به نظر من بهتر است به جای اینکه اینطور به مساله وارد شویم که چرا بورس به این وضعیت رسید و یا چرا قیمت همه کالاها رو به افزایش میرود، باید بگوییم دلیل اصلی آن کاهش ارزش پول ملی است. در واقع دلار گران نمیشود، بلکه این ریال است که کم ارزش میشود.
استفاده از عبارت ریزش ارزش پول ملی، خود نشاندهنده واقعیت ماجرا است؛ در حالی که برخی از گران شدن دلار خوشحال میشوند.حجم بالای نقدینگی در کشور و تورم بیش از ۴۰ درصدی که بانک مرکزی اعلام کرده و رشد منفی بیش از ۵ درصد اقتصادی، بیانگر کاهش ارزش واقعی پول ملی است. در مقابل این کاهش ارزش هر کالا، خدمات و ارزی گرانتر میشود و این طبیعی است.
پارسال این موقع دلار حدود ۱۴ و ۱۵ هزار تومان بود. بانک مرکزی تورم سالانه کشور را ۴۱ درصد اعلام کرده است و اکنون نرخ دلار بیش از ۱۷ هزار تومان است. بر این اساس میتوان گفت حتی قیمت فعلی نیز به اندازه کافی رشد نکرده، با این حال ارزش پول ملی کاهش داشته است.
وعدههای دولت مبنی برکنترل اوضاع، ناشی از یک وظیفه دولت برای کنترل اوضاع است. دولت باید شرایط اجتماعی و سیاسی کشور را کنترل کند، ولی امکانات کافی برای کنترل نرخ تورم را ندارد. یک طرف مبادلات اقتصادی کشور درآمدهای دولت است. براساس بودجه ۹۹ تمام منابع درآمدی دولت از منابع حاصل از فروش نفت تا مالیاتها در نهایت ۵۰ درصد محقق میشوند و بنابراین دولت امکان مقابله با کاهش ارزش پول ملی را ندارد.
در حال حاضر چشم انداز تورمی وجود دارد و کشور هم دچار کمبود منابع ارزی و ریالی است که طبعا به کاهش ارزش پول ملی منجر خواهد شد و قیمت کالاها و خدمات مختلف نیز به تدریج افزایش خواهند یافت. با توجه به این شرایط، مهمترین راهکار تدوین برنامهای عملی برای مهار تورم است .
* رییس اتاق بازرگانی ایران و چین