مریم حالا ۴۱ ساله است و به او گفته اند که به خاطر ابتلا به یک بیماری ژنتیکی نادر به چنین وضعیتی دچار شده است؛ این یعنی وقتی تنها ۲۳ سال داشت و ملتمسانه از پزشکان می خواست که کاری برایش انجام دهند تا دیگر بچه دار نشود، باز هم بارداری ها و زایمان های بعدی اش ادامه پیدا کرد.

این زن ۴۱ ساله اکنون سه عدد چهار قلو، چهار عدد سه قلو و شش عدد دوقلو دارد و به طرز معجزه آسایی توانسته شکم این تعداد بچه را سیر کند. این مادر بارور وقتی که به عقد شوهر ۴۰ ساله اش درآمد تنها ۱۲ سال داشت و مجبور شد با مردی ازدواج کند که ۲۸ سال از او بزرگتر بود.

یکسال بعد از ازدواج اولین دوقلوی مریم به دنیا آمد. حالا او و تمام بچه هایش چاره ای ندارند جز اینکه زندگی سراسر دشواری خود را در چهار آلونک سیمانی کوچک ادامه دهند. مریم اهل اوگانداست و دورتادور خانه اش پر شده از مزارع کشت قهوه.

البته خانواده های اوگاندایی عموما پر جمعیت هستند و هر زن اوگاندایی بین ۵ تا ۶ کودک دارد. این کشور یکی از بزرگ ترین نرخ های تولد را در آفریقا دارد اما حتی با وجود چنین استانداردهایی هم خانواده مریم بیش از اندازه بزرگ است.

مریم در سن ۲۳ سالگی ۲۵ کودک داشت و با ناامیدی از پزشک خود درخواست کمک کرد تا کاری برای پیشگیری از بارداری های بعدی اش انجام دهد. اما پزشکان اصرار داشتند که تعداد تخمک های مریم خیلی زیاد است و باید به بارداری ادامه دهد. آخرین بارداری این خانم سه سال پیش بود و در جریان آن ششمین دوقلوی او به دنیا آمد.

البته یکی از نوزادان او در حین زایمان از دنیا رفت و پس از آن شوهرش برای همیشه او را ترک کرد؛ شوهری که در طول زندگی با مریم هفته ها او را ترک می کرد و به او و فرزندانش سر نمی زد.

مریم در مورد شوهرش چنین می گوید:

من با اشک و آه بزرگ شدم. شوهرم مرا در میان انبوهی از درد و رنج تنها گذاشت. تمام وقتم صرف بزرگ کردن بچه هایم شد و کار کردن برای پول درآوردن.

بعد از آخرین زایمان پزشکان بالاخره راهی برای نجات مریم پیدا کردند. دکتر Charles Kiggundu متخصص زنان و زایمان در این باره گفت:

مورد مریم نوعی استعداد ژنتیکی برای تخمک گذاری است و این یعنی تخمدان های مریم در هر چرخه چندین تخمک آزاد می کنند که این مساله شانس بارداری های پی در پی را بسیار بالا می برد.

این مادر اوگاندایی می گوید پزشکان اقداماتی را برای پیشگیری از بارداری دوباره او انجام داده اند. پزشکان ظاهرا به او پیشنهاد داده اند که رحم او را بردارند. کار مریم آرایشگری است و گاهی نیز ضایعات فلزی را جمع آوری میکند و به فروش می رساند و در مواقعی هم که بتواند منازل مردم را برای برگزاری جشن هایشان تزئین میکند.

بزرگترین فرزند مریم ۲۳ سال دارد و مجبور شده درسش را نیمه کاره رها کند تا همراه مادر کمک خرج خانواده باشد. آنها در خانه کارهای آشپزی و مرتب کردن منزل را بین هم تقسیم کرده اند تا به مادر فشار نیاید. جای خواب برای بچه ها به اندازه کافی نیست و گاهی بچه ها مجبور می شوند پشت در خانه روی زمین خاکی بخوابند.