به گزارش افق آنلاین ، در فاصله باقیمانده تا انتخابات دوم اسفندماه، اصلاح طلبان همچنان در تلاش برای حل و فصل موضوع ردصلاحیت های کاندیداهایشان هستند و اصولگرایان هم در پیچ و خم بستن لیست ۳۰ نفره با سازوکار شورای ائتلاف. عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا معتقد است سازوکار شورای ائتلاف می تواند به لیستی جامع و قوی که به افزایش مشارکت بیانجامد منجر شود.
او هرچند معتقد است که امکان خطای انسانی در شورای نگهبان وجود دارد اما ردصلاحیت اکثریت چهره های اردوگاه چپ را رد می کند و می گوید اصلاحطلبان دراین زمینه به دنبال مظلومنمایی و تخریب ساختارهای نظارتی هستند. به گفته او، اصولگرایان اما لغزش چهرههای ردصلاحیت شده خود را پذیرفتند و از آنها دفاع نمیکنند.
سلیمینمین همچنین امکان هرگونه بروز و ظهور احمدینژاد و تفکرش در مجلس یازدهم را رد میکند و معتقد است اگر برخی وزرای او هم کاندیدای انتخابات شدند دیگر با احمدینژاد قرابت فکری ندارند. هرچند این فعال سیاسی اصولگرا، جبهه پایداری را ساخته و پرداخته جریانِ محمود احمدینژاد میداند اما تاکید میکند آنها هم دیگر قدرت تخریبگریِ سابق را ندارند و درحالِ محو شدن هستند.
مشروح گفتگوی عباس سلیمینمین، تحلیلگر اصولگرای مسائل سیاسی با خبرآنلاین را در ادامه میخوانید؛
- آقای سلیمینمین! شورای ائتلاف به یک لیست ۱۵۹ نفره رسیده و قرار است این لیست در سازوکاری که طراحی شده به ۹۰ و سپس ۳۰ نفر نهایی برسد، فکر میکنید سازوکاری که شورای ائتلاف برای تهیه لیستهای انتخاباتی در پیش گرفته میتواند آنقدر جامع و کامل باشد که مورد اقبال قرار گیرد؟ و قدرت جذب آرای بدنه اصولگرایان را داشته باشد؟
به نظر من شورای ائتلاف سازوکار مناسبی دارد و میتواند به تدریج تکمیل و جامعتر شود اما در مجموع سازوکار مناسبی است که هم از افکار عمومی این طیف بهره میگیرد و هم از ساختار تشکیلاتی بهرهمند میشود. اگرچه من مرور گذرایی بر اسامی این لیست منتشر شده داشتم اما فکر میکنم خروجی آن میتواند لیستِ ۳۰ نفره جامعی باشد که جوانان و چهرههای باتجربه را توامان دربر بگیرد.
از سویی تعداد جوانان در این لیست ۱۵۹ نفره، برای اولین بار پررنگتر است که همین موضوع یک گام به جلو است البته برخی از این جوانان ممکن است توجه زیادی به تجربههای سایرین نداشته باشند اما جوانانی هستند که به تجربههای گذشته توجه دارند؛ اگر دسته دوم برای حضور در لیست نهایی انتخاب شوند، همانهایی که نفیکننده تجربیات گذشته نیستند و در عین حال با نوآوری و انرژی جوانی خود وارد عرصه میشوند، به نظر میرسد میتواند لیستِ ۳۰ نفره خوبی بسته شود.
- تا اینجای کار جبهه پایداری اعلام کرده با شورای ائتلاف همراه نمیشود و به احتمال زیاد قصد دارد لیست جداگانهای ارائه دهد، یعنی سازوکار پیش گرفته شده توسط شورای ائتلاف هنوز نتوانسته مانع از ارائه لیست توسط آنها شود و حتی برخی دیگر از گروه های اصولگرا از احتمال ارائه لیست خبر داده اند و …
باور من این است که جبهه پایداری از ابتدا برای ایجاد اختلاف در صفوف اصولگرایان و توسط جریان آقای احمدینژاد راهاندازی شد که این ماهیت به تدریج برای پایگاه اجتماعی اصولگرایان روشنتر میشود. با این شفافشدن جایگاه این جریان هم به مرور در حال از دست رفتن است. جبهه پایداری در حال حاضر خیلی مهم و تعیینکننده نیست و حتی قدرت تخریبگری آنها به شدت تنزل پیدا کرده است.
