افق انلاین ، فرآیند و برآیند تحرکات و مواضع اصلاحطلبان در ماههای گذشته حاکی از آن است که اصلاحطلبان ورای هر نتیجه ای که در روند بررسیهای شورای نگهبان گرفتند، خود را از پیش باخته عرصه انتخابات ۹۸ میدانستند و بارها شخصیتهای اصلاحطلب به این شکست پیشاپیش تاکید کرده بودند.
این شکست را در سه ساحت میتوان ارزیابی و دستهبندی کرد: «سابقه سیاسی»، «کارکرد تئوریک اصلاحات» و «عملکرد اصلاح طلبان» که هرکدام از این سه چالش به گونهای مستقل می تواند اصلاح طلبان را در عرصههای رقابت سیاسی به زیر بکشد.
**سبقه سیاسی
هیچ شخص یا جریان سیاسی توانایی این را ندارد که از گذشته خود فرار کند و در هر سیستم سیاسی همواره سیاستمداران تا لحظهای که خواهان حضور در عرصه قدرت هستند، با گذشتهشان سنجش می شوند. برای مثال دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در عین اینکه جایگاه ریاست جمهوری را دارد، مدتها با پرونده مکالمه تلفنیاش با رئیس جمهور اوکراین دست و پنجه نرم کرد و کنگره آمریکا او را به خاطر این مسئله تا مرحله استیضاح هم کشاند.
اصلاحطلبان در دوران حیات سیاسی خود چند مرحله مهم را تجربه کردهاند که تمام این مراحل، هزینه سنگینی برای انقلاب اسلامی در برداشته و طبیعی است که مسببین این هزینه، خود نیز متحمل هزینه ای باشند.
*مجلس ششم
مجلس ششم یکی از بهیادماندنیترین مجلسهای تاریخ انقلاب اسلامی است و هرکسی هم این مجلس را از یاد ببرد، اصلاح طلبان از یاد نخواهند برد؛ مجلسی تقریبا یکدست اصلاحطلب با شخصیتهایی که هرکدام سبقهای در جریان چپ کشور داشتند.
از مهدی کروبی رئیس مجلس تا بهزاد نبوی، حسین مرعشی، محسن میردامادی، علی شکوری راد،علی تاجرنیا، علی محمد نمازی، فاطمه حقیقتجو و … همگی نمایندگانی هستند که برخی مدتهاست در خارج تبدیل به اپوزیسیون شدهاند و عبور بخشی دیگر آنها از فیلتر شورای نگهبان برای حضور در عرصه انتخابات نیز بیشتر به یک شوخی سیاسی شبیه است، ولی آن دوره از همان شورای نگهبانی تاییدیه گرفته بودند که همین آیتالله جنتی دبیر آن بود.
ولی چرا کسی از مجلس ششم به خوبی یاد نمیکند؟ محمد عطریانفر عضو ارشد حزب کارگزاران معتقد است که «پیروزی اصلاح طلبان در سال ۷۶ به تقویت برخی اندیشههای رادیکال در جریان اصلاحات منجر شد و ناخواسته، برخی خودباوریهای کاذب و خودشیفتگیها را دامن زد و به مرور موجب تکثر و پراکندگی در جریان اصلاحات شد».
تحصن و استعفای بخشی از این نمایندگان که کشور را تا مدتها درگیر برخی حواشی کرد و نامههای دشمنشادکنی که در حافظه سیاسی مردم وجود دارد، خاطرههایی است که هم عموم مردم و هم فقها و حقوقدانان شورای نگهبان به خوبی آن را به یاد دارند و قطعا در روند بررسی صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلبی که عضو آن مجلس بودند تاثیر دارد.
بهزاد نبوی در مصاحبه با روزنامه شرق (دوشنبه ۲۲ اسفند۹۶) با اشاره به برخی تجربههای رادیکال اصلاحطلبان در گذشته از آنها ابراز پشیمانی میکند. برای مثال نبوی با اشاره به ماجرای تحصن و استعفای دستهجمعی برخی نمایندگان مجلس ششم، میگوید «به جرئت میگویم آن حرکت هیچ نتیجه عینی و ملموسی نداشت، حتی همفکران ما که برای مجلس هفتم کاندیدا شده و رد صلاحیت هم نشدند در انتخاباتی که اداره آن برعهده اصلاحات بود رای نیاوردند.»
