غلامعلی دهقان میگوید: حزب اعتدال وتوسعه به جایی رسیده که به صورت بالقوه میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای اختصاصی داشته باشد همان طور که اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل می توانند.
زهره ترسایی: غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه میگوید: حزب اعتدال وتوسعه همیشه تلاش داشته بالانسر سیاسی کشور باشد و بین نیروهای کشور تعادل ایجاد کند.
او با بیان اینکه حزب اعتدال وتوسعه به جایی رسیده که به صورت بالقوه میتواند کاندیدای اختصاصی داشته باشد معتقد است: با توجه به ساخت قدرت در ایران آن روشی که جواب می دهد ولو خیلی بطئی وکند اصلاحات اعتدالی است نه اصلاحات آوانگارد ساختارشکنانه.
دهقان بر این باور است که می شود در انتخابات ۱۴۰۰ با درایت رویه چرخهای متداول که هشت سال دولت دست اصولگرایان و بعد اصلاحطلبان و بعد دوباره به همین ترتیب بوده را برهم زد و دوباره شاهد پیروزی ائتلاف ۹۲ بود.
با او درباره عملکرد دولت روحانی و تفاوت رفتار دولت یازدهم و دوزادهم، قطب های انتخابات ریاست جمهوری آینده و ویژگی های دولت آینده به گفت و گو نشستیم که متن کامل آن در ادامه می آید:
به علت نگاه جناحی صداوسیما کمتر موفقیتهای دولت را بازتاب داد
آقای روحانی در دولت اول دو پروژه قابل قبول یعنی برجام و تنش زدایی در روابط خارجی را در کارنامه خود ثبت کرد اما امروز به نظر می رسد اولویت نخست را بر کنترل تورم گذاشته تا دولت را در شرایط قابل قبولی به رئیس جمهور بعدی تحویل دهد. ارزیابی شما چیست؟
در پاسخ به این سوال، نخست باید مشخص شود در بروز مشکلات امروز کشور تا چه میزان دولت، ساختار اقتصادی کشور و سیاستهای خارجی به ویژه سیاست های ترامپ، بن سلمان و نتانیاهو تاثیرگذار بوده است. بنده معتقدم دولت از همان سال ۹۲ در یک بازی برد – برد با جهان توانست عقلای سیاسی آمریکا و اروپا را به خود نزدیک کند موضوعی که البته چندان به آن توجهی نشد.
ما همواره اعلام می کردیم که اسرائیل در آمریکا ایپک را در اختیار دارد ولی اخیرا به خوبی می شود احساس کرد که ایران هم نیروهای قابل قبولی در آمریکا دارد. ببینید ما امروز بدون اینکه مانند اسرائیل هزینه کرده باشیم شاهدیم که نیروهای دموکرات آمریکا علاقمند به مذاکره با ایران در قالب یک بازی برد-برد هستند که بسیار قابل تامل است. به طور مثال اینکه آقای ترامپ یا پمپئو مدعی شدند که جان کری خطاب به ایرانیها اعلام کرد منتظر بمانید که انتخابات کنگره آمریکا فرا میرسد و ترامپ تضعیف می شود. این پالس مثبت است زیرا هیچ گاه روابط ایران و آمریکا این طور نبوده یعنی همواره در سیاست آمریکا هر دو جناح حاکم در حد براندازی با ما برخورد می کردند.
این تغییر نگاه به ایران در بخشی از بدنه سیاسی آمریکا نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران نهادینه شده و قابل سرنگونی نیست، افراد عاقل این را میپذیرند اما افرادی مانند ترامپ دلال و تاجر به دنبال دوشیدن عربستان و امارات و کشورهای نفتی خاورمیانه هستند.
واقعیت این است که تغییر نگاه آمریکا به جمهوری اسلامی ایران نتیجه اقدامات و مدیریت دولت آقای روحانی به ویژه آقای ظریف و تیم دیپلماسی او است به طوریکه تا حدی قوی عمل کردند که تندروهای آمریکا علیه ایران بهانه ای نداشته باشند این در حالی است که آمریکا در قضیه افغانستان و عراق چنان چهره منفوری از طالبان و صدام طراحی کرد که افکار عمومی جهان حمله را پذیرفت.
