روز گذشته ۷ گزینه شهرداری تهران از سوی اعضای شورای شهر انتخاب شدند، ۷ گزینهای که بهزعم ۲۱ عضو شورای هر توانایی اداره شهر را دارند اما روایت انتخاب شهردار برای تهران ، ساده نیست و حواشی پیرامون آن بسیار بیشتر از حد تصور است.
به گزارش
افق نیوز ، به عنوان نمونه محسن هاشمی را همگان پیش از ورود به شورای شهر گزینه مناسبی برای اداره تهران میدانستند چرا که ایشان از قدرت مدیریت بالایی برخوردار است و از سوی دیگر سالها حضورش در مدیر عاملی مترو و امورزیربنایی و شهری تجربه خوبی برای هاشمی بوده که بتواند با استناد به آنها به رفع مشکلات کلانشهر تهران کمک کند. مولفه دیگر که از اهمیت مضاعفی برخوردار است وجهه مثبت او در میان ارکان مختلف حاکمیت است که به او اجازه میدهد با آنها در جهت بهبهود شرایط تهران تعامل داشته باشد. اما در این میان برخی نگاه سیاسی درصدد القای آن هستند که فرزند آیت ا…هاشمی نباید بر این کرسی بنشیند و بهانههای مختلفی از جمله میثاق نامه شورای شهر را مطرح میکنند اما کارآمدی و توانمندی در اداره شهر با اهمیتتر است. نکته قابل تامل رفتارهای حزبی گروهی است که همگان واقفتند بازگشت آنها به جایگاه فعلیشان مدیون آیتا… هاشمی هستند. البته صادق زیباکلام تاکید کرد:«من قبول ندارم دلیل مخالفت با محسن هاشمی از سوی اصلاحطلبان حزباتحاد،حساسیتهای نسبت به خاندان آیتا…هاشمی است». برای بررسی دیدگاههای موافقان و مخالفان شهردارشدن محسن هاشمی «آرمان» با دکترصادق زیباکلام به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر به نظر میرسد که یک حرکت سازمان یافتهای دارد صورت میگیرد برای اینکه نگذارند آقای مهندس محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران برگزیده شوند. میخواستیم ببینم آیا شما با چنین تحلیلی موافق هستید یا خیر؟
من شاهد هستم که به هر حال اختلافاتی در شورای شهر بروز کرده و میتوان گفت مرکز ثقل اختلافات هم روی آقای مهندس محسن هاشمی قرار دارد. بگذارید در ابتدا صورت مسأله را برای خوانندگان شما تعریف کنم که جنبههای مختلف این مسأله چگونه است. یک بعد مسأله همینی است که شما گفتید.
یعنی همین که به هر حال بخشی از اصلاحطلبان دارند با اینکه آقای محسن هاشمی شهردار شوند، مخالفت میکنند؟
بله، اینکه بگوییم بخشی از اصلاحطلبان یا صریحتر و درستتر خواسته باشیم صحبت کنیم این است که همان اختلاف در حقیقت کارگزاران و جریان حزب اتحاد ملت است. یعنی همان بدنه اصلی اصلاحطلبان. خیلیها معتقدند که اصلاحطلبان در حقیقت نمیخواهند که محسن هاشمی شهردار شود و مطالبی هم میگویند از جمله اینکه این تداوم همان داستان مخالفت اصلاحطلبان تندرو با مرحوم آیتا… هاشمی رفسنجانی است که به دوران اصلاحات و دوم خرداد و مسائلی که سر انتخابات مجلس ششم بهوجود آمد، برمیگردد. دارم میگویم این همان اختلافات است. این همان جبههگیری اصلاحطلبان در برابر خاندان مرحوم آیتا… هاشمی رفسنجانی است. حالا در یک مقطعی علیه آیتا… هاشمی بود و امروز علیه محسن هاشمی. این چیزی است که در حقیقت کارگزاران میگوید. یعنی چه آنها که درون شورای شهر هستند و چه آنها که بیرون شورای شهر هستند، دارند میگویند. اما بگذارید من استدلال حزب اتحاد ملت را برایتان بگویم.
