به گزارش افق نیوز/۳۱ شهریور که با بمباران فرودگاه مهرآباد، خاک ایران بصورت رسمی مورد هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفت، مردم ایران، زن و مرد و کوچک و بزرگ برای دفاع بسیج شدند و هر کدام گوشهای از بار محافظت از خاک و ایمان و عقیده را بر دوش کشیدند. اما زنان انقلابی ایران نقشی منحصر بفرد و استثنائی ایفا کردند که بهترین وصف از این نقشآفرینی مثالزدنی را در کلام حضرت امام و رهبر میتوان یافت. رهبر انقلاب ابعاد مختلف حماسه زنان ایران در هشت سال دفاع مقدس را اینگونه توصیف میکنند: «در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوقالعاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در کارهاى پشتیبانى و بعضاً بندرت در کارهاى عملیاتى و نظامى – که من بخش کارهاى پشتیبانىاش را خودم از نزدیک در اهواز دیدم – یک نقش فوقالعاده بود. زنها حتّى در بخشهاى نظامى هم فعال بودند؛ همین نوشتهى خانم حسینى – دا – این را نشان میدهد. اینها یک مجموعهى کارى است که واقعاً با هیچ معیارى، با هیچ ترازوئى قابل اندازهگیرى نیست»
نگاهی متعالی به دفاع و انگیزه بخشیدن به مردان برای حضور در میدان جنگ
اولین بُعد از حضور زنان نوع نگرش آنان به دفاع و حضور در میدان جنگ بود که به واسطه نقش محوری در خانواده، این نگرش بر سمت و سوی اعضای خانواده و به ویژه مردان اثری شگرف داشت. امام خمینی(ره) این شور زنانه را اینگونه توصیف نمودهاند: «مقاومت و فداکاری زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آن قدر اعجاب آمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز، بلکه شرمسار است.به اعتقاد من بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جمعیت فکری خواهران است و اگر زنان ما، در این حال و هوای فکری نبودند نیمی از این شور وجود نداشت»
رهبر انقلاب نیز تعبیری بسیار زیبا از نگاه متعالی و تاثیرگذار زنان به دفاع در برابر دشمن دارند: «اگر زن ها حماسه جنگ را نمی سرودند و جنگ را در میان خانهها به عنوان یک ارزش تلقی نمیکردند، مردها اراده و انگیزه رفتن به میدان جنگ را پیدا نمی کردند».
علت این تاثیرگذاری منحصر بفرد را رهبر انقلاب اینگونه توصیف نمودهاند: «در هر میدانی که بانوان مسؤولانه وارد شوند، پیشرفت در آن میدان چند برابر خواهد شد. خصوصیت حضور خانمها در میدانهای مختلف این است که وقتی زن خانواده وارد میدان میشود، یعنی همسر و فرزندان او هم واردند. حضور مرد به این معنا نیست، اما حضور زن به این معناست. در هر میدانی که زن وارد شود – زنی که خانم و کدبانوی یک خانه است – درحقیقت همه آن خانه را در آن میدان وارد میکند. حضور زنان در بخشهای مختلف بسیار مهمّ است.»
