4

روایتی غمناک از زندگی یک خانواده ۱۰ نفره کامیارانی در خانه‌ای کاه‌گلی‌+تصاویر

  • کد خبر : 244953
  • ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۷:۱۶

بانوی تلاشگر کامیارانی همراه با فرزندانش در خانه‌ای کاه‌گلی و خرابه زندگی می‌کنند و وضعیت آنان حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

کردستان| روایتی غمناک از زندگی یک خانواده 10 نفره کامیارانی در خانه‌ای کاه‌گلی‌+تصاویر

به گزارش افق نیوز، «دختر سالارآبادی» یکی از بانوان کامیارانی است که از ۴ سال پیش شوهرش فوت کرده، این بانوی زحمت‌کش نه بیمه‌ای دارد و نه حقوق بازنشتگی و نه درآمدی که با آن زندگی خود را بگذراند، در خانه‌ای کاه‌گلی و خرابه زندگی می‌کند که سرویس بهداشتی و حمام مناسب ندارد.

بانو سالارآبادی بیش از ۵ سال است به خاطر نداشتن خانه‌ای مناسب دل از فرزند معلول ۲۱ ساله‌اش کنده چراکه فضای خانه کاه‌گلی برای زندگی ده نفر آنقدر تنگ بود که معلول دردانه‌اش در آن درد می‌کشید و مادر را مجبور کرده بود از فرزندی که سال‌ها با عشق تر و خشکش کرده بود، دل بکند، این مادر زحمت‌کش بارها از دست فرزندش کتک و حتی یک بار هم دستش از ناحیه مچ شکسته بود.

این خانواده اهل روستای “صالح‌آباد” کامیاران هستند و پروژه سدسازی سبب شده روستای آنها زیر آب برود و این دلیل آوارگی آنان از روستا و مهاجرت به شهر است.

به شکرانه دعاهای دختر بود که این خانه کاه‌گلی که با دستان خالی و قلب پر عشق برادر بنا شده و در گذر عصر آهن هنوز کاه‌گلی مانده و تاکنون آوار نشده بود، انگار گل‌های این خانه نیز بر بی‌کسی و فقر این خانواده آگاه بود که با تیرهای چوبی فرسوده استوار مانده است.

این بانو با اشاره به کمک‌های مؤسسات خیریه غیردولتی سطح شهر و حمایت‌های کمیته امداد به‌خصوص بعد از فوت همسرش، می‌گوید: بنده چهار فرزند دارم و در این خانه سال‌هاست با خانواده برادر شوهرم که آنها نیز سه فرزند دارند، زندگی می‌کنیم و به شکرانه خداوند با این شرایط توانستم دختر بزرگم را با جهیزیه کمیته امداد عروس کنم.

این خانم و دو دختر کوچکش اکنون با صدقه‌های مردمی و کمک‌های کمیته امداد در وضع بد معیشتی به سر می‌برند و با این وجود بارها خدا را شاهد خود گرفت که اگر خانه مناسبی داشت هرگز آغوشش را از فرزند معلولش دریغ نمی‌کرد.

با نگاه به آشپزخانه و گونه سرخ دخترانش می‌شود فهمید که آشپزخانه‌اش تنها مهر و عشق را در خود دارد و این بانو عادت داشت با مهر و عشق پذیرای مهمانان باشد چراکه در تمام ساعت‌هایی که ما در خانه آنها بودیم تنها پذیرایش از ما تنگ آب و لیوان کنارش بود.

این بانوی رنج کشیده می‌گوید: زندگی در اتاقی ۱۲ متری و کاه‌گلی برای من و دو دختر و فرزندی معلول بسیار سخت بود، بنده می‌توانم به هر نحوی دخترانم را قانع کنم اما قانع کردن فرزند معلول جسمی و حرکتیم برایم غیرممکن بود.

این خانم در حین گفتن این کلمات کناره‌های فرشش را که کاملاً پاره بود بلند می‌کرد و می‌گفت: این خرابی‌های فرشم جای گاز گرفتن‌های فرزند معلولم است که به خاطر اینکه نمی‌توانستیم خواسته‌هایش را برآورده کنیم دیوانه می‌شد و شروع به داد و فریاد و شکستن وسایل خانه و گاز گرفتن از گوشه‌های فرش می‌کرد.

“بانوی سالارآبادی” زنی ۵۰ ساله بود که سختی روزگار چهره فرسوده وی را پیرتر کرده بود، خانه چوبی و کاه‌گلی این خانواده در میان خانه‌های سنگی و آهنی همسایه‌ها از دور پیدا بود، پنجره‌ای که با تور آهنی بسته شده بود و دروازه‌ای که انگار از بسته بودن شرم داشت.

