3

سونامی کرونا و بحران انسانیت در نظم حاکم بر جهان

  • کد خبر : 317627
  • ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۵

پدیده کرونا علی رغم تمامی تهدیداتی که برای جامعه انسانی در یک قرن گذشته به وجود آورده است پوچی و ناکارآمدی نظم حاکم بر جهان را نمایان ساخت.

به گزارش افق آنلاین ، پدیده کرونا علی رغم تمامی تهدیداتی که برای جامعه انسانی در یک قرن گذشته به وجود آورده است پوچی و ناکارآمدی نظم حاکم بر جهان را نمایان ساخت؛ همچنان که نقاب از چهره بسیاری از دولتمردان عرصه بین الملل برداشت. امروزه مدعیان پایبند به میثاق حقوق بشر و داعیان سازمان دهنده نظم جهانی و کسانی که بر این پندارند که صلح را برای جهانیان اگرچه با زور اسلحه و به‌کارگیری خشونت به ارمغان آورنده ­اند؛ مشاهده می ­شود بدون توجه به کوچک‌ترین حق دولت‌ها و آحاد جوامع دیگر، به راهزنی می­پردازند و چهره غارتگر بین ­المللی خویش را منعکس می­ سازند. مسئله اصلی در این گونه رویدادها این است که آیا قوانین حاکم بر جهان دچار معضل گشته و یا برخی دولت‌ها به علت برخورداری از ابزار زور، حاکم بر قوانین هستند و همچون دوران قرون وسطایی در تفکرات استبدادگرایانه سیر می ­کنند.

جالب اینجاست کسانی به این راهزنی اقدام می کنند که از منادیان حقوق بشر، حقوق ملت‌ها و حقوق شهروندان هستند و خود را مدعی اجرای اصول انسانیت در جهان می پندارند. این بی اعتنایی دولتمردان اروپایی به حقوق سایر جوامع، حاکی از زوال عقل و ماندنشان در دوران بربریت خویش است. شاهد بر زوال عقلانیت این‌ها، اقدام به ربودن تجهیزات بهداشتی از جمله ماسک‌هایی که از چین به فرانسه ارسال شده بود و یا به یغما بردن محموله لباس‌های محافظتی توسط ایالات متحده که آلمان از چین خریداری کرده است، ترسیمی از این بی‌خردی می باشد. از سوی دیگر همچنان شاهدیم فرانسه ای که اولین دولت مدعی حقوق آزادی است و بیش از سه قرن است برای ایفای حق شهروندی ناآرام است امروزه کارش به راهزنی بین المللی افتاده است تنها این دو کشور به غارتگری متهم نیستند بلکه آلمان، ایتالیا، و…. نیز پا به این عرصه نهاده اند و دنیا شاهد شکل گیری «جنگ غارتگران بین الملل» هست.

معضل هرچه باشد عقلانیت سیاسی در عرصه بین ­الملل، راهزنی را در دورانی که جهان متحول گشته و به دنبال زندگی در لوای صلح و دوستی است را بر نمی تابد. آیا آن مدینه فاضله و آرمان بشریت را قوانین حقوق بشر که ضد انسانی ترین حقوق هستند و ابزاری در دست کشورهای استعمارگر قرار دارند می تواند تضمین کند و یا اندیشه لیبرالیستی که جوامع را به انحطاط کشانده و روح جهان را از کالبد تهی گردانده و حیات سیاسی را به احتضار کشانده می تواند چنین زندگی آرمانی را تضمین کند.

به جرئت می توان گفت جامعه غرب امروزه با بحران انسانیت مواجهه گردیده است. این بحران ناشی از درنده خویی فراگیر و بی اعتمادی فزاینده ای است که دولت مردان با سیطره دادن اندیشه اومانیسم و سکولاریسم در جوامع اروپایی، ذهنیت آحاد جامعه را از گرایش به معنویات بازگردانده و به گونه ای سامان داده اند که نفس پرستی و نفع پرستی را حاکم بر تمام خصائل اخلاقی گردانده است. چند برابر شدن فروش اسلحه در قلب کشوری که محل تنظیم کننده روابط به اصطلاح انسانی برای جامعه جهانی در قالب حقوق بشر است، حکایت از نافهمی این جامعه از مفهوم انسانیت دارد.