آقای دکترشما با حزب اتحاد ملت یعنی با اصلاحطلبان راجع به این قضیه صحبتی داشتهاید؟
من در این خصوص با اینها صحبتی نداشتم بلکه دارم علت عدم همراهیشان را با اینکه چرا آقای محسنهاشمی شهردار بشوند را بیان میکنم. من فکر میکنم استدلال اصلی که میکنند این است که اگر محسن هاشمی از شورا بیرون بیاید و شهردار تهران بشود، اتفاق ناحق و ناجوری برای شورای شهر میافتد و ما به سرنوشت شورای شهر اول دچار میشویم. من محض اطلاع خوانندگان شما بگویم که در شورای شهر اول یعنی در اواخر دهه ۷۰ آقای عبدا… نوری درحقیقت یک جورهایی ستون و خیمه اصلی شورای شهر بود و توانسته بود شورای شهر را نگه دارد. ایشان از شورای شهر استعفا داده و بیرون میآیند که برای مجلس ششم بروند. بعد هم مسائلی پیش میآید و پرونده علیهشان برای روزنامه خرداد تشکیل میشود و سر از زندان درمیآورند. منتها بیرون آمدن عبدا… نوری از شورای شهر باعث میشود که شورای شهر یک مقدار زیاد حالت انسجام خود را از دست بدهد و این لرزش ادامه پیدا میکند و به اختلافات شدیدی میرسد که بین آقایان عطریانفر و اصغرزاده و اسحاق جهانگیری و دیگران بهوجود آمد. استدلال حزب اتحاد ملت این است که آقای محسن هاشمی یک جوری الان نقشی را که آقای عبدا… نوری در شورای نخست شهر داشت را دارد ایفا میکند و اگر محسن هاشمی از شورا بیرون بیاید، فقط مسأله این نیست که آقای مهندس مهدی چمران یا آقای علیرضا دبیر وارد شورای شهر خواهد شد. یعنی نگرانیشان فقط این نیست که مهندس چمران وارد شورای شهر میشود بلکه نگرانی اصلیشان این است که آقای محسن هاشمی یک جورهایی خیمه شورای شهر را به صورت منسجم و یکپارچه توانسته حفظ کند و نگه دارد و اگر بیرون بیاید ممکن است انجسام و یکپارچگی شورا متزلزل شود و نتواند آنطور که باید و شاید خوب و یکپارچه عمل کند. استدلال دوم این است که محسن هاشمی در مقام رئیس شورای شهر در حقیقت میتوانست یک بازوی اجرایی نیرومند برای هر کسی که شهردار میشود را بازی کند. یعنی میتواند تمام شورای شهر را بسیج کند و پشت شهردار قرار دهد. اینها اعم استدلالهای حزب اتحاد و یا اصلاحطلبان است برای اینکه چرا با شهردار شدن آقای محسن هاشمی موافقت نمیکنند. اما استدلالهای مخالفان حزب اتحاد از جمله کارگزاران و دیگران این است که اولا به فرض که آقای مهندس چمران وارد شورای شهر بشود، مهندس چمران نمیتواند خیلی تزلزلی در شورای شهر بهوجود بیاورد. ثانیا اینکه ممکن است که در حقیقت آقای علیرضا دبیر بیاید و نفر بیست و یکم بشود و نه مهندس چمران. نکته دومی که مطرح میکنند این است که وضعیت شورای شهر اینگونه نیست که همه انسجام و یکپارچگیاش به وجود محسن هاشمی در راس شورای شهر باشد و قطعا محسن هاشمی یک سروگردن خیلی بلند از همه این شش، هفت نفری که شورا نسبت به آنها ابزار تمایل کرده، بالاتر میایستد و در حقیقت نقش شهردار خیلی خیلی اساسیتر، مهمتر است برای اداره شهر تهران تا رئیس شورای شهر. آنها یعنی کارگزاران و طرفداران آقای محسن هاشمی معتقدند اینها که گفته میشود که یکپارچگی شورا از بین میرود، عذر و بهانههایی است برای پوشش دادن به علت مخالفت با آقای محسن هاشمی. یعنی معتقدند که حزب اتحاد یعنی اصلاحطلبان دارند بهانه جویی میکنند و اینها را به عنوان عذر و بهانه برای توجیه کردن مخالفت شان با آقای محسن هاشمی میآورند. یک دلیل دیگری که باز مخالفان محسن هاشمی میآورند این است که ما به هر حال در یک هیات یکپارچه انسجام یکپارچه داریم و این انسجام را به هیچ وقت نباید بگذاریم که خدشهدار شود و اگر آقای محسن هاشمی از شورای شهر بیرون بیاید انسجام و یکپارچگی که وجود داشت و مردم رای دادند و بیست و یک نفر را انتخاب کردند لطمه میخورد و تا حدود زیادی خدشهدار میشود. اینها خلاصه مباحث موافق و مخالف محسن هاشمی است.
