پس از کش وقوسهای فراوان بر سر ماندن اروپاییها در برجام و پایبندی به تعهدات، حالا خبر رسیده که اروپاییها قرار است پرونده ایران را به شورای امنیت بفرستند. در این رابطه محمد جواد ظریف هم گفته است که “گامهای کاهش تعهدات تمام شده، اما اگر اروپاییها به رفتار بلاوجه خود ادامه دهند یا پرونده ایران را به شورای امنیت بفرستند، موضوع خروج ایران از NPT مطرح میشود. ”
افق آنلاین ، وزیر امور خارجه در توضیح برنامه این وزارتخانه در مقابله با تصمیم اخیر کشورهای اروپایی برجام مبنی بر پیگیری ساز و کار حل اختلاف، گفته است که “وزارت امور خارجه از مسیر حقوقی موضوع را دنبال میکند. جمهوری اسلامی ایران بحث روش حل اختلاف را به صورت رسمی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ و بعد از خروج آمریکا از برجام آغاز کرد. سه نامه در ۱۰ میسال ۲۰۱۸، ۲۶ اوت سال ۲۰۱۸ و نوامبر سال ۲۰۱۸ نیز به خانم موگرینی نوشته شد و در آن رسما اعلام شد که ایران روش حل و فصل اختلافات را شروع کرده است.”
ظریف ادامه داد: “در نامهای که در نوامبر ۲۰۱۸ به خانم موگرینی نوشته شد، تاکید کردیم که ایران مکانیزم حل و فصل اختلافات را شروع کرده و به پایان رساندیم لذا ناگزیریم که برنامه کاهش تعهدات برجام را اجرایی کنیم. “وی افزود: “جمهوری اسلامی ایران پس از نامه مذکور ۷ ماه به اتحادیه اروپا فرصت داد و در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ (می سال ۲۰۱۹) کاهش تعهدات برجام را آغاز کرد که تقریبا دو ماه پس از آن، آثار عملی داشت. ”
وزیر امور خارجه یادآور شد: “اظهارات اروپاییها هیچ وجه قانونی ندارد لذا ما از بلاوجه بودن اقدام اروپاییها استفاده میکنیم. اگر اروپاییها اقدام دیگری انجام دهند طبق نامه رئیسجمهور در همان اردیبهشت ۱۳۹۷، موضوع خروج ایران از NPT مطرح میشود. ”
وی خاطرنشان کرد: “در صورتی که اروپاییها به تعهدات خود برگردند ایران هم کاهش تعهدات را متوقف میکند، اما اگر اروپاییها به رویه خود بر اساس بازیهای سیاسی ادامه دهند -زیرا هیچ محمل قانونی ندارد- ما امکانات متعددی داریم. در نامه رئیس جمهور آمده اگر این موضوع به شورای امنیت ارجاع شود، خروج ایران از NPT مطرح خواهد بود، اما پیش از آن برنامههای دیگر را میتوان در دستورکار قرار داد. “
“ان. پی. تی” مخفف نام انگلیسی “معاهده منع گسترش هستهای” (Nuclear Non- Proliferation Treaty) است.
نظارت بر اجرای معاهده ان. پی. تی و پروتکل الحاقی آن برعهده آژانس بین المللی انرژی اتمی است که خود یکی از آژانسهای تخصصی سازمان ملل متحد محسوب میشود. آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال ۱۹۵۷ با هدف تسهیل استفادههای صلح آمیز از انرژی هستهای و جلوگیری از کار برد کمکهای این آژانس در مقاصد نظامی آغاز به کار کرد و مقر آن در وین است.
مهدی مطهرنیا معتقد است که خروج ایران از NPT موجب ایجاد فضای بسیار پرتنشتر و محدودتر کننده برای ایران خواهد بود.
دکتر مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین الملل در گفتگو با فرارو، معنا ومفهوم خروج ایران از NPT وتبعات آن را بررسی کرده که در ادامه از نظر خوانندگان محترم میگذرد.
خروج ایران از NPT استراتژی درست یا اشتباهی ست که آقای ظریف آن را مطرح ساخته است؟
در واقع هر رفتار و کنشی در گسترده سیاست منوط به بافت موضوعی، بافت موقعیتی و همچنین بافت رهبری کننده و مدیریتی آن است؛ لذا نمیتوانیم بگوییم که یک اقدام یک رفتار بدون توجه به بافت موقعیتی و نوع عاملیتهای موجود در یک ساختار مشخص درست است یا نادرست تلقی میشود.