محسن میردامادی نماینده مجلس ششم در اینباره میگوید: «اصلاحطلبان تمام توان خود را برای فتح کرسیهای مجلس ششم به کار بستهاند و برای مجلس و پس از پیروزی در انتخابات برنامه مشخصی نداشته اند. خود ما هم در بالا بردن انتظارات مردم مقر بودیم، به طوری که تبلیغات انتخاباتی مجلس ششم به نحوی بود که این تصور را برای بخشی از مردم به وجود آورد که با شرکت مردم در انتخابات و تشکیل یک مجلس دوم خردادی، همه مسایل به سرعت حل میشود. این انتظارات درست و منطبق بر واقعیات نبود».( روزنامه کیهان: ۱ آذر ۷۹، ص ۱۴)
همچنین احمد حکیمیپور عضو مجمع نمایندگان ادوار مجلس و دبیرکل حزب اصلاحطلب اداره ملت با اذعان به برخشی حواشی مجلس ششم تصریح میکند: «دو قوه از سه قوه کشور که در دست اصلاح طلبان است، در شرایطی که هیچکس، برنامهای برای آن چه که آن را اصلاحات نامیده اند، ندارند؛ لذا طبیعی است که دستاوردی که جالب توجه باشد، نخواهند داشت و کارها به همان صورتی خواهد بود که در چهار سال گذشته بوده است. یک روز تمام توجهات به وزارت کشور و وزارت ارشاد تا شعارهای انتخاباتی ما را محقق کند؛ روز بعد، روزنامه ها و میتینگ های دانشجویی به کانون توجهات تبدیل می شود. یک روز مجلس و کمیسیون اصل ۹۰ می شود گرانیگاه توجهات، یک روز کمیسیون جدید تشکیل می شود و طرح سه فوریتی و شعار فراندوم و از این قبیل پراکنده کاریهایی که تاریخ مصرف روزانه دارند و شب تصمیمگیری می شود، صبح عمل میشود و عصر همان روز شکست میخورد، چاره کار کند».
*فتنه ۸۸ و برگی تاریک بر پرونده اصلاحات
انتخابات سال ۸۸ و تحرکات پس از آن از جمله ادعای بیاساس تقلب و سپس همراهی با آشوبگران و براندازان اصلاح طلبان را بار دیگر نزد افکار عمومی بدنام کرد.
محمدجواد حقشناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با اذعان به اشتباه جریان اصلاحات در فتنه ۸۸ می گوید:«از اتفاقات سال ۸۸ کسی سود نبرد. بیشترین لطمه را مردم خوردند. حتی میخواهم بگویم جریان اصلاحطلب بیشترین ضربه را خورد که البته قطعاً جریان اصلاحطلبی اشتباهاتی داشت».
همچنین عباس عبدی تئوریسین اصلاحطلب در مصاحبهای میگوید«… ۸۸ یک عمل ریسکی بود که نتیجه آن حداقل از نظر برخی از ابتدا مشخص و قطعی بود. بله! ممکن بود به نتیجه هم برسند؛ اما ریسک آن بسیار بالا بود. اصلاحطلب هیچ وقت کاری نمیکند که فضا امنیتی شود … یک اصلاحطلب باید اساس حرکت خود را روی چارچوب قانون قرار دهد. اگر قانون را رعایت نکنیم، نمیتوانیم بگوییم که سیاست ما اصلاحطلبانه است … اگر ۸۸ آن اتفاقات رخ نمیداد، در دل جناح راست یک شکاف عمده ایجاد میشد. اما وقتی ۸۸ رخ داد، همه اینها و تا چند سال بعد دوباره یککاسه شدند».
ثمره ریسکی که عبدی از آن صحبت میکند، ایجاد یک سابقه بد سیاسی از طیف وسیعی از اصلاحطلبان بود که در جریان فتنه سربلند بیرون نیامدند و ۸ ماه کشور را به آشوب و ناآرامی کشیدند.
** انقضای کارکرد تئوریک اصلاحات
محمدرضا تاجیک که همواره سیاست را از حاشیه و گوشه رینگ میبیند، معتقد است که «جریان اصلاحطلبی واقعا موجود دیریست از فروغ افتاده و از روابط خود با قشرهای مختلف جامعه باز ایستاده و دیری است که از تولید و بازتولید و آفرینش گفتمانی و نظری باز ایستاده و دیری است دچار بحران مقبولیت، هویت و مشروعیت شده است و دیری است دچار بحران کارآمدی شده و توسط قدرت و سیاست آفت زده شده است… چگونه است که به نام نامی این جریان شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را تجویز میکنیم؟ با کدام پشتوانه مردمی یا به مستحضر کدام عقبه مردمی هستیم؟ وقتی خودمان باور داریم این عقبه مردمی را از دست دادهایم این تجویزها چیست؟ اینکه اساسا حضور و تحریم کنیم یا نکنیم به کدام کنش جمعی مردمی دلخوش داشتیم؟ مستحضر به کدام حکایت مردمی هستیم؟ آیا برای خودمان میگوییم یا برای قشر خاصی سخن میگوییم یا متوقعیم که چون جریان اصلاحطلبی یک عقبه جدی اجتماعی دارد و یک پایگاه و گرانیگاه جدی اجتماعی دارد آن گرانیگاه به حرکت دربیاید و ما بتوانیم در ساحت قدرت تاثیر بگذاریم؟ اینها یک جایی باید تکلیفشان با هم مشخص شود و بدانیم چه کار میکنیم».