اما امروز شما ببینید دادگاه لاهه به عنوان بالاترین مرجع حقوقی جهان با استناد به عهدنامه مودت ۱۳۳۴ حق را به ایران می دهد که نشان از نکته سنجی تیم حقوقی دولت و در راس آن خانم جنیدی است که البته این پیروزی هم بازتاب قابل قبولی نداشت.
براساس این شواهد چهره ما در سیاست خارجی تا حد زیادی ترمیم شد، اگر رئیس جمهور قبلی ایران در سازمان ملل صحبت می کرد و دو سوم سالن خالی میشد اما امروز شاهدیم آقای روحانی در سازمان ملل برای چند دقیقه مورد تشویق حضار قرار می گیرد و بر عکس به آقای ترامپ می خندند.
متاسفانه به علت نگاه یک سویه و جناحی صدا وسیما کمتر موفقیتهای دولت بازتاب داده شده اما با همه این تفاسیر مردم، نخبگان و روشنفکران جامعه پیگیر مسائل و اخبار مختلف هستند، درست است که آقای ترامپ از برجام خارج شد اما از نظر سیاسی دنیا معتقد است آن کسی که مظلوم واقع شده در حالی که به تعهدات خود عمل کرده ایران است. امروز آمریکا در برخورد با جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه دست بالا را ندارد، موضوعی که بسیار مهم است اما ما کمتر در رسانه های خود به آن پرداختهایم، بنابراین ما در سیاست خارجی نمره بالایی به تیم دیپلماسی دولت آقای روحانی میدهیم.
اما اقدامات دولت در عرصه داخلی به طور مثال در حوزه فرهنگ که بخشی از آن سینما است منجر به تحرک بسیار خوبی شده است. ببینید در سالهای ۹۰ و ۹۱ اعلام می کردند که سینما ورشکست شده اما همین امسال فیلم هزارپا ۳۰ میلیارد فروش کرد که نشان دهنده رونق سینماست؛ در برگزاری کنسرتها هم بسیار خوب عمل شده به طوریکه استانی هم که زیر بار نمی رفت در نهایت مجبور به پذیرش شد، واقعیت این است که نسل جدید تنها مطالبات اقتصادی ندارد بلکه مطالبات هویتی، فرهنگی و تاریخی دارد که باید به آنها توجه شود.
در حوزه کتاب هم کتابهایی که در مقطعی به جهات مختلف اجازه انتشار نداشتند مجوز نشر گرفتند که اینها همه از نقاط قوت دولت آقای روحانی است، بنابراین اگر در مجموع نگاه کنیم دقیقا به دلیل همین کارنامه است که اصلاحات باید کاملا در کنار دولت اعتدال قرار گیرد.
آیا روحانی دولت دوازدهم همان روحانی دولت یازدهم است؟
آقای روحانی در همان سال ۹۲ در نخستین کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد اعتدال گرا هستم و دولت من فراجناحی است؛ بنده معتقدم آقای روحانی همچنان فراجناحی، اعتدال گرا و سیاست مداری است که ساخت قدرت را به جهت اینکه از ابتدا مناصب مهمی در اختیار داشت، به خوبی درک می کند بنابراین بنده تفاوتی احساس نمی کنم، بر همین اساس ما همچنان باید از دولت حمایت کنیم البته بخشی از دوستان اصلاح طلب معتقدند که رویکردشان نسبت به دولت دفاع از کلیت ولی انتقاد در اجزا است که این هم یک راهبرد بوده و قابل قبول است.
برخی این نقد را به آقای روحانی وارد می کنند که در دولت دوازدهم به سمت اصولگرایان چرخش داشته، نظر شما چیست؟
قبل از سال ۹۲ اگر به لیستهای حزب اعتدال و توسعه نگاهی بیندازید به نکات جالبی برمیخورید. در لیست سال ۸۲ اعتدال و توسعه، آقای حداد عادل و آقای کروبی حضور داشتند یعنی لیست ها با نگاه “هم این و هم آن” بسته می شد. آن زمان آقای کروبی در برابر جبهه مشارکتی ها به معتدل معروف بود و البته انتقادات تندی هم به اصلاح طلبان در قضیه تحصن در مجلس ششم داشت، اینها نشان می دهد حزب اعتدال و توسعه همیشه تلاش داشت بالانسر سیاسی کشور باشد و تعادلی بین نیروهای کشور ایجاد کند، بر همین اساس اعتقاد دارم آقای روحانی همچنان در مسیر اعتدال حرکت می کند و چرخشی نداشته است.
