به هر شهر و دیاری که بروید، نامی برای این روز گذاشتهاند: مردم کرمان به این مراسم سیزدهگردی میگویند، در دماوند آن را سیزّه به در میخوانند، مردم خوانسار و کومله میگویند سینزدهبهدر، در گناباد آن را با نام بیبیگردی میشناسند و در ابیانه به آن سزعید میگویند. ولی با هر اسمی که صدایش کنید، سیزدهبهدر روزی است که مردم به دامان طبیعت میروند تا نحسی را از خود دور کنند و به جشن و پایکوبی بپردازند.
سیزده به در چگونه رسم شد؟
ریشهیابی مراسم و سنتها کار دشواری است، اما محققان همیشه کوشیدند تا فلسفه و چرایی پیدایش آنها را کشف کنند. مثلا مهرداد بهار، محقق و اسطورهشناس بنام ایرانی، سیزدهبهدر را به خواستگاه اسطورهایاش برمیگرداند و آن را نمادی از آشوبِ پیش از آفرینش میداند. بهار میگوید هر آشوبی پیش از نظم گرفتن، نحس بوده است. به علاوه، در اساطیر ایرانی، عمر جهان هستی ۱۲ هزار سال است و از بروج دوازدهگانه گرفته شده است. پس از این دوازده هزار سال، دوره جهان بسته میشود. انسانها که در تمام این ۱۲ هزار سال باید با اهریمن و نیروهایش میجنگیدند، سرانجام به پیروزی نزدیک میشوند. با ظهور سوشیانتِ منجی، باقیمانده نیروهای اهریمن هم از بین میرود. دوازده روز نوروز هم میتواند نمادی از همین ۱۲ هزارسال و روز ۱۳ هم شروع هزاره سیزدهم و رهایی از جهان مادی و بازگشت به جهان مینو باشد.
در تفسیری دیگر گفته میشود که روز سیزدهم هر ماه، به ایزد تیر یا تیشتر تعلق داشته که خدای باران هم بوده و روز سیزدهم سال نو، روز طلب باران برای کشت نو بوده است. در این روز ایزد باران با دیو خشکی نبرد میکرد و اگر پیروز میشد سال پرباران میشد. مردم در این روز به طبیعت میرفتند برای فرشته باران قربانی میکردند و منتظر پیروزی او بر دیو خشکسالی میماندند. میگویند این روز در اساطیر نحس نبوده و مراسم آیینی در آن برگزار میشده است.
ریشه مراسم هر چیزی باشد، به نظر میرسد در ابتدا نحس تلقی نمیشده و به مرور تبدیل به روز نحسی شده است که باید نحسی آن را به در کرد. مردم در زمان قاجار، باور داشتند نباید شادی ۱۲ فروردین را با سیزدهم که روز نحسی است در هم آمیخت، نباید آن را به خانه راه داد و به همین دلیل، منازلشان را ترک میکردند.
مراسم سنت سیزدهم فروردین
همانطور که گفتیم، از آداب و رسوم سالهای خیلی دور، منابع و اسناد دقیقی نداریم اما آنچه درباره مراسم این روز گفته میشود به نظر میرسد مربوط به دوران معاصر باشد. البته ممکن است بعضی کارهایی که در این روز انجام میشود، ریشه در باورهای اساطیری و پیشینیان داشته باشد که در قالب مراسم سیزده به در امروزی همچنان ظاهر میشوند. به هر صورت، امروزه مراسم متنوعی میبینیم که منطقه به منطقه فرق دارند، اما در یک چیز مشترکاند: خروج از خانه و سپری کردن زمان در طبیعت. در این بخش ،تعدادی از سنتهای این رسم را با هم مرور میکنیم. هر چند که برخی از آنها بیشتر در گذشته انجام میشدند و امروز کمتر شاهد اجرای آنها هستیم.
دور ریختن سبزه نوروزی
این رسم در بیشتر مناطق ایران متداول است. سبزه نوروزی را معمولا به آب روان میریزند و هنگام انجام آن شعر و ترانه میخوانند. اما همیشه این طور نیست؛ مثلا در شاهرود، بانوی خانه به نیت باران سبزه را به پشت بام میبرد و رو به قبله آنجا میگذارد و برای سال پر باران، دعا میکند. یا مثلا در ابیانه، رسم بوده سبزهها را از پنجرهها بیرون میانداختند یا مردم سیرجان کوزههایی که سبزهها داخل آن بودند میشکستند و سبزهها را دور میریختند. این کوزه شکستن ما را به یاد مراسم چهارشنبهسوری هم میاندازد!
