روزنامه کیهان در مطلبی به انتقادات اخیر محمد هاشمی پاسخ داده است.
در این یادداشت آمده است؛
آقای محمد هاشمی در مصاحبهای گفته است: «تفاوت اساسی زمان ریاست من بر صدا و سیما با الان این است که آن موقع ما رسانه ملی بودیم ولی الان ما رسانه ملی نداریم. مردم صدا و سیما را با روزنامه «کیهان» یکی میدانند. یعنی مردم تفاوتی بین این دو قائل نیستند»! درباره اظهارات ایشان باید گفت:
۱- کاش آقای هاشمی بهجای کلیگویی، به نمونههایی از مواضع و عملکرد کیهان اشاره کرده و به نقد آن میپرداختند و سپس درباره این روزنامه به قضاوت مینشستند! مثلاً میفرمودند که کدامیک از مواضع کیهان مردمی و انقلابی نبوده و از نگاه ایشان قابل انتقاد بوده است؟! و یا اشاره میکردند که کدامیک از پیشبینیهای کیهان درباره جریان غربگرا و خیانت آگاهانه و یا خسارت ناخودآگاه آنان به مردم و نظام و انقلاب نادرست از آب درآمده است؟! و یا توضیح میدادند کدامیک از هشدارهای پیشاپیش کیهان درباره غارت بیتالمال از سوی مفسدان حرامخوار، واقعیت نداشته است؟! برای کیهان برخلاف بعضیها، دیوار حاشا بلند نیست چرا که تمامی مواضع و عملکرد آن مکتوب و مضبوط و برای همگان قابل مراجعه است. بنابراین اگر جناب محمد هاشمی در این زمینه مطالعه و تحقیقی دارند چرا مطرح نمیکنند و نظر خود را به قضاوت عموم نمیگذارند؟! و اگر مطالعهای ندارند و یا بیان حقایق را به زیان خود میدانند، چرا زبان به خلاف میگشایند؟!
۲- درباره عملکرد صدا و سیما باید گفت که ما هم انتقادات فراوانی به آن داشته و داریم که بسیاری از آنها را مطرح کرده و میکنیم، ولی انتقادات ما به صدا و سیما یکصد و هشتاد درجه با انتقادات آقای هاشمی و دوستان مدعی اصلاحات ایشان تفاوت دارد و در برخی از موارد آنچه را مدعیان اصلاحات در اعتراض به صدا و سیما مطرح میکنند، نقطه قوت این سازمان میدانیم. اما، در همین زمینه اشاره به نکتهای از اظهارات آقای محمد هاشمی را رمزگشا میدانیم. ایشان میگوید؛ «متاسفانه صدا و سیمای کنونی ما از آن سیاستها عدول کرده است و الان بهعنوان یک رسانه ملی شناخته نمیشود بلکه بیشتر رسانه جناحی به حساب میآید. بهطور مثال در گذشته در انتخابات، صدا و سیما در هر انتخاباتی ورود پیدا میکرد و به نحوی فرد یا جریانی را تایید میکرد، آن فرد برنده مطلق انتخابات بود. یعنی مردم تا این اندازه نگاهشان به صدا و سیما بود. اما الان در انتخابات میبینیم که صدا و سیما خودش را میکُشد که مسیر انتخابات را به نوعی عوض کند، نمیتواند».
یکبار دیگر سخن ایشان را مرور کنید! به صراحت اعتراف میکند که در زمان ریاستش بر صدا و سیما جناحی عمل میکرده است! میگوید: «بهطور مثال در گذشته در انتخابات، صدا و سیما در هر انتخاباتی ورود پیدا میکرد و به نحوی فرد یا جریانی را تایید میکرد، آن فرد برنده مطلق انتخابات بود»! یعنی ایشان در دوران ریاست خود بر صدا و سیما از نامزد مورد نظر حزب و جناح خود حمایت میکرد و افتخار هم میکند! که این حمایت باعث میشد نامزد مورد نظر جناح ایشان «برنده مطلق» انتخابات باشد!
۳- ایشان در ادامه مصاحبه میگویند: «این انقلاب ساده و آسان به دست نیامده، برای این انقلاب خونها ریخته شده و خانوادهها فدا شده است. کمی فکر کنیم که چگونه به دست ما رسیده است»! این بخش از سخنان ایشان سخنی بهجا و شایسته تقدیر است ولی کاش این پرسش را بیپاسخ نمیگذاشتند که وقتی در روزهای بد حادثه مثلاً در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ جماعتی از درون دست به وطنفروشی زده بودند.
بدیهی است که برخی از خدمات آقای محمد هاشمی قابل انکار نیست ولی انتظار آن بود که سنجیده سخن بگویند و بیرون از مناسبات حزبی و گروهی به مسائل نگاه کنند