در بافت موضوعی که اکنون مطرح است، روابط ایران وآمریکا بعد از انقلاب اسلامی، بعد از ورود دانشجویان موسوم به پیرو خط امام به سفارت
آمریکا در ایران – درواقع سفارت یک کشور در کشوری دیگر، خاک آن حساب میشود و از نظر حقوق بین الملل اِشغال کشور دیگر یا بخشی از آن کشور دانسته میشود وحمله به یک سفارت یا یک ساختمان رسمی یک کشور در کشوری دیگر، برمبنای آن تمام کشورها در قواعد بین المللی پذیرفته اند، این گونه برداشتی را از منظر حقوقی شکل میدهد- پس از آن ایالات متحده
آمریکا روابط خود را با ایران قطع کرد و قطع این روابط ۴۰ سال است که خروجیها و پیامدهای خاصی را برای جمهوری اسلامی ایران داشته است.
ایران به عنوان یک چالش در برابر ایالات متحده
آمریکا بروز پیدا کردو آمریکاییها بر اساس خصلت استراتژیک و هویت امنیتی- سیاسی خود به عنوان یک کشور برساخته شده از یک وضعیت تاریخی معین در روند شکل گیری کشورهای قدرتمند در جهان، از این چالش به عنوان فرصت استفاده وحتی تهدیدهای موجود در این چالش را به فرصت تبدیل کرد.
هر مرگ بر آمریکایی که گفته شد، ایالات متحده
آمریکا به خاورمیانه و کل آسیا نزدیکتر شد و از آن به عنوان پلی برای حضور در منطقه و استقرار نیروهای بیشتر خود بر اساس رویای بزرگ آمریکایی درجهت ایجاد هژمونی بر جهان استفاده کرد.
باید بگوییم در این بافت موضوعی، آنچه که مطرح است، پرونده هستهای در ایران در ظاهر امر، ولی یک دلالت انضمامی به یک دلالت عینی تر، یعنی پرونده کلانتر روابط ایران و
آمریکا پس از وقوع انقلاب اسلامی و حتی پیش از وقوع آن است که از سال ۱۸۲۰ به بعد که پدر زوایت و پدر اسمیت وارد ایران شدند، شروع شد.
از منظر بافت موقعیتی اکنون ایران در وضعیت مشخصی قرار دارد و پرونده ایران و
آمریکا نیز در این وضعیت بستگی به ایران و از سوی دیگر به
آمریکا دارد و این تهران و واشنگتن هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند.
تهران، در داخل کشور با یک وضعیت اقتصادی سهمگین روبروست، ارزش ریال در پائینترین میزان خود قرار دارد و دلاری محدود شده و حبابی اکنون در بازار وجود دارد که با شگردهای گوناگون سعی شده که حفظ شود. از منظر اجتماعی نیز، ما در حال درهم پاشیدگی وضعیت اجتماعی از لحاظ اِلمانهای اجتماعی هستیم، از لحاظ فناوری وحتی مطرح شدن تفکرات علمی شهروندان مقیم ایران، ما با محرومیت و محدودشدن، حتی برای انتشار مقالات علمی در قالب ISI روبرو شده ایم. فناوریها موجود در سطح جهانی در حال پیشرفت و به سرعت به سمت هوش مصنوعی پیش میروند، اما ما در ایران اکنون در پی دستیابی به نسل سوم از مصنوعات انقلاب صنعتی به سرمی بریم، در حالی که جهان پیشرفته وارد نسل پنجم شده است. اگر بخواهیم در باب پیشرانهای دیگر مانند مسائل زیست بومی، فرهنگ و ارزشی، سیاسی، نیروی انسانی و غیرذالک نیز صحبت کنیم مسائل بدتر از این حوزه نباشد، بهتر تلقی نخواهد شد.
در وضع منطقهای تلاش شده است که ایران براساس دکترین، محدود کردن همکاریهای بین المللی با ایران ومحاصره منطقهای تهران، در یک محاصره معنا دار قرار بگیرد، به گونهای که هم اکنون ما شاهد ایجاد فضایی هستیم که در آن، ایران خواهان مذاکره با کشورهای عربی است واین کشورهای عربی هستند که اکنون پس از گذار ۴۰ سال، برای ایران به عنوان یک کشور پیشرفته و ابرقدرت منطقه در کرشمههای سیاسی قرار میگیرند و کمابیش موقعیت خود را در وضعیتی بهتر از گذشته در چارچوب روابط با تهران ارزیابی میکنند.