عقل و احساسات در این طوفان مرگی که جهان را در نوردیده حکم می کند دولت‌های چپاولگر رجعتی به خویشتن داشته باشند و از ناهنجاری‌های بین‌المللی‌شان دست شویند تا اندکی حقیقت انسانیت و ذات آدمی را درک کنند  و از این طریق بتوانند از این بلایی که خود و جهان را دچار آن ساخته اند نجات دهند. مسلماً در مبارزه با چنین معضلی همبستگی جهانی ضرورت دارد و تا فرهنگ ایثار و فداکاری در جامعه جهانی بازتولید نگردد و جهان در شرایط جدید کنونی به یک فهم مشترک اجتماعی از نگرش به جهان و انسان نرسد و راهبردهایی بر اساس سرشت و فطرت انسانی پیش نگیرد نمی توان انتظار داشت بتواند به تنهایی از این ویروس مرگبار رهایی یابد.

مسئله اصلی در چنین شرایطی این است که آیا بحران کرونا که سایه بر اکثر جوامع انداخته و مرگ آگاهی را برای آن‌ها به ارمغان آورده است، قادر است نهاد و باطن رهبران کشورهای اروپایی را بیدار سازد و خاستگاه انسانیت را به آن‌ها متذکر شود یا همچون گذشته به دنبال سیطره بر کشورهای جهان سومی و تحریم کشورهای دیگر و ایجاد نظام سلطه در جهان هستند.

آیا سازمان‌های بین­ الملل می­ توانند در مقابل افسارگسیختگی این دولت‌ها بایستند. به طور مثال سازمان بهداشت جهانی برای حفظ جان انسان‌ها به لغو تحریم های بهداشتی و دارویی برای سایر کشورها اقدام کند و یا مجمع جهانی اقتصاد به لغو پول‌های بلوکه شده توسط امریکا از دیگر کشورها برای تأمین دارو و ما یحتاج زندگی‌شان حکم کند تا در راستای بحرانی که کشورها را فراگرفته اقدامی نماید. در این مسئله چرا شورای امنیت ورود ندارد؟ آیا جان ده‌ها میلیون انسان برای آن‌ها مهم نیست. آیا منشور ملل متحد نوشته نشد و ضمانت اجرایی آن بر عهده شورای امنیت قرار نگرفت.

بی‌تردید سکوت در پاسخ به این سؤالات و ده‌ها پرسش دیگر که با پاسخی منفی مواجهه می شویم گویای این موضوع است که نه تنها سازمان بهداشت جهانی بلکه تمامی این سازمان‌ها ساخته­ شده و نوع جدید استعمارگرایی مدرن توسط همان دولت‌های غارتگر بین الملل هستند. شورای امنیت زاییده کشورهایی است که امروزه بی مهابا دستبرد بین المللی دارند پس چگونه می تواند سازنده خویش را مورد تهدید قرار دهد. بنابراین انتظاری از این نوع نظام تربیت شده در خدمت استعمار، نمی رود. آنچه جامعه جهانی می بایست به دنبال آن باشد تحول در نظام اندیشگی جهان بشریت و بر پایه آن شکل گیری نظمی جدید که فهمی از درد اجتماعی داشته باشد و بیگانه از حیات جمعی نباشد. اندیشه ای که بتواند بشریت را با معنویت آشتی دهد و جان تازه ای در کالبد بی جان جهان بدمد و حیات جدیدی بازآفرینی کند.

 

عیسی مولوی وردنجانی،پژوهشگر مسائل انقلاب اسلامی

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=317627

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]