بنده این نکته را می گویم چون مردم در آستانه انتخابات دقت کنند، مبادا به کسانی که امروز با دانشگاه آزاد ائتلاف کردند رأی بدهند
حضور سی ساله عبدالله جاسبی بر صندلی مدیریت دانشگاه آزاد شب گذشته به طور قانونی به پایان رسید و او باید بزودی دفتر خود در خیابان نیستان هشتم در پاسداران را ترک کند. اما حضور طولانی وی در مسند ریاست این دانشگاه حاشیه های زیادی را با خود به همراه داشت. یکی از اشخاصی که از ابتدای مسوولیت خود بنای مقابله با دانشگاه آزاد را داشت و اساساً با وعده اصلاح روند دانشگاه آزاد در تبلیغات انتخاباتی خود توانست، توجه طیفی از مردم را به خود جلب کند، احمدی نژاد بود.
احمدی نژاد از ابتدای حضور در مسند ریاست جمهوری در دولت نهم بر اصلاح وضعیت دانشگاه آزاد و بی قانونی ها و عدم پاسخگویی مسوولان این دانشگاه در قبال عملکرد خود تاکید داشت، اما این روند در دولت دهم تغییر کرد و برخی از مسوولان دانشگاه آزاد کم کم وارد دولت شدند و مسوولیت هایی را بر عهده گرفتند که این موضوع حاکی از عادی شدن روابط بین دولت و دانشگاه آزاد بود. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که رییس دولت دهم چندی پیش سخن از تقدیر جاسبی به زبان راند و خواستار حضور او در شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی بالاترین نهاد تصمیم گیری فرهنگی کشور شد. این اتفاقات ما را بر آن داشت تا گفت و گویی کنیم با عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران.
آنچه در ادامه می آید نقطه نظر سلیمی نمین است در خصوص این تغییر روند رییس جمهور درباره جاسبی و دانشگاه آزاد و چرایی آن.
*ما در طول این چند سال جریانات سیاسی داشتهایم که به حق انتخابات جدی را به کارهای خلاف قانون مدیریت دانشگاه آزاد مطرح میکردند و به مردم وعده میدادند که اگر مردم رأی خودشان را به آنها بدهند، آنها مصمم هستند به این اقدامات غیرقانونی پایان بدهند و دانشگاه آزاد را هم قانونمند کنند. یکی از جریانات که در این زمینه موضع پررنگی داشت جریان دوم خرداد بود. این گروه همواره یکی از وعدههایشان به ملت، حاکم ساختن قانون بر دانشگاه آزاد بود. متأسفانه دیدیم که همین موضوع دانشگاه آزاد یکی از عوامل انصراف آنها از وعدههایشان و عدالتخواهیهایشان بود. یعنی ایم موضوع تبدیل به پدیدهای شد که توانست آنها را منحرف کند. چرا این اتفاق افتاد؟
*آنها وقتی در قدرت قرار گرفتند دیدند مقابله با این پدیده که توانسته میلیاردها تومان پول را در اختیار بگیرد و از این امکانات در جهت تخریب آنها بهره بگیرد، هزینه بسیار زیادی دارد. بالعکس این اتفاقات و استعداد همراه بشود، میتواند از این سفره فتاده برای اهداف حزبی خودش بهره بگیرد. جریان دوم خرداد وقتی به قدرت رسیدند، دیدند برای بقای خودشان در قدرت به امکانات مالی نیاز دارند و این امکانات باید از طریقی تأمین شود. خب هم باید درواقع جلب نظر میکردند و به عده خود میافروزند.
*بنابراین مقابله با دانشگاه آزاد میتوانست برایشان هزینهبر باشد و علیهشان جوسازی بشود و دانشگاه آزاد ممکن بود علیه آنها به یک سری اقدامات دست بزند. خب یک ملاحظهای در پیشرویشان قرار میگرفت ضمن اینکه از طرف دانشگاه آزاد یک چراغ سبزهایی دریافت میکردند که اگر شما از موضع خود عدول کنید، ما امکانات خودمان را در اختیار شما قرار میدهیم.
*مردم ما این تاریخچه را داشتند و نظام ما این تجربه را داشت ولی متأسفانه نسبت به جلوگیری از تکرار این تجربه اقدام موثری صورت نداد و چون این اقدام صورت نگرفت امروز همین پدیده را در مورد آقای احمدینژاد شاهد هستیم. یعنی آقای احمدینژاد که به حق در دولت نهم وعده جمع کردن بساط کارهای غیرقانونی و محدود کردن بیعدالتیها در دانشگاه ازاد را به مردم داد و توانست آراء مردم را از آن خودش بسازد، در دولت دهم به تدریج تغییراتی حاصل شد که در واقع همان تکرار تاریخ محسوب میشود.