در بُعد بین المللی نیز تلاش میشود که ایران منزوی شده سیاسی را درچارچوب محاصره اقتصادی و دیپلماتیک وارد یک جنگ محدود نظامی کرده و از این جهت ایران در یک مسیر قهقراییتر نیز قرار بگیرد. این درحالی ست که در ایالات متحده
آمریکا ترامپی سرکار آمده است که نقش بازیگر دیوانه را ایفا میکند وتوانسته اقتصاد
آمریکا را به دوران طلایی خود بازگرداند، میزان بیکاری را در پائینترین حد در یک قرن اخیر قرار داده و اشتغال را در بالاترین حد ممکن قرار دهد.
او توانسته رقبای ایالات متحده را به پای میز مذاکره بکشد و با تهدید اقتصادی خود حتی چین یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان را به پای میز مذاکره در جهت حل و فصل با
آمریکا و قبول بعضی از خواستههای ایالات متحده در قبال ایران نیز بکشاند وهمچنان که اتحادیه اروپا را به گفته شخص دکتر ظریف، با هراس تعرفهها در جهت ایجاد فضای منفی برعلیه ایران هدایت کرده است.
در این بافت موقعیتی، سخن گفتن درمورد خروج از NPT در واقع براساس قانون سوم نیوتن شکل میگیرد که میگوید، هر عملی را عکس العملی است و همان جهت با همان قدرت در جهت معکوس؛ به عبارت دیگر فشارهای بین المللی، منطقهای و داخلی که به ایران وارد شده است، در زمانی که
آمریکا با یک روند برنامه ریزی شده بر علیه ایران وارد عمل شد، ترامپ اعلام کرد که برجام را پاره میکند و ایران نیز اعلام کرد که برجام را آتش خواهد زد، اما همچنان ایران در برجام باقی مانده است و باگامهای پنجگانه سعی کرد، اروپا را بر پای مذاکره و حمایت از ایران بکشد، درحالی که بنا بر آنچه که قبلاً هم گفته شد، این اقدام موجب ایجاد فضایی برای فشار بر اروپا نشد و علی رغم همه علایقی که اروپا در جهت حفظ تهران در مجموعه نفوذ خود دارد، مجبور به عقب نشینی خواهد بود. این نکته یک واقعیت سیاسی دردناک و گریزناپذیری است.
از جهتی دیگر باید بر این نکته تاکید داشته باشم که ورود ایالات متحده
آمریکا از دکترین محدودسازی همکاریهای بین المللی با ایران و محاصره منطقهای تهران در دو سال اخیر ریاست جمهوری ترامپ به دکترین تبلیغ چالش ایران به یک دشمن منطقهای و بین المللی برای جهان تا حدود زیادی در گرو حرکتهای ایران در چارچوب اعمال استراتژی “جوجیتسو” ایالات متحده آمریکاست.
ایالات متحده آمریکا تحریک میکند، جاخالی میدهد و پرتاب میکند. همان گونه که با بیان پاره کردن برجام به این فعل دست پیدا کرد. با حضور گسترده و فشرده و موثر نظامی در منطقه خلیج فارس، تحریک ایران در زدن پهباد آمریکایی و حرکتهای دیگر را به ثمر رساند و سپس با جاخالی دادن و با اعمال قدرت خود وارد عمل شد؛ و اکنون نیز ایالات متحده
آمریکا با تحریک تهران در جهت حرکت به سمت و سوی ایجاد یک فضای تنش بیشتر، زمینه خروج ایران از برجام را فراهم میکند و با خروج ایران از برجام، میتواند همگراییهای بیشتری بین واشنگتن و پایتخت کشورهای اروپایی و حتی آسیایی مثل روسیه و چین برعلیه ایران فراهم سازد.
خروج ایران از NPT چه تبعاتی به دنبال دارد؟
تبعات خروج ایران از NPT تا حدودی خود را نشان داده است. و ایران عملاً اکنون با گذار ۵ گام خروج از برجام، در حال خروج کامل از برجام است و باید به شکل رسمی این خروج را اعلام کند. اما خروج از NPT و نپذیرفتن آن در واقع تهدیدی برای دستیابی به انرژی هستهای فراصلح آمیز تلقی میشود و این میتواند زمینههای برخورد بیشتر با ایران را فراهم کند.
