سخنان ظریف در فایل صوتی که منتشر شده است را می توان همان مواضع رسمی وزیرخارجه دانست اما کمی صریح تر و شفافتر.اما چرا این همه جنجال برپا شده است؟ چه کسانی به دنبال قربانی کردن ظریف هستند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وزارت خارجه باز هم زیر ضرب رفت؛ ظریف و مجموعه وزارت خارجه را از هر سو میزنند؛ میخواهد اصولگرایان باشند؛ یا طیف موسوم به براندازان؛ میخواهد درز کردن فایل صوتی مصاحبهای غیرقابل انتشار باشد یا مذاکرات برجامی؛ وزارت خارجه سیبل است. حالا هم سرزنش وزارت خارجه بابت انتشار فایل صوتیای که قراری بر انتشار آن نبوده است.
موضوعاتی که ناگفته نبودند
سخنان ظریف را میتوان آن چیزهایی که تا به حال به طور رسمی گفته در نظر گرفت اما کمی صریحتر و شفافتر و البته با جزییات بیشتر؛ سخنان او درباره کارشکنی روسها در برجام نکته جدیدی نبود؛ چرا که هنگام مذاکرات هم، چنین خبرهایی نه به طور رسمی که به شکل درگوشی منتشر میشد. شاید واضحترین مورد آن در گفتوگویی باشد «رجب صفراف» مشاور سابق معاون رییس دومای روسیه با روزنامه «شرق» داشته است. او در این مصاحبه که شهریور ۹۳ انجام شده، میگوید: « زمانی که همه انتظار داشتند تا ایران و ۱+۵ به توافق برسند، پیشنهاد روسیه باعث شد که آمریکا و غرب دلیلی بیاورند که توافق صورت نگیرد و مذاکرات را تمدید کنند. پیشنهاد روسیه میگفت که ایران نیازی ندارد که حتی در سطح پنجدرصد در خاکش غنیسازی انجام دهد، چرا که مسکو آن را به تهران میدهد. این باعث شد که انگلیس، فرانسه و آمریکا بگویند که روسیه دوست ایران است و حاضر شده این کار را بکند؛ از طرفی ما هم موافق غنیسازی ایران نیستیم، پس ایران چرا قبول ندارد؟ اگر پیشنهاد روسیه نبود، شاید توافق انجام میشد».
او در جای دیگری از این مصاحبه اذعان دارد که «مثلا تصور کنید که ایران کشوری غربگرا باشد و ارتباط خیلی خوبی با آمریکا و ناتو داشته باشد. این امر میتواند آغاز فروپاشی روسیه باشد». او به زمان ریاست جمهوری مدودوف هم اشاره کرده و گفته « خیلیها رسما و در سطح دولت مثل مشاوران آقای مدودف میگویند که هرچهبیشتر ایران تحت تحریم باشد برای ما سود دارد». گفتههای این فرد نزدیک به مقامات روس نشان می دهد که سخنان ظریف آنچنان هم ناگفته نبوده ولی این بار خودش صریحتر و با جزییات بیشتری بیان کرده است
یا در مورد نقش شهید سلیمانی و بروز برخی اختلافاتش با او، باز هم موضوع جدیدی نیست؛ او در گفتوگویی که با یک برنامه تلویزیونی در سالگرد شهادت سردار سلیمانی داشت در لفافه همان حرفهایی را زد که در این مصاحبه اخیر گفته؛ او میگوید:«من و حاج قاسم الزاما دیدگاههایمان یکسان نبود.اتفاقا این امکانی که پیش آمدکه بتوانیم با همدیگر گفت وگو کنیم،بالاخره درنهایت هرجلسهای به یک توافقی میرسیدیم که این کار را میخواهیم انجام دهیم….اگر به توافق نمیرسیدیم بالاخره رهبری بودند،شورای عالی امنیت ملی بود و آنجا میتوانستیم با هم بحث کنیم و به نتیجه برسیم….ما و حاج قاسم در دو حوزه مختلف کار میکردیم. وظیفه حاج قاسم میدان بود و برای او موفقیت در میدان مهم بود و وظیفه من چیز دیگری بود. اینکه موفقیت در میدان را با موفقیت در صحنه بینالمللی یک جور همسو کنم بعضی وقتها نمیشود و باید ما با هم کلنجار میرفتیم و بحث میکردیم».
در مورد هواپیمای اوکراینی هم او چندین بار در رسانهها اعلام کرده که تا عصر جمعه از واقعیت ماجرا خبر نداشته؛ یعنی همان روایت غالبی که در دولت هم مطرح است.
چرا اینقدر جار و جنجال؟
اما چرا الان این سخنان سر و صدا کرده؟ نخست اینکه این فایل مصاحبه قرار نبوده منتشر شود و در چارچوب تاریخ شفاهی دولت انجام میشده و وقتی برای آرشیو یک نهاد، مصاحبه انجام میشود قاعدتا همه حرفها و سخنان مطرح شده قابل انتشار نیست ( از نگاه مسئولان و دستاندرکاران آن و نه از لحاظ گردش آزاد اطلاعات).
دوم اینکه این مصاحبه در زمانی افشا شده که مذاکرات وین برای احیای برجام در حال انجام است و پیشرفتهای زیادی هم داشته؛ تا پیش از این اتفاق وزارت خارجه و تیم مذاکرهکننده زیر بار فشار زیادی از داخل بودهاند؛ فشاری که هم برای افکار عمومی داخل از طرق پخش فیلمهایی تحت عنوان «مستند» پخش میشد و هم فشار بر مذاکرهکنندگان از طریق سیگنالهایی که شبکه انگلیسیزبان صداوسیما یعنی پرستیوی تحت عنوان منبع مطلع منتشر میکرد و فضای مذاکرات را بر هم میزد. حالا با افشای سخنان ظریف، فشار بر مدیر تیم مذاکرهکننده پر زورتر و پر فشارتر شده؛ یعنی وقتی در مراحل قبلی به نتیجه نرسیده احتمالا منتشرکننده خواسته یا ناخواسته کمکی به این فشار کرده است.
