«غلامرضا صادقیان» در روزنامه «جوان» نوشت:
وزیر خارجه ایران دیروز در مجلس «برای حفظ برجام» سخنانی گفت که اگرچه انسجامی نداشت، اما بیشتر آن قابلقبول بود، به شرط آنکه بدانیم مخاطب بیشتر آن حرفها خود جناب ظریف و دولت متبوع ایشان است نه موجودات خیالی دیگری!
اکنون با حرکت جدید امریکا به نقطهای رسیدهایم که انجام یک حرکت بزرگ نمایشی شاید بیفایده باشد ولی رفتارهای جزئی عملگرایانه و گام به گام میتواند ما را از محاصره و تحریمهای اقتصادی امریکا عبور دهد. مدل حرکت میتواند مثل رویارویی قایقهای تندرو ما با ناوهای هواپیمابر امریکایی باشد؛ کاملاً فنی، جزئی، مؤثر و بازدارنده. شبیه این مثال را میتوان با مدلهای دیگر هم زد، اما چون ظریف در سخنان دیروز اشاره کرد که «دیپلماسی قایقهای توپدار که تعداد توپها و برد آنها فقط ملاک برتری بود مربوط به قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی است و از ابتدای قرن بیستم قدرت اقتصادی در کنار قدرت نظامی قرار گرفته است»، ضمن تأیید سخن جناب ظریف، تأکید میکنیم که مدل قایقهای توپدار نه، اما مدل قایقهای تندرو چرا؛ و این همان چیزی است که دولت حتی شعارش را هم نمیدهد چه رسد به اینکه بخواهد هم بدنه دولت و هم مردم را به انجام رفتارهای مقاومتی جزء به جزء و انجام شدنی ترغیب کند.
برخی از این حرکتهای جزئی و فنی و عملی میتواند شامل این موارد باشد:چرخش معنادار و واقعی به سوی معامله اقتصادی و سیاسی با شرق، خودداری از خرید کالاهای خارجی، پرهیز از اسراف در دستگاههای دولتی و توده مردم، تغییر مدلهای کشاورزی، تغییر مدل مصرف آب، برخورد جدی قضایی با مفسدان اقتصادی، لغو پرداخت دلار به هرگونه سفر خارجی سیاحتی، بازگرداندن کارت سوخت به منظور مدیریت مصرف بنزین، پرهیز از دعواهای سیاسی و جناحی و انسجام داخلی. این آخری یعنی «انسجام داخلی» مورد اشاره وزیر خارجه هم قرار گرفت، اما ایشان در همان سخنرانی با تیکهپرانی چندباره به «دلواپسان»، توصیه خود را نقض کرد. چنین است که اگر دلواپسان هم بعد از این به جناب ظریف بگویند: «خالق برجام مرده را چه به تمسخر دلواپسان؟!» آنان نیز به این توصیه عمل نکردهاند!
برای حفظ موقعیت ایران در برابر اروپا و امریکا میتوان به موارد بسیار جزئیتری هم دل بست که در عمل بسیار کارا و مؤثر خواهد بود. یعنی حالا که امریکا و اروپا یک شکاف عمیق و بزرگ در اقتصاد ایران ایجاد کردهاند، ما باید تا آنجا که میتوانیم با پرکردن سوراخهای ریزی که خودمان در اقتصاد ایجاد کردهایم و شاید مجموع آنها شکنندهتر از ضربه امریکا باشد، در مقابل تحریمها و تهدیدها مقاومت کنیم. اگر مشغول این خودسازیهای از درون شویم، اولین پیام آن به امریکا و اروپا آن است که ما «نابود شدن به دست شما» را باور نکردهایم و این یعنی «دیپلماسی قایقهای تندرو». یعنی با ورود ناو بزرگ هواپیمابر امریکا، ما نه تنها آماده مردن به دست این ناو نشدیم، بلکه شیوهای را اتخاذ کردیم که کاملاً آزاردهنده و بازدارنده است و با آنکه جزئی است، کاملاً دیده و احساس میشود و نیاز ما را برآورده میکند.