*در دولت دهم ما شاخصهایی را شاهد هستیم که این شاخصها به تدریج تحولات پنهانی را برای ما آشکار میساخت. این تحولات در واقع میدان دادن به عناصر وابسته به دانشگاه آزاد در ساختار دولت بود.
*چرا این اتفاق افتاد؟ به دلیل اینکه در رویکرد دولت دهم به تدریج بحث ماندن در قدرت در حلقه اطرافیان آقای احمدینژاد مطرح و دنبال شد. که این اتفاق هم به دلیل مصون ماندن از هجمه آنها و هم بهرهمندی از امکاناتشان بود.
بنابراین تغییر موضع به دلیل جاذبههایی است که از نظر دنیایی میتواند برای یک حزب که قصد ماندن در قدرت را دارد بسیار حائز اهمیت باشد. یعنی حزبی که می خواهد در مسیر قدرت قرار بگیرد علی القاعده باید با کانون های جوساز به تفاهم و توافق برسد.
*نکته ای که در این زمینه حائز اهمیت است اینکه مدتی بود برخی تحرکات پنهان در این ارتباط در جریان بود. آقای رحیمی که یکی از اعضای شاخص دانشگاه آزاد بود، به سمت معاون اولی رئیس جمهور منصوب شد، آقای ملکزاده یکی دیگر از عناصر مطرح دانشگاه آزاد، همه کاره آقای مشایی شد. آقای علیاکبر رضایی که مسئول نظرسنجی دانشگاه آزاد بود، به سمت مسئولیت نظرسنجی دولت منصوب شدند و این افراد به عنوان مشاورین آقای احمدینژاد فعالیت خود را آغاز کردند، که اینها برای مردم پنهان بود.
*به نظر بنده مطلب دیگری که این ارتباط بین دولت و دانشگاه آزاد را آشکار میکند، بحث دفاع آقای احمدینژاد از آقای جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. اینکه آقای احمدینژاد، شخصی که تخلفات بسیار زیادی را پرونده خود دارد و در واقع سه دهه قانونگریزی، سه دهه بیعدالتی علیه ملت داشته را مورد تعریف و تمجید قرار داده و پیشنهاد این را داده که این فرد در شورای عالی انقلاب فرهنگی بماند در واقع نکته بسیار حائز اهمیتی برای ملت ایران است.
*حائز اهمیت به این دلیل که مردم فراموش نکردند مواضع احمدینژاد را در دولت نهم نسبت به جاسبی و بیعدالتیهایش و وعدههای احمدینژاد برای مهار کردن این بیعدالتیها.
*چه میشود که این تغییر اساسی صورت میگیرد و امروز آقای احمدینژاد پیشنهاد میدهد که ما از رهبری بخواهیم که ایشان را در شورای عالی انقلاب فرهنگی نگه دارند، در حالی که نهتنها جایگاه جاسبی در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست، بلکه زندان است. ایشان باید به دلیل تخلفاتش به زندان بیفتد. آقای احمدینژاد باید خواستار محاکمه جدی جاسبی باشد.
*بنده این نکته را می گویم چون مردم در آستانه انتخابات دقت کنند، مبادا به کسانی که امروز با دانشگاه آزاد ائتلاف کردند رأی بدهند. شما ببینید ائتلافی با یکی از عوامل آقای جاسبی ایجاد شده است که سالها در مجلس، منشأ کارهای خلاف قانون بوده است. الان ائتلافی ایجاد شده و این ائتلاف لیست ارائه کرده است. این باید برای مردم یک عامل هوشیاری باشد که به جاذبهها و شعارها توجه نکنند و بدانند که برخی پیوندهای اقتصادی میتواند به کجا بینجامد. کما اینکه جریان دوم خرداد را از آن شعارهایش دور کرد. آقای احمدی نژاد را از شعارهای عدالت طلبانه اش دور کرد.
*امروز باید دقت کنیم که کسانی که با پول دانشگاه آزاد لیست میدهند و حرفهای جاذب میزنند، اما این حرف ها نباید برای ما منشا تصمیم گیری باشد. بدانیم که این جاذبهها میتواند افراد را در مسیری قرار بدهد که ضد منافع جامعه است.
یکی باید خود احمدی نژاد رو محاکمه کنه!!!!!!!!