اشاره کردید به اینکه حزب اعتدال و توسعه همیشه تلاش داشته که بالانسر سیاسی کشور باشد، آیا این حزب توانسته خط سومی را ایجاد کند؟
قرار نبود حزب اعتدال و توسعه خط سومی ایجاد کند، اینکه بنده عرض می کنم بالانسر سیاسی به این معنی است که در لیست های خود، هم از افراد اصولگرا و هم اصلاح طلب استفاده کردیم.
ببینید امروز دو گفتمان اصلی در کشور داریم یکی اصلاحات به عنوان جریان خواهان تغییر و دیگری اصولگرایی که خواهان حفظ وضع موجود است اما واقعیت آن است که تمام اصلاح طلبان قائل به یک نوع نگاه نیستند بلکه چند نیرو اصلاحات را به این یا آن طرف میکشاند.
اما چرا جریان اعتدال از سال ۹۲ به بعد گل کرد؟ زیرا بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان به خوانش و قرائت اعتدالی رسیده و صراحتا اعلام کردند که با توجه به تجربه ۳۸ ساله معتقدند که آنچه کشور نیازمند آن است همچنان اصلاحات است البته نه اصلاحات پیشروانه، آوانگارد و ساختارشکنانه بلکه اصلاحات در همین مجموعه ولو بطئی و کند.
واقعیت آن است که این گروه از اصلاح طلبان چون تجربه مجلس ششم و تندرویهای آن را داشتند به اعتدال رسیدند؛ دقیقا همین جا بود که اعتدال و توسعه با اصلاح طلبان لینک شد؛ ما به عنوان گروه اعتدالی معتقدیم با توجه به ساخت قدرت در ایران آن روشی که جواب می دهد ولو خیلی کند اصلاحات اعتدالی است.
می توانیم نمره خوبی به دولت ائتلافی آقای روحانی بدهیم
– به نظر شما آقای روحانی توانست دولت ائتلافی به وجود بیاورد؟
شما فکر می کردید که سال ۹۲ در کابینه آقای روحانی، آقایان رحمانی فضلی و پورمحمدی اصولگرا از یک طرف و از آن طرف آقای زنگنه و بعدها آقای اردکانیان و همچنین خانم ابتکار حضور داشته باشند؟ به نظر میرسد با توجه به ساخت قدرت می توانیم نمره خوبی به دولت ائتلافی آقای روحانی بدهیم. ترکیب کابینه آقای روحانی اقدامی جدید و نو بود البته ممکن است دوستان بگویند بهتر از این هم میشد کابینه را چید اما در مجموع و با توجه به شرایط ایران و سوابق افراد می توان نمره خوبی به آقای روحانی داد. حتی خود ما ممکن است نسبت به چینش برخی وزرا نقدهایی داشته باشیم اما باید خروجی را ببینیم و کابینه را در سطح کلان مورد ارزیابی قرار دهیم.
– بعد از دولت آقای روحانی فکر می کنید چه دولتی باید در راس قدرت قرار بگیرد، به طور مثال دولت حزبی، دولت نظامی یا دولت وحدت ملی؟
به نظر من این دو سال و نیم باقی مانده تا ۱۴۰۰ زمان بسیار مهمی است، باید ببینیم که وحدت سه جریان اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل در این مدت حفظ می شود یا خیر؟ از طرفی باید ببینیم آیا جریان نواصولگرا می تواند بر جریان اصولگرایی غلبه کند یا همان اصولگرای ارزشی و انقلابی غالب می ماند. البته به نظر من جریان اصولگرای سنتی که نماینده آنها در انتخابات آقای میرسلیم بود اگر با گزینهای مثل آقای بادامچیان وارد میدان شود قادر نخواهد بود که جو را عوض کند.
حتی در این زمینه باید منتظر ماند و دید در سیاست خارجی ایران چه اتفاقاتی خواهد افتاد؛ چون ما با دنیای خارج دیالکتیک داریم، قابل پیشبینی بود که اگر ترامپ رای بیاورد به طور طبیعی سیاست خارجی ما دستخوش تغییر خواهد شد، بنابراین هر تغییر در سیاست خارجی هم روی اینکه چه دولتی سرکار بیاید تاثیرگذار است.