عباس عبدی دیگر تئوریسین جریان اصلاحطلب همچنین از ماهها پیش بر این عقیده بود که « مسئله انتخابات برای اصلاحطلبان تمام شده و اگر در انتخابات شرکت کنند برای آن است که به هرحال حضوری داشته باشند و بگویند ما بودهایم … انتخابات با شرایط موجود به معنای واقعی برای اصلاحطلبان تمام شده است و تأیید صلاحیتها تأثیر چندانی بر عملکرد بعدی آنان نخواهد داشت».
*تاثیر عملکرد ضعیف دولت و فراکسیون امید بر سبد رای اصلاحات
به باور برخی شخصیتهای سیاسی اصلاحطلبان پس از فتنه ۸۸ و پس از آنکه بسیاری از شخصیتهایشان در جریان فتنه دچار سبقه منفی سیاسی شدند، درصدد آن بودند که به هر نحوی و با هر تابلویی یک پیروزی انتخاباتی برای خود دستو پا کنند تا به زعم خودشان اصلاحات را در افکار عمومی زنده نگه دارند و همین امر موجب حمایت اصلاحطلبان از حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ شد.
طبیعی است که وقتی یک جریان سیاسی از یک فرد در انتخابات تمامقد حمایت می کند، باید هزینه ضعفهای آن را نیز تمامقد بپذیرد؛ و این چالشی است که امروز جریان اصلاحات را فراگرفته است.
محمدعلی وکیلی نماینده اصلاح طلب مجلس در این باره میگوید: «فراکسیون امید سهم قابل توجهی از حیث مسئولیت در بروز وضعیت کنونی کشور دارد و اگر اصلاحطلبان سهم خود را در بروز وضعیت موجود نپذیرند، بزرگترین ناصداقتی را با مردم انجام دادهاند.»
اما جان کلام را اکبر ترکان مشاور سابق روحانی می گوید. او بر این باور است که «اگر چه اصلاح طلبان سعی میکنند خود را از نتایج عملکردی دولت جدا نشان بدهند ولی سرنوشت آنها با سرنوشت دولت روحانی گره خورده است. بنابراین شانس آنها در این انتخابات پایین است. محبوبیت آنها به دلیل عملکرد دولت که متغیری نوشته شده بر کارنامه آنها بود افت کرده است. آنها و ما همه مدافع آقای روحانی بودیم وقتی کارکرد دولت روحانی مطلوب نیست این عملکرد به پای همه ما نوشته می شود».
*ضعف فراکسیون امید
عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب در گفتگویی با تاکید بر اینکه فراکسیون امید به عنوان یک تشکیلات اصلاح طلب در درون مجلس خیلی رضایت بخش عمل نکرده و نمره قابل تاملی نیز نمیگیرد، گفت: «تنها برخی از اعضای فراکسیون امید توانستند خیلی محدود به وظایف نمایندگی خود عمل کنند و از تریبون مجلس روشنگری کنند».
جواد امام دبیرکل مجمع ایثارگران اصلاحطلب هم بر این باور است که «بعضی از دوستان گندمنماهای جوفروش به اسم لیست امید وارد مجلس شدند و به دنبال منافع شخصی خودشان رفتند؛ حساب آنها را نباید به نام لیست امید بگذاریم».
آنچه در سه بخش بالا بررسی شد؛ یعنی سبقه سیاسی، انقضای کارکرد تئوریک اصلاحات و تاثیر عملکرد ضعیف دولت بر سبد رای اصلاحات همگی موید این است که اصلاحات نه در ایستگاه انتخابات ۹۸ بلکه خیلی پیشتر از آن و در پس تمام حرکات رادیکال، اشتباهات سیاسی و ضعفهای تئوریک دچار لغزشهای راهبردی و تاکتیکی شده و همین امر موجبات شکست آن را فراهم کرده است.
امروز تئوریسینهای اصلاحطلب به صورت شفاف و کلان و کنشگران سیاسی اصلاحات نیز بصورت مصداقی بر ضعف های عمیق این جریان سیاسی اذعان دارند و سوال اینکه با وجود چنین ضعفهایی چگونه می توانند داعیه حضور و پیروزی در انتخابات را داشته باشند؟
فارس