تفأل و دعا
یکی دیگر از رسوم زیبا و جذاب سیزده به در، تفأل و دعا کردن است. بسیاری باور داشتند که این روز میتواند سرنوشت آنها در سال آتی را مشخص کنید و با راههایی سعی میکردند یا آینده را ببینند یا برای رسیدن به خواستههایشان دعا میکردند. روشهای مختلفی برای حاجت کردن یا تفأل زدن وجود داشته که تعدادی از آنها را میخوانید.
-
آرزوکردن با سنگریزه
تفأل و دعا، سنگریزه است که معمولا جزو تفریحات بانوان بوده. مردم خوانسار، تا عصر روز سیزدهم فروردین خانههای خود را ترک نمیکردند. عصر که میشد، به سمت رودخانه میرفتند، سبزهها را داخل رودخانه میانداختن، سپس از کف رودخانه سنگریزه جمع میکردند. در نهایت پشت خود را به رودخانه کرده، سنگها را داخل آن میریختند و میخواندند: ۱۳ برو ۱۴ بیا، غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا. دختران ایل چهارلنگ بختیاری هم سنت مشابهی داشتند. در سنندج، مردم ۱۳ سنگریزه جمع میکردند و در راه بازگشت به خانههایشان، آنها را پشت سرشان میریختند تا نحسی سیزده را به در کنند. اما نباید به عقب نگاه میکردند و گرنه نحسی از بین نمیرفت.
در همدان زنان متأهل به امید بچهدار شدن سنگریزه درون رودخانه میریختند. در خرقان دختران برای باز شدن بختشان سنگریزههایی را بر بام مقبره شیخ ابوالحسن خرقانی میانداختند و فکر میکردند اگر سنگریزه پایین نیاید، بختشان باز میشود.
-
فالگوش ایستادن
بسیاری از دختران مجرد، به امید بختگشایی و فهمیدن آنچه آینده برایشان رقم خواهد زد، پنهانی در کوچه و خیابان فالگوش میایستادند و به صحبتهای افراد رهگذر گوش میکردند. با این کار سعی داشتند از لابهلای صحبتهای تصادفی افرادی که میگذشتند، به تفسیری از آینده برسند.
تاب بازی کردن
تاببازی یکی از متداولترین و کهنترین بازیهای سیزدهبهدر است و آن را باعث رفع خستگی میدانستند. در دماوند، تازه عروس و دامادها تاب را میبستند و سپس همه افراد، از پیر و جوان، برای شگون، سوار تاب میشدند. در بیرجند، کشاورزان تاب میبستند و در ازای مبلغ ناچیزی، آن را در اختیار افراد قرار میدادند. در برخی از مناطق، با سنگ زدن و چوب زدن از دخترانی که تاب میخوردند، نام نامزدشان را میپرسیدند.
البته به جز تاببازی، بازیهای دیگری هم رواج داشته است، مانند الکدولک، گرگم به هوا، الاغسواری، چوببازی، جفتکچهارپشت، گلولهبازی، شیریاخط، گردوبازی و توپبازی.
ورزش و مسابقات ورزشی
یکی دیگر از رسوم سیزدهبهدر، برگزاری مسابقات ورزشی دوستانه بوده است. مسابقاتی مانند اسبسواری، تیراندازی، چوگان و کشتی. گاهی زنان هم در این مسابقات شرکت میکردند، مثلا در تهرانِ زمان قاجار، مسابقات خرسواری برای بانوان و اسبسواری برای آقایان انجام میشده و به برنده جایزه میدادند. البته در محل برگزاری مسابقات خانمها، مردها اجازه حضور نداشتند.
کشتی در این روز، طرفداران زیادی داشته و معمولا مسابقات کشتی مختلف برگزار میشده است. ایام نوروز، جزو معدود زمانهایی بوده که مسابقات کشتی با حضور همه افراد برگزار میشده و به همین دلیل، کشتیگیران به احترام حضور بانوان، با لباس مسابقه میدادند.
انتخاب ملکه
رسم انتخاب ملکه، جزو تفریحات بانوان در روز سیزده به در بوده و رسم متداولی به حساب نمیآید. در روز سیزده به در، دختران گنابادی، در طبیعت زیبای این شهر و خارج از شلوغی شهر، ملکهای را میان خود انتخاب میکردند و به رقص و پایکوبی میپرداختند. اگر رهگذری به منطقه میرسید، گروه شادیکنندگان او را دوره و به دستور ملکه وادار به رقص و شادی میکردند.
این رسم تا حدودی ما را یاد میرنوروزی، یا حاکم قلابی چندروزه میاندازد. به خصوص که در برخی مناطق مراسم میرنوروزی را در این روز اجرا میکردند و بسیاری از مردم هدایایی برای میر آماده میکردند.