این روزها خبرهایی از فعالیتهای انتخاباتی جریانهای مرتبط با اصولگرایان از جمله جمنا منتشر میشود، در جایی هم آقای زاکانی اعلام کردند که انتخابات آینده مجلس دور برگردان انقلاب است، برآیند این رفتارها و اظهارات خاطرات سال های سال ۸۴ را تداعی می کند به طوریکه شورای شهر، مجلس و دولت از دست اصلاح طلبان خارج شد، با توجه به تحرکات جدی اصولگریان تندرو که تمام همت خود را برای جذب آرا ریزشی اصلاح طلبان به کار گرفتند و از طرفی نارضایتی مردم به دلیل مشکلات اقتصادی ماه های اخیر آیا توانایی مقابله با جریانی به تعبیر شما با ۱۷ میلیون رای وجود دارد؟
اخیرا از اظهارات دوستان اصلاح طلب احساس کردم که ناامید هستند و بر این باورند که در انتخابات آینده کار برای ائتلاف پیروز سال ۹۲ و ۹۶ خیلی سخت و حتی دست نیافتنی است دقیقا به همین است که معتقدم هم افزایی سه جریانی که در ائتلاف ۹۲ تا ۹۶ بودند بیش از پیش ضرورت دارد.
ضمن اینکه این توده مردم هستند که رای اصلی را می دهند، توده مردم می دانند اگر نفت کمتر خریده شود چه تاثیری براقتصاد دارد، عوام مردم گرانی را در سطح خرد و روزمره میبینند و اینطور تحلیل میکنند که در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی چنین اتفاقاتی رخ داد و رقیب هم از این نقاط به خوبی بهره برداری میکند که طبیعی است، البته عکس این موضوع هم وجود داشت یعنی جناح پیروز سال ۹۲ از دو سال آخر احمدی نژاد نهایت بهرهبرداری را کرد.
نکته این است که چه باید کرد؟ تاکید بنده این است که عقلای سه جریان اصلاح طلب، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل اختلاف سلیقهها و تضادهای فرعی را دامن نزنند، واقعیت این است که امروز مشکلات به اندازه کافی وجود دارد بنابراین امروز بیشتر از گذشته به دوستی و صمیمت نیاز داریم.
نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت پیچیدگی رفتار سیاسی مردم است، این موضوع را باید به عنوان یک اصل مهم بپذیریم تا اینکه بشود برای آینده برنامه ریزی کرد. ما نباید سال ۸۴ را فراموش کنیم. در همان سال اگر در دور اول رای مرحوم هاشمی و آقایان کروبی، معین و مهرعلیزاده را روی هم میریختید نزدیک ۱۸ میلیون رای بود که اگر در یک سبد ریخته می شد در همان دور اول کار انتخابات تمام بود زیرا رای طرف مقابل ۱۲ تا ۱۳ میلیون بود یعنی رای آقای احمدینژاد ۶ میلیون، آقای لاریجانی ۲ میلیون، آقای قالیباف هم ۴ و نیم میلیون و آقای رضایی هم که انصراف داده بود.
ولی وقتی ما نتوانستیم به اجماع برسیم طرف مقابل روی رای منفی آقای هاشمی حساب باز کرد و مطمئن بود که در دور دوم رای ایشان بالاتر نخواهد رفت، رای منفی آقای کروبی هم در نظرسنجیها بالا بود بنابراین باید از این تجربیات تاریخی درس بگیریم.
فکر میکنم در انتخابات آینده ریاست جمهوری رقابت یر به یر بین دوجناح یعنی اصولگرایان و گروه ائتلافی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ خواهیم داشت به طوریکه آرا بسیار نزدیک به هم خواهد بود؛ در واقع چیزی شبیه به سال ۹۲ خواهیم داشت چون ما در سال ۹۶ چند میلیون رای داشتیم که به راحتی رای نمیدادند اما پای صندوق ها آمده و بخشی از آنها به نفع آقای روحانی رای دادند به طوریکه رای ۱۸ میلیون را به ۲۴ میلیون رساندند و بخش دیگر هم به سمت آقای رئیسی برای سیادت رای اصولگرایی نسبت به دوره های قبل رفتند.
فکر میکنم در انتخابات ۱۴۰۰ میشود با درایت رویه چرخهای متداول که هشت سال دولت دست اصولگرایان و بعد اصلاحطلبان و بعد دوباره به همین ترتیب بوده را برهم زد تا به این ترتیب انشالله بتوانیم پیروزی ائتلاف ۹۲ را شاهد باشیم.