درباره اینکه چه کسی از انتشار فایل سود میبرد تحلیلهای متفاوتی وجود دارد؛ مانند اولین سوالی که باید پس از قتل یک نفر پرسید؛ «چه کسی از آن سود میبرد و ذینفع است؟».
دو قطبی؟ برای چه؟
عدهای معتقدند که انتشار این سخنان باعث میشود تا ظریف بیش از گذشته مغضوب لایههای قدرت در کشور شود؛ همان لایههایی که برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات هر تلاشی میکنند. به عبارت دیگر آنها میخواهند با انتشار این سخنان نشان دهند که ظریف نسبت به شهید سلیمانی نگاه مثبتی نداشته و قصد دارد او را مقصر مشکلات پس از برجام جلوه دهد.
حالا همان مخالفان مذاکرات در این میان یک دو قطبی درست کردهاند که یک سر آن «میدان» است و سر دیگرش «دیپلماسی»؛ به عنوان مثال خبرگزاری «فارس» در گزارشی سه احتمال را درباره هدف انتشار این فایل در نظر گرفته که یکی از آنها «قربانی شدن ظریف» است.یعنی سوزاندن او؛اما این گزارش برای تلطیف این گزینه خود میگوید که بعید است دولتیها و اصلاحطلبان بخواهند محبوبترین چهره خود را بسوزانند؛پس این احتمال منتفی است. آنچه در بین سطور و نه خود سطور این گزارش پیداست این است که نویسنده از میزان محبوبیت ظریف آگاه است و پیشبینی میکند که جریان دولت و اصلاحات میخواهد با او وارد میدان شوند و به قول نویسنده «عملیات» کنند.
اینجا این سوال پیش میآید که فارس از کجا مطمئن است که این فایل از سوی دولتیها و اصلاح طلبان درز داده شده است؟ هرچند که نهاد مرتبط با این فایلها و نگهدارنده آنها مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری به ریاست حسامالدین آشنا است و به زعم آنها دسترسی خارج از این نهاد امکانپذیر نبوده است! از سوی دیگر برخی منتقدان، محل نشت این فایل را وزارت خارجه میدانند و با این پیشفرض بیخبر گذاشتن وزارت خارجه درباره برخی عملیاتها و اقدامات کلان کشور را توجیه میکنند.
هدف؛ زدن مذاکرات؟
همزمان با غیرقابل اطمینان خواندن وزارت خارجه و زیر ضرب بردن آن، فارس احتمال دیگری هم مطرح میکند که پیش از این نیز گفته شده بود: «ظریف یک برگ بازی در اختیار دارد و آن برگ سیاست خارجی است. اکنون فاصله گذاری با سردار سلیمانی میتواند این برگ بازی را پررنگتر کند و همزمان گفتمان مخالفت با اقدامات نظامی منطقهای را در اختیار او قرار دهد. هرچند کلان گفتمان او برجام و سیاست خارجی است اما مسئله منطقه هم مهم است. این گفتمان سازی جدید برای ظریف و جریان اصلاحات میتواند هزینه سنگینی را ایجاد کند. لذا سرمایه گذاری سنگینی هم لازم است تا این کار از آب دربیاید».
مخرج مشترک این ادعا و سایر تحلیلهای فضای مجازی و غیرمجازی حاکی از آن است که به زعم آنها قرار است یک دو قطبی دیپلماسی و مقاومت درست شود و فضا به سمتی هدایت شود تا بازی دو قطبی شود. طیف قالیباف که کار ریاست جمهوری او را تمام شده میبیند و احتمالا دیگر امیدی به آن ندارند، ظریف را «قربانی» میدانند و بر آن تاکید دارند؛ چنانکه محمود رضوی دستیار قالیباف در توییتی نوشت: «ظریف قربانی شد تا در گام اول زمین بازی انتخابات را از کارآمدی، به سمت مذاکره، سازش، تحریم برود!». این یعنی همان تحلیل فارس و رسانه های نزدیک به او؛ قربانی کردن ظریف برای دوقطبی.
البته اینکه سخنان یک وزیر خارجه که موضوعاتش ناگفته نبوده، معلوم نیست چگونه میخواهد او را «قربانی» کند و این «قربانی»شدن را قربانیکنندگان به چه شکلی اجرا میکنند و از همه مهمتر اینکه چه کسانی قرار است ظریف را قربانی کنند؟!
چه میشود؟
شاید بزرگترین برنده و در عین حال بازنده این فایل صوتی، خود محمدجواد ظریف باشد؛ او احتمالا از این گفتهها دفاع خواهد کرد اما حملات گسترده به او، احتمالا موضعش درون نظام برای پیشبرد مذاکرات برجام را تضعیف خواهد کرد و این مذاکرات را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
از طرفی شاید این فایل باعث محبوبیت بیشتر ظریف شود؛ هرچند که ظریف بر نامزد نشدنش تاکید کرده ولی او در عین حال تهدید کرده بود که اگر فشارها و اذیتهایش بیشتر شوند، ممکن است بر تصمیمش برای نامزد نشدن در انتخابات تاثیر معکوس بگذارد شاید هم او انتشار این فایل در زمره فشارها و اذیتها قرار دهد. باید نشست و تماشا کرد