راشاتودی گزارشی را که توسط تحلیلگری به نام “مایکل تی. وینتر”، نوشته شده منتشر کرده است که به بررسی انگیزه اصلی آمریکا از تحریمهای سختگیرانه بر ضد ایران پرداخته است.
بنابراین گزارش، آنچه ایالات متحده را عصبانی کرده و به اتخاذ تحریمهای سخت علیه ایران واداشته است، کنار گذاشتن دلار به عنوان ارز معاملات بینالمللی توسط ایران بوده است. ایران میخواسته است با ارزی غیر از دلار نفت خود را معامله کند اما ایالات متحده چنین تدبیری را نمیتواند بپذیرد.
وینتر تصریح کرده است که تحریمهای به کار گرفته شده از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا بر اقتصاد آمریکا و اروپا تاثیر بدی خواهد داشت چرا که اگر فرضا اروپا نفت ایران را نخرد مشتریان زیادی منتظر خواهند بود که این نفت را از ایران خریداری کنند و اگر نخواهند دلار بپردازند، میتوانند به جای آن طلا یا ارزهای دیگر بپردازند. این تحریمها در صورت اعمال، بر “دلار نفتی” تاثیر بسیار بدی خواهند داشت.
بر اساس گزارش فوق، تمام ادبیات آمریکا در خصوص برنامه هستهای ایران و اصرار این کشور بر تحریمهای فلجکننده علیه ایران، در واقع تلاشی برای حفظ هژمونی دلار نفتی است.
جهان اکنون در مورد ایالات متحده و نحوه راهبری امور توسط این کشور واقعیت را میداند. دشمنی آمریکا با ایران ربطی به برنامه هستهای این کشور ندارد که اگر چنین بود، پاکستان هم باید با این تحریمها و تهدیدها مواجه میشد، اما نشد. تفاوت ایران و پاکستان در نفت است. ایران نفت دارد اما پاکستان ندارد!
بر اساس گزارش فوق، حتی خود نفت هم مساله اصلی نیست، بلکه مساله اصلی آن است که بهای این نفت با چه ارزی معامله میشود. در سال ۱۹۷۳ آمریکا امنیت مراکز نفتی عربستان سعودی را تضمین کرد و در مقابل آلسعود نیز تضمین داد که نفت را تنها با دلار آمریکا معامله کند. در ضمن، عربستان سعودی و دیگر کشورهای نفتی به این ترتیب مجبور بودند که سود حاصله از فروش نفت را به دلار سرمایهگذاری کنند. واقعیت آن است که هر کشوری که میخواهد از اوپک نفت بخرد، باید از دلار آمریکا استفاده کند.
این امر به تقویت دلار ایالات متحده میانجامد و در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی نیز به تقویت چرخه اقتصادی آمریکا انجامید. این روند تا سال ۲۰۰۱ برای آمریکا نتایج مفیدی را دربرداشت. در سال ۲۰۰۱، عراق تصمیم گرفت که نفت خود را با ارزی غیر از دلار آمریکا بفروشد اما بلافاصله کشف شد که عراق مشغول تولید سلاح کشتار جمعی است! و جهان میداند که پس از آن چه اتفاقی افتاد.
وینتر مدعی شد: معمر قذافی، حاکم لیبی بارها تلاش کرده بود به سلاح اتمی دست پیدا کند و عملیات تروریستی متفاوتی را برنامهریزی کرده بود اما اشتباه مرگبار وی آن بود که سعی کرد نفت را با ارزی غیر از دلار به فروش برساند. همین کافی بود که ظرف یکسال آن وقایع اتفاق افتد و وی سرنگون شود.
“دومنیک استراوسکان”، رئیس سابق صندوق بینالمللی پول، سال گذشته پیشنهاد کرد که یورو میتواند ارز مناسبی برای معاملات نفت به جای دلار باشد. ظرف سه ماه پس از آن، اتهام تجاوز جنسی شغلش را از وی گرفت. چندی بعد این اتهامات از وی برطرف شد اما آسیبی که باید به وی وارد میشد، وارد شده بود. رئیس جدید صندوق بینالمللی پول نیز هیچ دلیلی برای تغییر معاملات از دلار به ارزی دیگر نمیبیند.
البته موقعیت ایران اندکی حساستر است. ایالات متحده از سال ۱۹۷۹ و پس از انقلاب اسلامی تلاش کرده است که به حکومت ایران ضربه بزند. دور جدید دشمنیهای آمریکا با ایران اگرچه جدید نیست اما بسیار شدیدتر است. همانطور که اوباما گفته است، ایالات متحده هیچ گزینهای را از میز کنار ننهاده است.
وینتر بر این باور است که علت تشدید دشمنیها با ایران این است که ایران تصمیم گرفته است دلار نفتی را کنار بگذارد و از ارزهای دیگر در معاملات نفتی خود بهره ببرد. در سال ۲۰۰۵ نیز ایران تلاش مشابهی را انجام داده بود. ایران در معاملات خود با روسیه نیز دلار را به نفع ارزهایی چون روبل و ریال کنار نهاده است.
ایران در حال شکست کمر دلار نفتی است. دیگران تلاش کردند و نتوانستند اما ایران در حال موفق شدن است. دلار نفتی در سلامت اقتصاد آمریکا تاثیر به سزایی دارد و این فرآیند برای ایالات متحده یک فاجعه خواهد بود.