این بانو که سال‌ها با رنج دستفروشی همسرش زندگی کرده بود و امروز با وفات همسرش تمام مسئولیت‌های این زندگی سخت بر دوش وی افتاده بود، اظهار کرد: برای تامین هزینه‌های زندگی تابستان‌ها به باغ مردم می‌روم و با چیدن محصولات و گرفتن حق‌الزحمه روزانه، مخارج زندگیمان را تامین می‌کنم.

وی که سختی کار زیر آفتاب سوزان پیرترش کرده بود، ادامه داد: در بسیاری از مواقع ما از ساعت ۸ صبح تا اذان مغرب باید مدام سرپا و فقط زمان کوتاهی داریم نهاری ساده بخوریم و حتی باید آب را هم همانجا و در حین کار بخوریم که با وجود سن بالای من، از توان بنده خارج است.

خدایا، زندگی را چگونه برای بندگانی از جنس این بانوی شاکر پیشه توصیف کردی که مرگ را راحتی از چنگ زندگی می‌داند و حالا که با رفتن همسرش بار مسئولیت این زندگی سخت بر دوشش افتاده بود بارها بر مرگ همسرش حسرت می‌خورد و اذعان کرد: همسرم با مردنش راحت شد.

وی در میان این همه درد، تنها دردش را درد فرزندی معلول می‌دانست که تهی دستی و ناتوانی در نگهداری‌اش، وی را مجبور کرده بود با حس مادرانه‌اش به جنگ برود و فرزندش را که هرگز به چشم معلول نگاه نکرده بود به مرکز نگهداری از معلولین در قروه بفرستد و چون محبت خود را از او دریغ کرده بود، تنها منبع درآمدشان را که یارانه‌های ماهیانه بود به حساب این مرکز واریز کند و خود و فرزندانش با کمک‌ها و صدقات مردم و حقوق کمیته امداد امرار معاش کنند.

این بانوی رنج دیده ادامه می‌دهد: خانه ما کاه‌گلی است نه حمامی دارد و نه سرویس بهداشتی و یا امکاناتی که بتوانم فرزندم را تر و خشک کنم و همین سبب می‌شود وی بیشتر پرخاشگر شود و نه تنها من که خواهرهایش را هم بارها کتک زده و دست به شکستن وسایل خانه می‌زد.

وی دل پر غصه‌ای از دوری فرزندش که ۱۶ سال با تمام مشقت‌ها و سختی‌ها در آغوش خود بزرگ کرده بود، داشت و افزود: با بزرگ شدن دخترانم، پرخاشگری فرزند معلولم بیشتر و بالغ بر ۵ سال است مجبور به دل کندن از وی و فرستادنش به پرورشگاه قروه شده‌ام، این در حالی است که اگر خانه مناسبی داشتم قطعاً این کار را نمی‌کردم.

تمام درآمد این خانواده ۴ نفره بدون سرپرست، حمایت‌ها و کمک‌های کمیته امداد و یارانه بوده و این در حالی است که هزینه نگهداری فرزند معلولش بالغ بر ۷۰۰ هزار تومان است که ۵۰۰ هزار آن را بهزیستی تقبل و تأمین ۲۰۰ هزار تومان دیگر آن برعهده خودش است که با پرداخت تنها منبع درآمدش یعنی یارانه این هزینه را تامین می‌کند و خود و دخترانش تماماً با کمک‌های مردمی، خیران و کمیته امداد زندگی را به سر می‌برند.

این بانوی بی‌پناه در پایان با وجود تمام مشکلاتی که دارد، تنها آرزوی قبل از مرگش را داشتن خانه‌ای مناسب بیان کرد و در حالی که بغض‌های فروخورده چشمانش را سرخ کرده بود، گفت: کاش می‌شد خانه مناسبی برای فرزندانم فراهم می‌کردم و اینگونه می‌توانستم پسرم را نیز به خانه باز گردانم.

خدایا، ما چه می‌دانیم در پس هر نگاه معصومانه دختران این زن چه نیازهایی خفته بود که چشم از ما برنمی‌داشتند، غافل از اینکه کاری جز انعکاس مشکلات آنها از دست ما برنمی‌آمد، در پس سکوت آرام دختر دبیرستانی‌اش زخم کدامین غم بود که هرگز به حرمت مادر سر باز نکرده بود و سکوت را بر فریاد در میان کاه‌گل‌های خانه و در همسایگی با خانه عمویش جایگزین کرده بود و حسرت کدامین وسایل بازی و تفریحی و تحصیلی بر دل کودک ۸ ساله‌اش بود که هرگز از زانوان مادر رها نمی‌شود.

خدایا امروز وقتی سقف کاه‌گلی خانه این خانم را دیدم فهمیدم که باران همیشه حسی شاعرانه نیست، شاید در گوشه‌ای از شهر درد زنی تنها و تهی‌دست باشد که تنها آرزویش داشتن خانه‌ای از جنس آهن و سنگ است.

گزارش: آوات یوسفی

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=244953

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]