گره زدن سبزه و بختگشایی
بختگشایی بخش جدانشدنیِ مراسم روز سیزدهبهدر یا حتّی مراسم قبل از نوروز بوده. جدا از فالگوش ایستادن که تا حدودی روشی برای بختگشایی است، دختران در این روز، با سبزه گره زدن سعی میکردند، بخت خود را باز کنند. آنها معتقد بودند که با گره زدن سبزهها، در طی سال حتما ازدواج خواهند کرد. این رسم به عنوان طنز و شوخی، همچنان انجام میشود. البته به جز بختگشایی، گره زدن سبزه برای آرزو کردن و برآورده شدن حاجات هم بوده و اگر کسی حاجتی داشت، سبزه گره میزد، منتها اگر گره باز میشد، فرد به خواستهاش نمیرسید. معمولا هنگام گره زدن ترانههایی هم خوانده میشده.
سایر رسوم سیزده به در
در گذشته، زنان در مراسم سیزده به در، نقش موثری داشتند و جالب اینجاست که در این روز، آزادیهای بیشتری هم نسبت به سایر روزهای سال داشتند، مثلا، اجازه داشتند روبنده استفاده نکنند یا همگی جمع شده و بازی، ورزش و سوارکاری میکردند، در این زمانها، مردها اجازه نزدیک شدن به آنها را نداشتند وگرنه مجازات میشدند. در این مراسم دستهجمعی، اشعاری درباره ازدواج و بچهدار شدن هم خوانده میشد.
طبیعتا شهرها و روستاهای مختلف، مراسم مخصوص به خود را دارند، مراسمی که ممکن است در مناطق دیگر دنبال نشوند. مثلا در روستای حسنلنگی بندرعباس، مردم با شتر در مراسم شرکت میکردند. شترهای نر از صبح زود آذینبندی میشدند و هنگام مراسم، زنان و کودکان بر آن سوار شده و به گردش میرفتند. یا مثلا اهالی کومله به شلمانرود میرفتند و بعد با قایق به قسمت شرقی رودخانه که سرسبز و خرم بود میرسیدند. حتّی مراسمی برای تفرقه انداختن بین افراد برگزار میشده. در این مراسم، آب قلیان را برای ۶ روز عوض نمیکردند و بعد به نیت اختلاف دو نفر آن را آماده میکردند و میکشیدند و در نهایت آب قلیان را جلوی خانه فرد میپاشیدند.
سیزده به در سنت مشترک ایرانیان به کدام فرهنگها شبیه است؟
البته فرهنگ نحس دانستن عدد ۱۳، فقط مختص به ما نیست. مثلا مسیحیان با اتکا به داستان شام آخر مسیح، هرگز ۱۳ نفر را برای شام دعوت نمیکردند. یا مثلا بسیاری از هواپیماها ردیف ۱۳ ندارند یا آسانسورهایی هستند که به جای طبقه ۱۳ به طبقه ۱+۱۲ میروند. تشابه دیگر سیزدهبدر با سایر مراسم، دروغ سیزده است که مشابه آن را در ماه آپریل در کشورهای مسیحی میبینیم. مراسمی که در آن به شوخی دروغی به دوستان و آشنایان گفته میشود. اما شبیهترین مراسم به سیزده به درِ ما، مراسمی است که کاتارها برگزار میکنند.
کاتارها، مانویان ساکن آلبیژوا هستند که در سال ۱۲۰۹ میلادی به دستور پاپ، قتلعام و سوزانده شدند. هنوز هم تعدادی از پیروان این باور در منطقه تولوز فرانسه زندگی میکنند. باورهای کاتارها ترکیبی از زرتشتی و مسیحیت است. آنها رسمی داشتند که بیشباهت به سیزدهبهدر نیست و این باور را در ذهن ایجاد میکند که هر دو مراسم، ریشهای باستانی دارند.
کاتارها در روز عید پاک، از خانه بیرون آمده و به دشت و صحرا میروند و برای نهار با خود تخممرغ میبرند. در واقع سه وجه اشتراک بین عید پاک کاتارها و سیزده به در هست:
- اول اینکه؛ آغاز هر دو آنها اعتدال ربیعی است.
- دوم اینکه؛ در هر دو این مراسم، مردم به طبیعت، دشت و صحرا پناه میبرند.
- سوم اینکه؛ بازی و سرگرمی کودکان با تخممرغ است.
کلام آخر
سیزده به در، مراسم شادی و تفریح است. مراسمی که یک یا چند خانواده را گرد هم جمع میکند و سراسر خوشی است. فرصتی برای اینکه دور هم جمع شویم، غذاهای خوشمزه بخوریم و معاشرت کنیم. زمانی برای به جا آوردن رسومی که حتّی اگر مفهوم اصلیشان از بین رفته، اما مفرح و شادیآور هستند. اگر سنت یا مراسم خاصی هست که مختص به شهر شما است یا از آن اطلاع دارید، حتما با ما به اشتراک بگذارید.
تالیف: لست سکند