فائزه هاشمی درباره شکلگیری جریان سوم گفت: نامش فرقی نمیکند که چه باشد بلکه پیام و عملش مهم است. آزموده را آزمودن، آن هم برای بار چندم خطاست.
به گزارش افق انلاین ، فائزه هاشمی درباره بازسازی جریان اصلاحات گفت: باید جریان اصلاحطلبی مورد بازخوانی قرار بگیرد، باید آسیبشناسی و مشخص کنیم شاخصهای اصلاحطلبی چیست، چه اندازه در آن شاخصها هستیم و چه میزان توانستیم در مسیر درست حرکت کنیم. چقدر خودمان آلوده و تبدیل به ضد اصلاحات شدیم. اگر ارزیابی صحیح و صادقانه انجام شود، متوجه خواهیم شد که فرسنگها از اصلاحات دور شدهایم.
بخشهایی از گفتگوی وی را به نقل از روزنامه آرمان میخوانید:
* من نظرم را گفتم درباره انتخابات لذا باید به ناامیدی با هدف یک اصلاح جدی و عمیق توجه کنیم، دربارهاش حرف بزنیم و به این طریق پیام خود را بدهیم و روی آن بایستیم.
* (درباره شکلگیری جریان سوم): نامش فرقی نمیکند که چه باشد بلکه پیام و عملش مهم است. آزموده را آزمودن، آن هم برای بار چندم خطاست. بسیار واضح است که اصلاحطلبان و اصولگرایان فعلی هم اراده و هم توان اداره کشور را ندارند و هر روز بر حجم مشکلات افزوده میشود.
* در کل خانمهای نماینده عملکرد قابل قبول و خوبی داشتند. باید در نظر داشت که خانمهای نماینده در اقلیت مجلس هستند و اگر هم اکثریت باشند باز تصمیماتشان به نهاد دیگری برای تایید میرود و لذا آنگونه که باید تصمیمگیر نیستند و اختیار ندارند. اعتقاد دارم با این ساختارها، «مجلس در رأس امور است» بیشتر به یک شعار تبدیل شده است تا واقعیت.
* صدای زنان مجلس فعلی هم بلند است اما شرایط فرق میکند. در دورههایی مجلس پنجم و ششم فضا به این اندازه دو قطبی و تنگ نشده بود. البته از سوی دیگر اکنون دارای فضای مجازی و آزاد هستیم که امتیاز است و صدا را بلند میکند. فضا در زمان حضور ما در مجلس چنین نبود، از زمان حضور آقای احمدینژاد به بعد فضای خوبی در کشور حاکم نشد، جریانات دوقطبی و بیمنطق و جدل بیحاصل افزایش پیدا کرد و اجازه کار داده نمیشود.
* متاسفانه سیاست اصلی شده رو کمکنی، لجبازی، مرغ یک پا دارد بهعنوان مثال در بحث صدور گواهینامه موتورسواری برای خانمها چرا باید این اندازه جدل ایجاد شود. در یک فیلم، خانمی که دارای گواهینامه موتورسواری از کشوری دیگر بود که ایران هم به آن کنوانسیون پیوسته بود، یعنی آن گواهینامه در ایران هم اعتبار داشت، اما آن خانم موتورسوار توسط پلیس متوقف شد و پلیس معتقد بود خانمها نمیتوانند موتورسواری کنند. بنابراین گواهینامه قابل قبول نیست. از یکسو دادگاه حکم به صدور گواهینامه به زنان برای موتورسواری میدهد، اما یک روز بعد از این خوشحالی، فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که گواهینامه صادر نمیشود. رئیس دیوان عدالت اداری هم میگوید این رأی هنوز قطعی نشده و به نوعی درصدد منتفی کردن صدور گواهینامه برای زنان هستند. این مثالی بود از یک موضوع پیش پا افتاده که اینگونه با آن رفتار می شود؛ تقریبا اکثر مسائلمان گاه چنین سرنوشتی دارند.
