اللهیار صیادمنش پسربچهای بود که در هر ورزشی مشغول بازی میشد اهل فن در آن رشته، زیر گوش پدرش میخواندند که این بچه به درد همین (!) رشته میخورد. کشتی، شنا، والیبال، دوومیدانی و فوتبال این رشتهها بودند. مربیانی که برای یک یا دو بار اللهیار را در آنها میدیدند پاپیچ پدرش میشدند و اصرار میکردند که پسرش باید در رشته مورد نظرشان تمرین کند، چون در آینده ستاره همان رشته میشود.
اللهیار به خواست پدر توجه نکرد!
پدر اللهیار صیادمنش کشتیگیر و پرسپولیسی بود. او همین حالا هم کشتی میگیرد و در دور قبلی کشتی پیشکسوتان جهان نیز مدال قهرمانی در دسته ۷۸ کیلوگرم را بر گردن آویخت. او از همان دوران کودکی دوست داشت پسرش راه او را رفته و کشتیگیر شود ولی اللهیار به خواسته او تن نداد. هرچند مدتها در سالن کنار او تمرین میکرد و اتفاقاً همه را هم با ضربه فنی شکست میداد!
درحق اللهیار خیانت نکن!
اللهیار ۸ ساله بود که روزی با پدرش به تمرین تیم فوتبال «آرش آمل» رفت. او در تیم زیر ۱۰ سالهها بازی کرد و دل «علی فاضلی» سرمربی وقت تیم را برد طوری که پس از یک جلسه حضور در تمرین و بازی برای تیم همسن و سالانش فاضلی پدر اللهیار را کنار کشیده و به او گفت:
اگر مانع حضور این پسر در فوتبال شود در حقش خیانت کرده است!
از همان سن و سال اللهیار وارد دنیای توپ گرد شد.
اولین قهرمانی و آقای گلی!
او در همان سن ۸ سالگی با تیم زیر ۱۰ سال «آرش آمل» به عنوان قهرمانی این رده در مازندران دست یافت و جالبتر اینکه در همان سال اول مقام آقای گلی را از آن خود کرد. سپس به تیم پدیده ساری رفت و در همان ردههای نونهالان و نوجوانان هر ساله عنوان آقای گلی استان یا کشور را به دست میآورد. او حتی در دیدار با تیم پایهای سپاهان به تنهایی در یک بازی ۴ گل به نماینده اصفهان زد.
دعوت به تیم نوجوانان ایران
در حالی که مربیان پیش از عباس چمنیان توجهی به این فوتبالیست مازندرانی نداشتند، اما با ورود چمنیان به کادر فنی تیم نوجوانان او خیلی سریع، اللهیار را به تیم دعوت کرد و به مسابقات برد. از آن زمان کمکم صیادمنش شناختهتر شد.
اللهیارِ سایپایی!
جالب است بدانید که برخلاف بیشتر بازیکنان کم سن و سال که یا استقلالیاند یا پرسپولیسی، صیادمنش سایپایی بود! او عاشقانه (!) این تیم را دوست داشت به حدی که دوستان و رفقای هممدرسهای اش هم تعجب میکردند که چرا سایپا؟
استقبال نه چندان گرم سایپاییها!
در نهایت او از طریق دوستانی که در تیم نوجوانان ایران پیدا کرده بود به باشگاه سایپا معرفی و بازیکن این تیم در رده پایه و سرانجام بزرگسالان شد، اما سایپاییها تا مدتها به او خوابگاه نمیدادند و وقتی هم که جایی برای اسکان به اللهیار داده شد یک اتاق خالی با کف سیمانی بود طوری که پدرش میگفت: او باید حوله اش را روی زمین میانداخت تا بتواند روی زمین بنشیند، خوابیدن پیشکشش! با یک وعده غذا! بازیکنی ۱۴ ساله هنوز نیاز به مراقبت دارد. او در تیم بزرگسالان سایپا هم تقریباً هرگز فرصت بازی پیدا نکرد!
گالاتاسرای از محرومیت فیفا ترسید!
پس از اینکه صیادمنش از سایپا ناامید شد پیشنهادی از باشگاه گالاتاسرای دریافت کرد، اما با توجه به اینکه این بازیکن کم سن و سال بود باید با پدر و یا مادرش در ترکیه اقامت میکرد که این امکان برای والدین اللهیار مهیا نبود تا آمل را ترک کرده و راهی ترکیه شوند. وقتی قرار شد این بازیکن با دستکاری مدارک تولدش خود را به عنوان بازیکن زیر ۱۸ سال در گالاتاسرای جا بزند مدیربرنامه وقتش این موضوع را در اینستاگرام خود علنی کرد و مدیران «گالا» با اطلاع از محرومیت و جریمههای سنگین فیفا قیدش را زدند.
باشاک شِهیر به استقلال تبدیل شد!
پس از گالاتاسرای باشگاه «باشاک شهیر» ترکیه که فصل قبل هم نایبقهرمان سوپرلیگ ترکیه شده بود سراغ اللهیار آمد ولی در همان برهه تیمهای سپاهان، پرسپولیس، تراکتورسازی و استقلال تهران سفت و سخت خواهان به خدمت گیری این بازیکن بودند تا اینکه در نهایت استقلالیها موفق به جذب اللهیار شدند. خانواده اش هم راغب بودند اللهیار در این سن و سال راهی خارج نشود.