قطبهای انتخابات ۱۴۰۰ را همین دو جریان تشکیل میدهند؟
بله آرایش به این شکل است که یک گروه شامل ائتلاف اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل و طرف مقابل جناح اصولگرایان به سرکردگی آقای رئیسی و طیف همفکر ایشان خواهند بود.
فکر میکنم رقابت نزدیکی وجود دارد که نتیجه آن بستگی به این دو سال ونیم باقی مانده تا ۱۴۰۰ دارد به این معنی که سیاست خارجی منطقه به چه سمتی پیش برود و اینکه آیا این سه جریانی که در سال ۹۲ به روحانی رسیدند می تواند به یک نفر برسد که این یک سوال جدی است. رسیدن به آن یک نفر خیلی مهم است، من خوف دارم که اگر مانند سال ۸۴ چندقطبی ایجاد شود بازی بسیار پیچیده می شود.
البته بر اساس پختگی و خردورزی که دیده می شود میتوان اینگونه عمل کرد که از هر یک از گروههای اتئلافی یک نفر نامزد وارد انتخابات شود، در جناح مقابل هم حتما بین اصولگرایان سه کاندیدا از اصولگرایان سنتی، نواصولگرایان و انقلابی خواهیم داشت، بعد از آن تصمیم گیری نهایی را بر اساس نظر سنجی بعد از مناظرات انجام دهیم.
فکر می کنم نظرسنجی قبل از انتخابات مکانیزم خوبی است، به خصوص روندی که در سال های ۹۲ و ۹۶ در قالب مناظرات سه گانه بود. به این ترتیب مشخص می شد در مناظره اول چه کسی در جایگاه بالاتری است و در مناظره دوم چه کسی وضعیت بهتری دارد، در نهایت و با استفاده از تجربیات گذشته این سه مجموعه یعنی اصلاح طلبان، اعتدالیون و اصولگریان معتدل می توانند کاندیدای وزینی داشته باشند.
اعتدالیون مانند اصولگرایان و اصلاحطلبان میتوانند برای ۱۴۰۰ کاندیدای اختصاصی داشته باشند
آیا حزب اعتدال و توسعه گزینه اختصاصی برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دارد؟ به طور مثال آقای لاریجانی؟
هنوز اظهارنظر در این زمینه زود است ولی بر اساس تحلیلی که دارم اعتدالیون به جایی رسیدند که بالقوه میتوانند کاندیدای اختصاصی داشته باشند همان طور که اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل میتوانند. فراموش نشود که حزب اعتدال و توسعه در سال ۸۴ اولین حزبی بود که از مرحوم هاشمی برای انتخابات دعوت کرد، بعد از آن حزب اسلامی کار و کارگزاران هم به ما پیوستند، همچنین فراموش نشود که بنده کسی بودم که موافق ورود آقای روحانی به انتخابات بودم که البته با نقدهای جدی روبرو شدم اما ایشان در نهایت آمدند و پیروز شدند.
با همه این تفاسیر بهترین ساز وکار برای انتخاب گزینه نهایی ۱۴۰۰ از آنجا که ما ساختار حزبی نداریم همین مناظرات و نظرسنجیها است، همه ما باید به این بلوغ فکری برسیم که همانند سال ۹۲ جریان اصلاحات بعد از اینکه در مناظره سوم آرا آقای روحانی بالا رفت و رای آقای عارف خیلی پایین بود به این نتیجه رسید که آقای عارف کنار برود تا انتخابات به مرحله دوم کشیده نشود.
ما باید این آمادگی را داشته باشیم که به نفع اصلاحات یا اصولگرایان معتدل کناره گیری کنیم و اصلاحات هم باید این آمادگی را داشته باشد همان طور که در سال ۹۲ این آمادگی را از خود نشان دادند و در سال ۹۶ هم کاندیدای دیگری معرفی نکردند و اگر آقای جهانگیری آمد برای حمایت بود، مدل ایرانی رقابت انتخاباتی فعلا بر اساس همین مناظرات و نظرسنجیها است تا در آینده احزاب فعال شوند و دو سه حزب بزرگ شکل بگیرد.
با همه این تفسیر ما نباید راه ائتلاف را ببیندیم. توصیه من به دوستان اصلاح طلب این است که پل ها را خراب نکنیم چون به یکدیگر نیاز داریم.