هرچند در گذشته هم عدد چشمگیری نبودند اما قدرت تخریبِ زیادی داشتند چون بی مهبا و بی پروا تخریبگری میکردند اما فکر میکنم امروز این جایگاهشان را هم از دست دادند و در مجموع خیلی مهم نیستند که بخواهند به شورای ائتلاف بپیوندند یا نپیوندند هرچند علیالقاعده اگر عناصر معقولشان با سایر اصولگرایان همراه میشدند خوب بود اما اگر از ماهیت فعلی خود فاصله نگیرند و بر آن پایبند باشند، در این انتخابات هم شناخت مبسوطتری از آنها در جامعه ایجاد میشود که نهایتا به محو شدن آنها میانجامد. این هزینههایی است که برای شناخت ماهیت افراد و گروهها داده میشود و ضروری است.
- آقای سلیمی نمین! با توجه به اینکه گفته می شود اکثریت کاندیداهای جریان اصلاحات توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، آیا رقابت واقعی میتواند شکل بگیرد؟ چون به نظر میرسد شاهد یک رقابت درون گروهی بین اصولگرایان باشیم.
من با بخش ابتدای سوال موافق نیستم و آن را قبول ندارم. چون فکر میکنم کسانی که توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدند هم شامل اصولگرایان میشود هم اصلاحطلبان. به این ترتیب درست نیست که این موضوع را بهانهای برای مظلومنمایی قرار دهیم. من نمیگویم که امکان خطای انسانی در شورای نگهبان نیست؛ قطعا شورای نگهبان در تعدادی که در فرصت اندک بررسی کرده خطاهایی داشته که باید با درخواست تجدیدنظر ردصلاحیتشدگان و در فرصت بررسی شکایات، آنها را اصلاح کند اما اینکه گفته شود فقط از اصلاحطلبان رد صلاحیت شدند درست نیست.
مسئله این است که اصلاحطلبان هم به دنبال مظلومنمایی هستند و هم تخریب ساختارهای نظارتی. باید بپذیریم که در مجلس فعلی برخی نمایندگان اصلاحطلب و برخی نمایندگان اصولگرا به دنبال برخی راهکارهای مسئلهبرانگیز رفتند؛ آقایان خودشان در محافل این موضوع را میپذیرند اما در آستانه انتخابات حاضر نیستند حتی یک مورد را بپذیرند که نمایندگانی که قبلا به مجلس فرستادند دچار لغزش شدند.
شما سراغ دارید که اصلاحطلبان حتی در یک مورد پذیرفته باشند که فلان نماینده مشکل داشته است؟ این چه رویهای است که مسائل حزبی بر مسائل جامعه برتری داده میشود! در همین دوره بسیاری از عناصر اصولگرا هم رد صلاحیت شدند؛ اما آیا اصولگرایان این جنجال را به راه انداختند و از عناصر لغزشیافته خود دفاع میکنند؟ خیر. در گذشته هم همینطور بوده؛ نائبرئیس یک دوره مجلس در دور بعد ردصلاحیت میشود و اصولگرایان اصلا از او حمایت نمیکنند یا رئیسِ اصولگرای کمیسیون اقتصادی در چند دوره قبل رد صلاحیت میشود، که نه تنها مورد حمایت اصولگرایان قرار نمیگیرد، حتی اطلاعات بیشتری درمورد تخلفات او به شورای نگهبان داده میشود.
با این تفاسیر ، اصلاحطلبان رویه خوبی درپیش نگرفتهاند، حداقل ردصلاحیت برخی لغزشیافتهها را بپذیرند و در مورد برخی چهرهها اعتراض کنند. اصلاحطلبان اما به طور تمام و کمال از افراد ردصلاحیت شده جناح خود دفاع میکنند. این خیلی بد است. اصولگرایان اما پذیرفتند، حتی آقای توکلی اعلام کرده که برخی چهرهای اصولگرا را میشناسد که آنها هم دچار لغزش شدند و خوب است شورای نگهبان آنها را هم ردصلاحیت کند. این رویکردِ توجه به مسائل ملی است.
