بالاخره نوبت به دیگرانی مثل محمود فکری، مهدی پاشازاده، جواد نکونام، داود مهابادی و دیگر مربیان استقلالی که در لیگ یک فوق العاده کار میکنند میرسید و هر کدام از آنها در آینده سرمربی این تیم میشدند و چند پیشکسوت هم کنارشان مینشستند.
* چرا فرهاد مجیدی را از باشگاه دور کردند؟
مدیران باشگاه میتوانستند فرهاد مجیدی که چهرهای برجسته در تاریخ باشگاه استقلال است را به کادر فنی اضافه کند. چرا مجیدی باید در اسپانیا کارآموزی کند و اینجا پسر شفر در کادر فنی استقلال باشد؟ چرا یک سرمایه مثل جواد نکونام که کاپیتان تیم ملی ایران بود نباید یکی از دستیاران شفر باشند؟ چرا باید مربیان درجه دهم کنار شفر باشند؟ چرا جای یکی مثل فرهاد مجیدی یا نکونام را پسر سرمربی گرفته است؟
* مظلومی و منصوریان استقلالی هستند نه شفر
به نظر من، استقلالی پرویز مظلومی است که سی،چهل سال در این تیم هم بازیکن بوده، هم دستیار و هم سرمربی. بعد از آن همه بی مهری که به او شد رفت و کوچکترین حاشیهای برای تیم درست نکرد. حتی از بخش عمدهای از مطالباتش هم گذشت، شکایت نکرد و حتی مصاحبه هم بر علیه تیم نکرد. منصوریان استقلالی است که با این همه بی مهری رفت و حتی یک کلمه مصاحبه نکرد. اینها برای آن که نشان دهند استقلالی هستند نیازی ندارند شال آبی به گردن بیندازند و آن را ببوسند.
* شفر می تواند مثل ژوزه باشد
ما در گذشته هم داشتیم مربیان خارجی که شال رنگی انداختن گردنشان و آن را بوسیدند اما پایشان را که از کشور بیرون گذاشتند برای گرفتن حق شان از طریق فیفا اقدام کردند و از دیناری از حقشان هم نگذشتند. شفر هم میتواند در آینده یکی مثل ژوه باشد. همان اتفاقی که ژوه برای پرسپولیس رقم زد را شفر یا شفر نوعی یا هر مربی خارجی دیگری برای استقلال یا هر تیم ایرانی رقم بزند.
* برای حضور در ورزش از ایثارگری سوء استفاده نکنیم
متاسفانه شیرینی صندلی های مدیریت آنقدر زیاد هست که بعضی ها برای ادامه نشستن روی آن به ایثارگری های خود متوسل می شوند. ایثارگری یک معامله است بین بنده و خدا و نباید از آن سوء استفاده کرد. اگر به این باشد من هم سابقه حضور در جبهه دارم و رزمنده هستم. چرا تا به حال هیچ کجا برای رسیدن به یک پست مدیریتی آن را مطرح نکردم؟ یا فردی مثل اولیایی که هم خانواده شهید است و هم سابقه ایثارگری دارد و هم مبارز سیاسی قبل از انقلاب بوده.
در استقلال نفراتی مثل اولیایی، واعظ آشتیانی، فتح الله زاده به مدیریت رسیدند و سالها در این تیم خدمت کردند با استفاده از توانمندی های مدیریتی شان بوده نه توسل به ایثارگری شان. به نظرم در خانواده استقلال افرادی چنین افرادی هستند که میتوانند سکان مدیریت این باشگاه را بر عهده بگیرند. یا مدیران جوانی مثل میرشاد ماجدی که هم تحصیل کرده است، هم از خانواده این باشگاه است و هم از سابقه مدیریت در فوتبال برخوردار است.
مهر