جمهوری اسلامی در حالی وارد پنجمین دهه از عمر خود شده است که در طول ۴۰ سال گذشته با قدرت و صلابت به راه پر پیچ و خم خود ادامه داده است. موقعیت ژئو پولیتیک ایران باعث شده تا در طول دهه های گذشته کشورهای غربی به همراهی برخی از حکومت های خودکامه منطقه همواره نقشه سرنگونی جمهوری اسلامی را در ذهن خود بپرورانند و در مسیر رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی دست نکشند اما همواره با شکست همراه بوده است.
پایداری جمهوری اسلامی در سالیان گذشته باعث شده تا بسیاری از تحلیلگران به دنبال کشف رموز اکسیر جاودان جمهوری اسلامی باشند.
نایف بن نهار، استاد دانشگاه قطر در خصوص ویژگی های منحصر به فرد جمهوری اسلامی نوشت: «ایران به همان اندازهای که بزرگترین دغدغه کشورهای عربی خلیج فارس به شمار میآید برای آنها ناشناس است.
ساختار نظام ایران، نهادهایی که میان دو منطق انقلاب و دولت توازن برقرار میکنند، ترکیب بازیگرانِ صحنه سیاسی و معادلات قدرت میان آنها، حتی جامعه ایران و ساختار هویتیِ بی نظیر آن در منطقه، همگی برای کشورهای عربی ناشناس است نظام ایران در دو جریان مختلف حرکت میکند؛ جریان انقلابی و جریان دولتی جریان انقلاب نهادهای قانونی خود را دارد؛ مثل رهبری و یا مجلس خبرگان جریان دولت نیز نهادهای خود از جمله ریاست جمهوری و پارلمان را دارد که با رای مردم انتخاب میشوند هر یک از این دو جریان منطق ویژه خود را دارند؛ جریان انقلاب با منطق رادیکال و جریان دولت با منطق پراگماتیک به حرکت خود ادامه میدهند.
آیتالله خمینی از ابتدا فهمید کشور قادر به تحمل اقتضائات انقلاب نیست چرا که مسئولیت ایدئولوژی انقلاب با نخبگان است نه جامعه. بر این اساس راه دو جریان را از هم جدا کرد اگرچه اختیارات اصلی را در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی گذاشت تا دخالت در جریان دولت (در صورت لزوم) تضمین شود سال ۱۹۸۱ رئیس جمهور وقت ایران (رجایی) پیام تبریکی را از میتران دریافت کرد اما به علت موضع فرانسه در قبال صدام پاسخ تندی به این پیام داد.
پاسخ رجایی به پیام میتران تنها یک بار از رادیوی ایران پخش شد چرا که آیتالله خمینی او را فراخوانده و توبیخ کرده بود. رجایی به آیتالله خمینی گفته بود شما رهبر انقلابید و ما رفتار انقلابی را از شما آموختهایم؛ آیتالله خمینی در پاسخ گفت من رهبر انقلابم و بر اساس منطق انقلاب عمل میکنم اما شما رئیس دولتید و باید بر اساس منطق دولت رفتار کنید این روایت که توسط فرزند آیتالله خمینی(احمد) نقل شده به وضوح جدال میان دو منطق انقلاب و دولت در ایران را نشان میدهد.
به باور من جداییِ میان نهادهای انقلاب و دولت از مهمترین عواملی است که در ماندگاری نظام ایران، سازگاریش با متغیرات و در امان ماندنش از ضربهها نقش داشته نمیدانم آیتالله خمینی از کجا به این ایده دست یافته چراکه در تجربه کشورهای انقلابی و میراث فقه امامی رایج و متداول نبوده است.»