مادران و همسران شهدا، حماسهسازان عرصه صبر و عظمت
این نگاه متعالی و سرنوشتساز زنان به دفاع در برابرِ جنگ تحمیل شده، در شکلهای مختلف ظهور و بروز مییافت. از تشویق و انگیزه بخشیدن به مردان برای حضور در میدان جنگ تا صبوری حماسهآفرین در برابر مصیبت عزیزان. حماسههایی که از صبوری و عظمت مادران و همسران شهدا در طی دوران ۸ سال دفاع مقدس ثبت شده، کمتر در تاریخ مشاهده میشود و نمونههای آن را در عاشورا میتوان سراغ داد. عظمت این صبوری را امام رحمتالله علیه اینگونه توصیف میکنند: «خدا میداند در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم، الا کم که فرزندانش کشته بشوند و بعد بیاید بگوید که نه، من افتخار میکنم. بعضی از جوانها به من میگفتند که این مادرها ما را گرم نگه داشتهاند. عکس العمل این مادرهای جوان مرده ما را زنده نگه داشته و گرم نگه داشته برای این که اینها هستند که به ما شجاعت میدهند. اینها هستند که ما را تشویق میکنند.» (صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۷۱٫)
رهبر انقلاب عظمت صبر مادران ایرانی را اینگونه توصیف میکنند: «مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخى نیست؛ اینها به زبان آسان مىآید. بچهى انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچهى انسان برود کشته بشود، دومى برود کشته بشود، سومى برود کشته بشود؛ شوخى است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهى سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشى ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتى که جنازهى بچههاشان مىآمد یا حتّى نمىآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.»
یا در جای دیگر در اشاره به همسران و مادران شهدا، از صحنههایی میگویند که شبیه به افسانهاند اما زنان با عظمت ایران در واقعیت آن را رقم زدند: «همسران مجاهدان راه حقّ و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقیقتاً آیتى هستند از صبر و مقاومت… آنها تربیت یافته دامان مطّهر حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستند که حضرت زینب (سلامالله علیها) را الگوی رفتاری خود قرار دادند. بی شک گذشت مادران شهدا؛ ستونهای مستحکم نظام اسلامی است چرا که استقامت آنان؛ عامل ایستادگی درهشت سال دفاع مقدّس بود وقتی مادری با افتخار می گوید من پسرهای خودم را از رفتن به جبهه منع نکردم؛ رو ترش نکردم؛ از آنها نخواستم که نروند، بلکه آنها را تشویق کردم که بروند. دل انسان در مقابل این عظمت سر تعظیم فرود میآورد. مادر دیگری گفت، دو پسر دادهام و پنج پسر دیگر نیز دارم، اگر اینها هم در راه خدا به میدان شهادت میرفتند و بروند، حرفی ندارم. اینها افسانه نیست، واقعیات جامعهی ماست.» و درجایی صبر و همراهی زنان را عامل بهشتی شدنِ شوهرانشان میدانند: «در دروان بسیار دشوار مبارزات و همچنین سالهای انقلاب، خیلی از زنها شوهران خود را با صبر و همکاریشان بهشتی کردند. مردها رفتند در جبهههای گوناگون و خطرات را متحمّل شدند. این زنها در خانهها لرزیدند و دچار تنهایی و غربت گشتند اما زبان به شکوه باز نکردند، شوهران خود را تشویق هم کردند. اینها شوهران خود را بهشتی کردند و الّا میتوانستند طوری عمل کنند که شوهرهایشان از رفتن به جبهه و از ورود در میدان مبارزه، از ادامه مبارزه پشیمان شوند. میتوانستند اینطوری عمل کنند ولی نکردند. بیصبری نشان ندادند.»
اما یکی از عظیمترین نقشآفرینی که زنان در دوران دفاع مقدس و پس از آن بر دوش داشتند، همسری جانبازانی بود که علاوه بر آنکه بار بیشتر زندگی را بر دوش زنان قرار میداد، سختیهای طاقتفرسای پرستاری ازین بزرگواران را نیز به همراه داشت. اما بخشی از زنان ایرانی، صبورانه و با عظمت روحی مثال زدنی با افتخار این مسئولیت را پذیرفتند . رهبر سختی و عظمت کار این زنان اینگونه توصیف مینمایند: « همسران صبور شهدا، زنهاى جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگى شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً راضى بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائى که ممکن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل کنند؛ بعد هم افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند. اینها آن نقشهاى بىبدیل است. بعد آنچه که تا امروز ادامه دارد، همسرى با جانبازان است. خانمهائى رفتند همسر جانبازان شدند. یک مرد ناقصِ معیوبِ احیاناً بداخلاقِ به خاطر وضع جسمى یا اختلالات ناشى از موج گرفتگى و غیره را انسان به عنوان یک متعهد و یک مسئول، داوطلبانه و بدون هیچ اجبارى برود پذیرایى اش را به د من میآیم روزى دو ساعت از شما پذیرایى میکنم. خب، هر روزى که شما میروید، او از شما تشکر میکند. یک وقت هست که نخیر، شما خودتان را به عنوان همسر او توى خانه ى او میگذارید؛ شدید بدهکار! یعنى طبیعت کار این است که باید شما این کار را بکنید. اینها این فداکارى را کردند.
