به گزارش افق نیوز، روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا به دلیل مواضع تند و ساختارشکنانه در مبارزات انتخاباتی سبب شد تا همچون بسیاری از نقاط جهان، اغلب دولت های خاورمیانه با نگرانی ورود وی به کاخ سفید را دنبال کنند.
در میان دولت های خاورمیانه ای معدود کشورهایی چون سوریه به دلیل شعارهایی که ترامپ در زمینه خروج از منازعات پرهزینه خاورمیانه سرداده بود با درصدی از خوشبینی به تحولات آمریکا می نگریستند.
برخلاف آنچه برخی دولت های حاشیه جنوبی خلیج فارس نگران آن بودند، ترامپ پذیرای رشوه های کلان شیوخ عرب و به پشتیبان اصلی کشورهایی چون عربستان سعودی مبدل شد. پیش از آن سعودی و صهیونیست ها برای راضی کردن آمریکا به برهم زدن توافق هسته ای با ناکامی مواجه و در زمینه های دیگری دچار اختلافاتی جدی شدند.
در دوره اوباما بود که برای اولین بار طی ۳۶ سال گذشته آمریکا در شورای امنیت از حق وتو خود استفاده نکرد تا قطعنامه ای در محکومیت شهرک سازی صهیونیست ها به تصویب برسد. از دید اوباما این ممانعت و نه حمایت از تندروهایی چون «بنیامین نتانیاهو» بود که به نفع یهودیان اراضی اشغالی تمام می شد.
اوباما در دوره ریاست جمهوری خود کوشید تا روابطی نسبتا متوازنی با کشورهای منطقه برقرار کند. وی ضمن تلاش برای گسترش مناسبات با سعودی ها قصد داشت تا حد امکان مانع از خودسری منطقه ای ریاض شود.
آمریکای دوره اوباما هر چند دست سعودی ها را در حمله به یمن بازگذاشت اما در سوریه و نیز گفت وگوهای هسته ای با جمهوری اسلامی ایران سیاستی دلخواه عربستان را دنبال نکرد.
اوباما هر چند با قانون «عدالت علیه حامیان تروریسم» یا همان «جاستا» که مهرماه ۹۵ در کنگره به تصویب رسید و امکان شکایت بازماندگان قربانیان حادثه ۱۱ سپتامبر را از عربستان ایجاد می کرد مخالفت کرد اما بخش عمده ای از دموکرات ها در کنار جمهوریخواهان به این قانون رای دادند و از دید برخی ناظران، در این پرونده رییس جمهوری وقت آمریکا مهار غیرمستقیم را به رویارویی مستقیم با سعودی ها ترجیح داد.
در دوره رییس جمهوری سابق آمریکا سخت ترین تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شد و سپس طولانی ترین مذاکرات دیپلماتیک بین دو کشور صورت گرفت؛ سیاست هایی که بسیاری از صاحبنظران آن را نمود پیگیری راهبرد «قدرت هوشمند» از سوی دولت دموکرات آمریکا می دانند.
از این منظر، «هیلاری کلینتون» نخستین وزیر امور خارجه دولت اوباما مجری راهبردی شد که پیشتر «جوزف نای» اندیشمند نام آشنای روابط بین الملل به تبیین مفاهیم و تشریح نظری آن پرداخته بود. قدرت هوشمند به عنوان ترکیبی از کاربرد ابزارها و منابع قدرت نرم و سخت قرار بود با کم ترین هزینه و بهینه ترین روش اهداف جهانی واشنگتن را به تحقق نزدیک سازد.
در عمل نیز اوباما انواع ابزارها از تحریم های اقتصادی، تهدید نظامی، رایزنی های دیپلماتیک، ایراد سخنرانی و ارسال پیام های گوناگون را به صورت مکمل و متوازن به کار برد تا راهبردهای خود را در خاورمیانه عملیاتی سازد. به همین خاطر برخی تحلیلگران اوباما را به چشم دشمن دانای گروهی از دولت های خاورمیانه می نگرند.
در مقایسه با اوباما، راهبرد ترامپ در خاورمیانه را بسیاری صریح و غیرپیچیده می انگارند. ترامپ تا به اینجای کار نشان داده قصد دارد با قرار گرفتن در جایگاه قلدری بین المللی از همه کشورها باج ستانده و آن را مصروف نشان دادن بهبود وضعیت معیشتی آمریکایی ها و جلب رضایت آن ها سازد.
ترامپ برخلاف نگاه چند بُعدی اسلاف خود به قدرت، منافع ملی و مساله حمایت از متحدان با رویکردی پوپولیستی هر خواسته و هدف اعلانی را قابل معامله و چانه زنی می داند بدون آنکه اصولا اعتقادی به تفاوت چانه زنی اقتصادی و سیاسی داشته باشد.
از دید وی قدرت در تهدید نظامی و اقتصادی خلاصه می شود و با این دو می توان به مثابه دو لبه قیچی هر گره کوری را برید و هر مانعی را از میان برداشت. همچنین حمایت ترامپ از متحدان خاورمیانه ای به تحریک و حمایت از سیاست های افراطی و تندروی های آل سعود و صهیونیست ها خلاصه شده و تنها بر هزینه های آنان افزوده است.
اعلان پایتختی قدس خواسته ای بود که سال ها تندروهای صهیونیست از ترامپ مطالبه می کردند و تحقق آن سبب شد موج گسترده ای از اعتراضات در فلسطین و سایر نقاط جهان علیه رهبران تل آویو به راه افتد.
مناسبات سعودی ها با سایر دولت های منطقه نیز در لوای حمایت ترامپ یا به عبارت دیگر تصاحب منابع مالی عربستان از طریق قراردادهای کلان تسلیحاتی، وضعیتی پرچالش را سپری می کند تا جایی که بسیاری از کارشناسان خاورمیانه دوره کنونی را پرتنش ترین و دشوارترین دوره سیاست خارجی عربستان توصیف می کنند.
در این شرایط و با توجه به اظهار دوستی ترامپ با متحدان خاورمیانه ای و اعلان حمایت از آن ها، این دوستی جز بر دردسرهای متحدان و هزینه های آنان نیافزوده و تصویر دوستی نادان را از ترامپ به نمایش درمی آورد.
در همین ارتباط نیز برخی می گویند اصولا دوستی و دشمنی برای چهره ای چون ترامپ بی معنا بوده و وی به جز منافع عینی و کوتاه مدت اقتصادی سودایی را در سر نمی پروراند حتی اگر این منافع منطقه حساسی چون خاورمیانه را به ورطه تشدید ناامنی و آتش جنگ و درگیری بکشاند.
دوگانه دشمن دانا و دوست نادان در خاورمیانه
دوره ریاست جمهوری اوباما برای برخی دولت های منطقه پرفراز و نشیب و همراه با نارضایتی هایی جدی از سیاست خاورمیانه ای دموکرات ها سپری شد. ورود ترامپ به کاخ سفید نیز با برهم زدن بسیاری از معادلات، شرایط جدید و پرچالشی را در منطقه به وجود آورده است.