افق به نقل از روزنامه شرق، دختر و پسری ایرانی که فرزند یک بازرگان ثروتمند در سوئد را گروگان گرفته بودند محاکمه شدند و دادستان برای آنها درخواست ۱۴سال زندان کرد.
پرستو دختر ۲۳سالهای که دانشجوی رشته روانشناسی بود به همراه نامزد ۲۶سالهاش به نام محسن که در رشته پزشکی درس میخواند این آدمربایی را انجام دادند. آنها برای اجرای نقشه خود از یک مرد ۲۶ساله سوئدی به نام «مگنوس داهلسکوگ» نیز که شغل اصلیاش پخشکننده روزنامه است، کمک گرفتند.
این نقشه توسط پرستو طراحی شد، او از پیش پسری ۲۵ساله به نام «الکساندر اوهمن» را که در دانشگاه شهر اپسالا درس میخواند میشناخت. الکساندر فرزند یکی از تجار متمول سوئد بود و پرستو میدانست میتواند با ربودن او مبلغ کلانی باج بگیرد.
این دخترجوان بعد از جلب توافق نامزدش و مگنوس دست به کار شد و دو روز قبل ازسال نو میلادی با استفاده از روابطش با الکساندر به خانه این پسر رفت و گفت او میخواهد شام را تهیه کند.
پرستو برای شب کوکوی گوشت و مقداری دسر درست کرد و در آنها داروی خوابآور قوی به نام «استیلونوکت» ریخت. پسر ثروتمند دقایقی بعد از صرف شام از حال رفت و فرصت برای اجرای مرحله دوم نقشه مهیا شد.
محسن و مگنوس که از قبل برای این آدمربایی یک «ون» را کرایه کرده، جلوی در خانه الکساندر منتظر تماس پرستو بودند. آن دو به محض اینکه باخبر شدند طعمهشان از هوش رفته وارد منزل وی شدند و دست، پا، چشمان و دهان او را با نوار چسب نقرهای رنگ بستند و او را سوار بر صندلی چرخدار به ون منتقل کردند و سپس به سمت روستای «روبرت فورش» به راه افتادند.
پرستو و محسن چندماه قبل از این آدمربایی از بانک «اسییبی» واقع در شهر «لینشوپینگ» سوئد مبلغ ۵۰ هزار «کرون» وام گرفته و با این مبلغ کلبهای متروکه را که فاقد سیستم گرمایشی و برق بود در روستای «روبرت فورش» خریده بودند.
آدمربایان بعد از منتقلکردن طعمهشان به مخفیگاه خود به شکنجه او پرداختند تا شماره تماس پدر او را به دست بیاورند و از وی باجخواهی کنند. دو روز بعد از این ماجرا در حالیکه هنوز تماسی با پدر الکساندر گرفته نشده بود، این مرد ماجرای ناپدیدشدن فرزندش را به پلیس اطلاع داد و تیم ویژهای از کارآگاهان به تحقیق در این رابطه پرداختند.
آنها روز دوم ژانویهسالجاری با ردیابی موبایل الکساندر متوجه شدند گوشی داخل خودرویی است که در بزرگراه شماره ۴ شهر به سمت شمال میراند به این ترتیب ماشین متوقف و پرستو و محسن دستگیر شدند.
این دو مهر سکوت بر لب زدند و تا دو روز حاضر نشدند حرفی از گروگانگیری بزنند تا اینکه بالاخره روز چهارم ژانویه محل نگهداری پسر جوان را فاش کردند و پس از آن پلیس به این خانه رفت و ضمن دستگیری مگنوس، الکساندر را آزاد کرد.
پسر ثروتمند در وضعیت وخیمی قرار داشت و بهشدت شکنجه شده بود به همین خاطر وی به بیمارستان انتقال یافت و بعد از درمان و بهبودی نسبی به ماموران گفت: «آدمربایان من را تهدید کرده بودند اگر بخواهم فرار کنم همه اعضای خانوادهام را به قتل میرساندند آنها همچنین گفته بودند اگر اطلاعات موردنیازشان را به آنها ندهم اول دندانهایم را میشکنند بعد زانوهایم را با چکش خرد میکنند و در آخر هم من را میکشند و روی پاسپورتم مهر کشوری دیگر را میزنند تا همه تصور کنند من سوئد را ترک کردهام و هیچکس از سرنوشتم باخبر نشود.»
در حالی که الکساندر جزییات آدمربایی را فاش کرده بود دو جوان ایرانی در بازجوییها جرمشان را انکار کردند و گفتند منظورشان از این کار فقط شوخی بود اما مگنوس جرمش را پذیرفت.
کارآگاهان در ادامه به تحقیق درباره پرستو و محسن پرداختند و فهمیدند این دو به اتهام سرقت ۳۱ دستگاه دوچرخه در شهرهای مالمو و لوند واقع در جنوب سوئد و همچنین به اتهام کلاهبرداری در رابطه با فروش یک آپارتمان در شهر لینشوپینگ تحت تعقیب قرار دارند و علاوه بر این پرستو در زمینه قاچاق موادمخدر نیز فعال است.
کارآگاهان همچنین پی بردند پرستو چندماه قبل از این آدمربایی از یک ویدیو کلوپ در شهر لینشوپینگ فیلمی به نام «ناپدید شدن آلیس کرید» را اجاره کرده و با وجود اخطارهای صاحب مغازه آن را پس نداده است. این فیلم ماجرای دو آدمرباست که دختر یکی از تجار ثروتمند را میربایند، پرستو از روی این فیلم نقشه آدمربایی را طراحی و اجرا کرده بود.
بعد از بهدستآمدن این جزییات، پرونده سه متهم به دادگاه ارجاع شد و آنها چند روز قبل پای میز محاکمه رفتند. در این جلسه دادستان برای محسن و پرستو تقاضای ۱۴سال حبس کرد و گفت این آدمربایی بسیار فجیع بود و متهمان الکساندر را در آن سرمای شدید در خانهای بدون وسایل گرمایشی نگه داشتند و بارها او را شکنجه دادند، ضمن اینکه داروی خوابآوری که به خورد الکساندر دادند، مرگآور است.
دادستان همچنین برای مگنوس نیز ۱۰سال زندان درخواست کرد. بنا بر این گزارش در حال حاضر رسیدگی به این پرونده ادامه دارد و متهمان بهزودی از خودشان دفاع خواهند کرد.
اینها یه تعدادیشون داخل ایران آدمهای بی سرو پایی بودند ورفتند اونطرف و از امکانات خوب اونجا سوء استفاده میکنند وایران و ایرانیها رو بد نام .در صورتیکه چقدر شخصیتهای خوب و عالی ا در خارج داریم که جزو انسانهای با شخصیت وشریفند. افسوس .