جهاد با مال و پشتیبانی از جبههها
شکل دیگر حضور آنان، حضور در عرصه پشتیبانی جنگ بود؛ از بخشیدن داراییهای خود برای کمک مالی به جبههها تا مهیا کردن ملزومات مورد نیاز رزمندگان. زنان با سازماندهی خودجوش و با هماهنگی با مراکز ارسال کمک به جبهههای در کمکرسانی نقش بسیار موثر و منحصربفرد ایفا نمودند.
«ایثار زنان تنها در مقام مادری وهمسری در دفداع مقدس خلاصه نشد بلکه ایثاری همه جانبه وگذشتن از تمامی تعلقات مادی بود. گاه یک خانواده مستضعف تمامى طلا و زیورآلات خود را تقدیم جبهه هاى حقّ علیه باطل کرده است. گاه یک خانوادهی مستضعف انگشترى و یا گوشواره خود را تقدیم جبهه ها کرده و گاه یک خانواده ی عراقى که فرزند خلبانشان در جنگ کشته شده بود طلاهاى دریافتى از صدّام را براى کمک به جبهه هاى جنگ علیه رژیم صدّام هدیه کردند و همسران جوان شهدا نیز حلقهی نامزدى خود را دادند و نظیر این در تاریخ هیچ کشورى دیده نمیشود.»
حضور نظامی در جبههها و در دفاع از شهرها
و در نهایت عدهای از شیرزنان در بطن میدان جنگ حضور داشتند و اسلحه بدست گرفتند. چه آنان که زمان تجاوز ارتش عراق در شهرهای مرزی حضور داشتند و به حسب وظیفه به دفاع پرداختند و چه بانوانی نظیر مرضیه دباغ که بنا به ضرورت حضور در عرصه نظامی را در پیش گرفتند. و شوق شهادت به همان اندازه مردان، در دل زنان نیز وجود داشت . حضرت امام رحمت الله بر یکی از سخنانشان این شوق زنان را مورد اشاره قرار دادند: «به من میگویند: شما دعا کنید که ما شهید بشویم. بعضی از زنها میآمدند اینجا میگفتند که شما اجازه بدهید ما برویم کردستان در آنجا جنگ بکنیم و من گفتم: نه، صلاح نیست ، ملت و ارتش کار را انجام میدهند»
حماسه زنان ایران، الگویی عملی از حضرت زینب سلام الله علیها
وجوه مختلف نقشآفرینی زنان در انقلاب، الگو گرفتنی عملی و مثال زدنی از شخصیت بزرگ حضرت زینب سلام الله علیها بود. رهبر انقلاب این نهضت زنانه را اینگونه توصیف میکنند: «انقلاب ما انقلاب زینبى است. از اول انقلاب، زنان یکى از برجستهترین نقشها را در این انقلاب ایفاء کردند. هم در خود حادثهى بزرگ انقلاب، هم در حادثهى بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگینتر و دردناکتر و تحملطلبتر نبود، یقیناً کمتر نبود. مادرى که جوان خودش را، عزیز خودش را، دستهى گل خودش را هجده سال، بیست سال – کمتر، بیشتر – پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّى جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب، این جوان، با شور و هیجان جوانى، همراه با ایمان و روحیهى انقلابیگرى، حرکت میکند و میرود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهى من شهید شده. اینها چیز کمى است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.»
منبع:فارس