* (درباره سکوت برخی اصلاحطلبان که با رای مردم به نهادهای انتخابی رسیدند): بهنظرم اکثرا دچار محافظهکاری شده و بیشتر به فکر حفظ خود هستند. هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان در این نظام تربیت شدهاند و با خوب و بدهای همین نظام آموزش دیدند. آنچه ما میبینیم آموزشی بوده که تجربی یا غیرتجربی کسب کردهاند و قابل تغییر نیستند چون به همین شکل پرورش یافتهاند. نمیتوانیم از آنها انتظار معجزه داشته باشیم.
* در مورد همین چند همسری، نمونهای در یکی از شهرها داشتیم و آقایان اصلاحطلب در جلسهای این داستان را تعریف و اینگونه اقدام آن فرد را توجیه میکردند که موضوع پرستو توطئه بوده است. اگر فرض را بر توطئهبودن هم بگذاریم چرا باید در این دام افتاد؟ این موضوعات نشان از ضعف و بیاخلاقی و آلودگی است. در همان جلسه آقایان اصلاحطلب فقط توجیه میکردند و از نظر آنها آن آقا خطایی نکرده بود! خطا را متوجه آن فردی میکردند که زمینه توطئه را فراهم کرده بود. زمانی که به این اندازه نسبت به مسائل اعتقادی، باورهای اخلاقی و انسانی خودمان بیتفاوت میشویم و خطاها برای ما این اندازه عادی میشود، نتیجه همین وضعیتی خواهد شد که اشاره کردید. همه مسائل از جمله چند همسری، دزدی، اختلاسها، روابط ناسالم و… برای اکثریت عادی شده و اصلاحطلبان هم حساسیتهایشان را از دست دادهاند. معتقدم راه اصلاحات در همه زمینهها گم شده است.
* نیاز است که اصلاحطلبی مورد بازخوانی قرار بگیرد. باید آسیبشناسی و مشخص کنیم شاخصهای اصلاحطلبی چیست، چه اندازه در آن شاخصها هستیم و چه میزان توانستیم در مسیر درست حرکت کنیم. چقدر خودمان آلوده و تبدیل به ضد اصلاحات شدیم. اگر ارزیابی صحیح و صادقانه انجام شود، متوجه خواهیم شد که فرسنگها از اصلاحات دور شدهایم.
* شاخصهای اصلاحطلبی همان شاخصهای توسعه است که عمدتا در اکثر کشورهای توسعه یافته در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق شهروندی و عدم تبعیض و عدم لحاظ خودی و غیرخودی و شایستهسالاری و چرخش نخبگان و… قابل یافتن است. با این آسیب شناسی میتوانیم به وضعیت خودمان پی ببریم.
* (درباره بازخوانی اصلاحات بدون در نظر داشتن منافع شخصی و حزبی): این هم یک معضل جدی است، متاسفانه بسیاری از اصلاحطلبان، خود بخشی از این آلودگیها هستند. کسانی میتوانند این بررسیها را انجام دهند که خودشان وارد آلودگیها نشده باشند و اعتقاد آنها به اصلاحات واقعی باشد که البته کمتر میتوان اینگونه افراد را در احزاب پیدا کرد. یک پایگاه دیگر برای بازخوانی اصلاحات، رسانهها و نهادهای مدنی هستند حتی افراد معمولی هم میتوانند در این مسیر باشند. به عبارت دیگر همه وظیفه دارند این کار را انجام دهند.
* (درباره آینده سیاسی خودش): من که فعلا ممنوعالهمهچیز هستم. اگر منظور شما آینده سیاسی من در قدرت باشد که هیچ، اما اگر منظورتان آینده من در حزب، جامعه و مسیری باشد که مردم انتخاب کردهاند، باید بگویم از مسیری که در حال طی شدن است، راضی هستم.
* (درباره فکر راهاندازی یک حزب): نه. من عضو حزب کارگزاران هستم. یکی ازمشکلات ما تعدد احزاب است که نه تنها حسن نیست بلکه آفت است. تعدد احزاب نشانه خوبی برای دموکراسی و توسعه سیاسی نیست. تعدد احزاب میتواند به این معنا باشد که به فکر افزایش رأی برای خودمان مثلا در جبهه اصلاحات و یا در جبهه اصولگرایی و… هستیم یا نشانهای است از اینکه قدرت کار گروهی نداریم و بهصورت تکتک حزب تشکیل میدهیم چون نمیتوانیم با هم بنشینیم و حرف بزنیم و تصمیم بگیریم.