آقای دکتر خودتان چه فکر میکنید؟ به عنوان کسی که نه در حزب اتحاد هستید و نه در حزب کارگزاران سازندگی چگونه فکر میکنید؟
من آن بدبینی را ندارم که اینها همان بغض و کینههای مرحوم هاشمی رفسنجانی است و من اینها را قبول ندارم. من فکر میکنم که به هر حال بخشی از استدلالهایی که حزب اتحاد مطرح میکند را نمیدانیم. ما نباید آنقدر بدبینانه به آنها نگاه کنیم و بپذیریم که ممکن است حالا واقعا دغذعهها و نگرانیهایی دارند. نکته دوم اینکه من معتقدم که از بین تمام کسانی که به عنوان نامزد بالقوه شهردار تهران معرفی شدهاند، شاید تا حدودی به استثنای آقای پیروز حناچی واقعا آقای محسن هاشمی یک سر و گردان از تمامشان بالاتر میایستد. هم به واسطه اینکه ایشان به هر حال یک چیزی حدود ۱۰، ۱۲ سال به عنوان مدیرعامل مترو عمل کرده و چه زمانی که ایشان مدیرعامل مترو بوده و چه قبل و بعد از آن زمانی که ایشان معاون طرح و برنامه دانشگاه آزاد بودهاند، عملکرد خوبی داشتهاند. واقعا محسن هاشمی دو تا نکته بسیار بسیار اساسی و مهم در خصوص مدیریت شان دارند که مطرح میشود. یک) ظرفیت توان اجرایی بسیار بالای مهندس هاشمی است که واقعا حتی مخالفان ایشان هم اذعان دارند که از نظر توان مدیریتی بسیار توانمند هستند. دوم) به همان میزان که مهندس محسن هاشمی از نظر اجرایی توانمند است، به نظرم و تجربه و سوابق ایشان نشان میدهد که بسیار بسیار پاکدست است. حتی مخالفان ایشان طی ۱۰، ۱۲ سالی که مدیرعامل مترو بود از آنجا که یک سازمان نیمه دولتی بود و با تحریمها روبهرو بود و باید آنها را دور میزد خیلی گشتند ولی هرچه گشتند حتی یک مورد پیدا نکردند که یک ریال بتوانند بگویند که مشکوک و مبهم است و ناجور خرج شده است. و بالاخره نکته سوم) که باز خیلی مهم است این است که ظرفیت چانهزنی، هماهنگی یا هر اسم دیگری که روی آن بگذاریم در مورد محسن هاشمی برای سایر ارکان و نهادهای قدرت است. نباید از این مسأله غافل شویم که شهردار تهران هم باید با
دولت روحانی یک جورهایی تعامل داشته باشد و هم با دیگر ارکان قدرت. از این بابت هم مهندس هاشمی دارای توانمندی و ظرفیت زیادی است که بتواند با سایر ارکان و نهادهای قدرت تعامل داشته باشد. این سه تا ویژگی ایشان را به نظرم ایدهآل میکند برای اینکه شهردار تهران بشوند. یک نکته آخری هم که باید بگویم این است که به هر حال شما میدانید که وقتی شهردار تهران توسط شورای شهر انتخاب میشود، نهادهای دیگر قدرت میتوانند به اشکال مختلف وقتی قرار است استعلام و تائیدیه گرفته شود، مشکلاتی ایجاد کنند و من خیلی مطمئن نیستم که آقای پیروز حناچی واقعا بتوانند آن تائیدیهها را از سایر مراکز بگیرند. درست است که آن مراکز قدرت دل خیلی خوشی از مهندس هاشمی نداشته باشند ولی دیگر در این حد و حدود نیست که در روز روشن با مهندس محسن هاشمی مخالفت کنند. اگر آقای نجفی مانده بودند که خیلی خوب میشد و مهندس هاشمی هم رئیس شورای شهر بودند ولی حالا که آقای نجفی شهردار نیستند و باید شهردار دیگری انتخاب شود، در بین تمام کسانی که نامشان مطرح است، به نظرم واقعا صلاحیت و توانمندیهای مهندس هاشمی یک سر و گردن از دیگرانی که مطرح شدهاند، بالاتر میایستد و من به هر حال دغدغههای اصلاحطلبان را درک میکنم ولی معتقدم که واقعا باید نگاه خطی، جناحی و سیاسی را در شرایط فعلی کنار بگذاریم و سعی کنیم که آن چیزی که واقعا به خیر و صلاح تهران ۱۴ میلیونی و مصالح و منافع مملکت است مدنظر قرار دهیم.