اینکه ایران از NPT خارج میشود یک نکته است و اینکه آیا خواهد توانست که ضربههای تقابلی ناشی از NPT را در یک استراتژی تقابلی پذیرا باشد، مسئله دیگری است. هم اکنون که ایران از برجام به صورت رسمی خارج نشده، بیشترین فشار اقتصادی بر ایران وارد میآید و این فشارهای اقتصادی وارد فشارهای دیپلماتیک شده و نشان دهنده همین امر عدم حضور ظریف در نیویورک برای اجلاسهای بین المللی وهمچنین اکنون عدم شرکت او در داووس را میرساند؛ لذا باید بپذیریم که این امر میتواند موجب ورود محاصره اقتصادی کامل به محاصره دیپلماتیک کامل و از آن جهت، آماده سازی برای ایجاد تنشهای بیشتر بین ایران و مجموعه نظام بین الملل شود.
شاید گفته شود که مجموعه نظام بین الملل به تبع
آمریکا و چند کشور اروپایی قدرتمند نیستد، بله این امر روی کاغذ پذیرفته شده است و در سخن میتوان به آن تکیه کرد. ولی آنچه که در عمل نظام بین الملل را میسازد این گروه از بازیگران هستند که قدرت اصلی را در نظام بین الملل به دست دارند.
ما دیدیم که سالها ایران در دهه گذشته به غیرمتعهدها تکیه کرد که شامل بیش از ۱۱۸ یا ۱۲۰ کشور را در برمی گیرد و نیروهای متفاوتی از کشورهای گوناگون در بیانیههای مختلف و رفت وآمدهای گوناگون حق مسلم ایران در انرژی هستهای را به رسمیت شناختند، اما تا زمانی که ایران برپایه میز مذاکره با ۱+۵ یعنی قدرتهای اصلی نظام بین الملل ننشست، نتوانست این حق را به دست آورد و هیچکدام از آن کشورها و مجموعه آنها در قالب غیرمتعهدها یا گروه “نم” نتوانستند از ایران حمایتی را داشته باشند؛ لذا باید بر این نکته توجه داشته باشیم که آنچه میگوییم باید با واقعیتها سازگار باشد. واقعیت آن است که خروج ایران از NPT موجب ایجاد فضای بسیار پرتنشتر و محدودترکننده برای ایران خواهد بود.
برخی از کارشناسان گفته اند که آقای ظریف بحث خروج از NPT را برای گرفتن امتیاز از اروپاییها و اجرای تعهدات از سوی طرفین اروپایی مطرح ساخته، آیا این نظر درست است؟
معتقدم که ظریف و
دولت، بیش از آنچه بخواهند از طرف خارجی و بیرونی امتیاز بگیرند، میخواهند خود را از فشار گروههای فشار داخلی نجات دهند. یادمان نرفته است عدهای که به رسمیت شناخته شده اند و تحت عنوان دلواپس شناخته میشوند، در مجلس شورای اسلامی با نیروهای بسیار مطرح مانند رئیس کمیسیون امنیت ملی فعلی مجلس شورای اسلامی برجام را به شکل سمبولیک در صحن علنی مجلس و در برابر دوربینهای جهان آتش زدند؛ لذا بعد از خروج
آمریکا از برجام و پاره کردن برجام توسط شخص ترامپ، هیچ گاه این افراد و گروههای پیوسته و وابسته به آنها تظاهرات یا خواستهای بسیار علنی در باب خروج ایران از برجام را مطرح نکردند و برجام را به یک پرونده حزبی تبدیل ساخته اند، تا بتوانند بر گروه مقابل فشار بیاورند.
اکنون در آستانهی انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیتهای گسترده نیروهای رقیب همراه بوده است، فشار آوردن به
دولت در جهت مسائل مربوط به پرونده هستهای میتواند زمینه ساز ایجاد فشار بیشتر بر
روحانی باشد که در صف اول نمار جمعه مینشیند و مداحی را میبیند که بار دیگر به گونهای در قالب یک شعار و مداحی مذهبی در یک روز بسیار بزرگ تاریخی برای جمهوری اسلامی ایران، او و
دولت او را نفی میکند؛
لذا اکنون ظریف بسیار تندتر و بسیار رادیکالتر از گروههای مربوط به دلواپس، نه تنها خروج از برجام بلکه خروج از NPT را اعلام میکند.
اکنون این مجلس و مقامات بالاتر هستند که باید در این زمینه تصمیم بگیرند، تا ایران از NPT خارج شود یا نه! و گرنه ظریف و حتی شخص
روحانی تصمیم گیرنده نهایی در باب خروج ایران حتی از برجام وبالاتر از آن یعنی NPT نخواهند بود. پس بیان آن در صحن مجلس و پخش آن در این حوزه پیام آور این منطق است که دیگر
دولت نمیخواهد پذیرنده هزینههای این امور باشد و بعد نیز ناسزاهای ناشی از رویکردهای گروه مخالف و رادیکال را در داخل پذیرا باشد.