افراد زیادی از جناح اصلاحطلب سالم بودند و ردصلاحیت نشدند و آنها میتوانند با همان چهرهها لیستی قوی ببندند و خواهید دید که لیستی قوی خواهند بست. به نظر من افتضاحی که درمورد آقای نجفی برای اصلاحطلبان رقم خورد کافی است، وقتی آقایان نظر دستگاه نظارتی که در کنترل خودشان است را نپذیرفتند دچار آن مشکلات شدند. به هرحال وزارت اطلاعاتی که تحت کنترل اصلاحطلبانِ امروز است اعلام کرد که آقای نجفی شایسته شهرداری نیست اما آنها این موضوع را قبول نکردند و نهایتا به دلایل دیگری فرد دیگری را به جای آقای نجفی معرفی کردند. اگر آقای نجفی همان موقع متوقف میشد شاید شرایطش به یک بحران تبدیل نمی شد. من فکر میکنم اصلاحطلبان لیست میدهند و رقابت خوبی هم شکل میگیرد و این جوسازیها فقط جامعه را مکدر و دچار نگرانی میکند که شایسته نیست.
- امکان ظهور جریان سومی همانند جریان محمود احمدینژاد یا تفکراتی نزدیک به آن در مجلس یازدهم وجود دارد؟
خیر. آقای احمدینژاد اصلا فرصتی برای بروز و ظهور در مجلس یازدهم ندارد. او در حالِ محو شدن از عرصه سیاسی کشور است. اگر هم برخی اعضای وزرای کابینه ایشان در انتخابات ثبتنام کردند به این معنا نیست که مرتبط با ایشان هستند. اعضای کابینه نهم و دهم مدتهاست از ایشان فاصله گرفتند و هیچ قرابت فکری با او ندارند. آقای احمدی نژاد پیش از این پایگاه نخبگانی خود را از دست داده بود و درحال حاضر هم به مرور پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهد. هرچند عملکرد آقای روحانی امتیازاتی برای او داشته اما در کل با نوع دیدگاههای سیاسی که دارد و به هر خسوخاشاکی دست میاندازد در آینده هیج جایگاهی نخواهد داشت.
- یعنی فکر میکنید مجلس یازدهم متشکل از دو قطبی اصولگرا و اصلاحطلب است و جریان سومی در آن حضور نخواهد داشت؟
عمده نیروهای فعال در کشور ما تجربیاتی در قالب اصلاحطلبی و اصولگرایی عرضه کردند و همچنان فعالیت میکنند، البته برخی نیروها و چهرهای مستقل هم به مجلس بعدی راه پیدا میکنند اما عمده کسانی که توسط جامعه تجربه شدهاند از این دو جریان هستند و مردم از این تجربیات گذر نمیکنند تا به سراغ افراد بیسابقه و ناشناخته بروند.
ما هم درمورد آقای احمدینژاد اشتباه کردیم و حرفهای کسی که سابقهای نداشت پذیرفتیم اما دیدیم که به حرفهای خود پایبند نبود. هرچند ما هم نباید به شعارها و حرفهای زیبای او اتکا میکردیم. اکنون هم شاید چنین افرادی وجود داشته باشند اما کسی قابل اتکا است که حرفهای زیبا بزند و آزمون خود را هم پس داده باشد.
- فکر میکنید سازوکاری که شورای ائتلاف پیش گرفته و تاکیدی که به خصوص بر روی حضور جوانان و زنان در لیست نهایی دارد، میتواند آرای خاکستری جامعه را هم جذب کند و مشارکت را بالا ببرد؟
اگر از جوانانی استفاده شود که معقول و متخصص هستند، تندرو نباشند و چارچوب اصولی داشته باشند، درعین حال به تجربیات دیگران از طیفهای مختلف سیاسی توجه کنند، معقول حکومتداری را بفهمند و ضرورت تعامل با همه اندیشهورزان در گرایشهای مختلف را درنظر داشته باشند، علیالقاعده حضور آنها میتواند موجب افزایش مشارکت شود.
خبرانلاین