وجود اتفاق در حکمرانی چیز عجیبی نیست اما وقتی با بیتفاوتی و بیتدبیری روبرو میشوند آزاردهنده میشوند. یک روز مسئله استراماچونی، یک روز صحبت از بیخبری رییسجمهور از تدبیر بنزینی، یک روز خبر دلار و… اتفاقها روی اعصاب حرکت میکنند و دولتی که توضیح کافی نمیدهد و حرفی که نمیزند.
به گزارش افق انلاین ، کمیل خجسته یادداشتی با عنوان «با این دولت چه نکنیم؟» نوشت: هر روز منتظر یک اتفاق هستیم. وجود اتفاق در حکمرانی چیز عجیبی نیست اما وقتی با بی تفاوتی و بیتدبیری روبرو میشوند آزاردهنده میشوند. یک روز مسئله استراماچونی، یک روز صحبت از بیخبری رییسجمهور از تدبیر بنزینی، یک روز خبر دلار و… اتفاقها روی اعصاب حرکت میکنند و دولتی که توضیح کافی نمیدهد و حرفی که نمیزند.
در مقابل چنین پدیدهای چه کنیم؟ دولت را آقای خامنهای عزل کند؟ مجلس استیضاح کند؟ جنبشهای دانشجویی و مردمی مطالبه استعفای دولت سر دهند؟ بیصبرانه ترین و سادهترین پاسخ به این سوالات همینست. اما بعدش چهمیشود؟
۱- فرض کنیم امسال، سال ۹۸ نبود و سال ۹۱ بود. همین داستان را عدهای دنبال کردهبودند و حتی درون مجلس پیگیرش بودند. فرض کنیم حرف آنها محقق میشد. رییس جمهور بعدی که بود؟ آقای حسن روحانی. همان شخصی که الان عدهای حرف از استیضاحش میزنند و البته عدهای هم نمیزنند. این چرخهای است که پایان ندارد. یک رییس جمهور سه سال، بعدی دو سال، آن یکی چند ماه و… این خط لبنانیزه شدن ایرانست. کشوری بدون مدیر و رها و مردمی سرگردان و عروس خاورمیانهای بدون دفاع.
۲- وقتی مدیران و کنشگران درون ساختار هر لحظه معلق باشند که امروزشان، فردا کی شود و هستند و نیستند؛ نمیتوانند تصمیمهای مهم بگیرند. نمیتوانند به اصلاح فکر کنند. چرا که هر اصلاحی معارضانی دارد که اگر خیلی قدرتمند باشند و پولدار میتوانند رسانه و افکار عمومی را بسیج کنند علیه اصلاحگری. ساختار لرزان ، اجازه فعالیت اصلاحگران را نمیدهد.
۳- انقلاب ظهور کرد تا مردم خودشان درباره خودشان تصمیم بگیرند. امام تعارف نداشت که در اوج قدرت و بدون نیاز به چیزی، برای جمهوری اسلامی انتخابات برگزار کرد و در ۱۴ ماه اول بعد پیروزی انقلاب ۴ انتخابات برگزار کرد تا مردم خودشان نظامشان، قانون اساسیشان، دولتشان و مجلس قانونگذارشان را انتخاب کنند. این وظیفه و آرمان انقلاب اسلامی است که از صندوق رای و انتخاب مردم در چارچوب قانون اساسی پاسداری کند. اگر تجربه ۸۸ این بود که گفتمان قانون در کشور حاکم شود. مردم در تجربه ۹۲ بیش از هر وقت دیگر اهمیت انتخابشان را بر زندگی خود دیدند. رییس جمهوری با سیصدواندی هزار دانه رای برنده انتخابات شد.
۴- مجلس آینده خرداد ۱۳۹۹ شکل میگیرد. هم مجلس باید ریلگذاری برای بهبود و اصلاح زندگی مردم باشد. تا مجلس بجُنبد و کمیسیونها شکل بگیرد و … وارد ۱۴۰۰ شدهایم. ریل کشور بر بودجهگذاری است. مطالبه آقا درباره تغییر ساختار بودجه و ضدنفتی شدنش همچنان نامحقق است ظاهرا. دولت بعدی به ریلگذاری او بیشتری نیاز دارد تا عقبماندگی را جبران کند. به این دو دلیل مجلس بعدی حتی وقتش را ندارد به تغییر دولت فکر کند.
۵- تخاطب یا دوقطبی؟ دوقطبی تکمیل طراحی دشمن است. مکمل ناتوانی دولت در بهبود وضع موجود است. آنها در دوقطبیسازی همچنان قدرتمند و بر بسترش دنبال آشوبگری خیابانی هستند مثل عراق. موضوع کنار گذاشتن دولت یک دوقطبیساز قدرتمند و بیمنفعت است. عدهای به این دولت رای دادهاند. هر چند ناراضی هستند اما لزوما گزینه مقابلش مطلوبشان نیست. نباید نارضایتی را به چیز دیگر مثلا انتخاب گزینه مطلوب خود تعمیم داد. دوقطبیسازی زمین دشمن است اما تخاطب حرف انقلاب است.
مردم چه چیزی را دوست دارند؟ چه به صلاح کشور است؟ یک دوقطبی بین دو قوه (کاری که در سفر یزد و کرمان قوه مجریه شد) که تفسیرش در نزدشان رقابت برای صندلی است یا جریانی که دغدغهاش مثلا کم کردن موانع کسبوکار برای بهبود زندگی یا مثلا اصلاح ساختار بودجه است. تخاطب، طعم شیرین خدمت را ذهنها زنده میکند.