چرا برنامه سحرگاهی «ماه من» مخاطبان زیادی جذب کرد؟حالا و پس از پخش بیستویک قسمت از برنامه، دیگر، تنها دکورش نیست که دیده میشود و برایش لطیفه میسازند. حتی جابهجایی اجباری میهمانش که این روزها سروصدا کرده هم دلیل برجسته شدن «ماه من» در رسانهها و نزد بینندگان نیست. «ماه من» برنامهای که سحرهای سه سال اخیر با اجرای نجمالدین شریعتی از شبکه سه سیما پخش میشود، امسال بیش از دو فصل قبلیاش موردتوجه قرار گرفته است. تهیهکننده دو فصل اخیر تغییر کرده و جوانی به نام یوسف منصوری عهدهدار این مسئولیت شده است.
برنامه «ماه من» از سال اول تغییراتی در شیوه و سروشکل برنامههای مذهبی و مناسبتی ایجاد کرد و حالا یکی از نمونههای درست و کامل از برنامهای است که هم نیازهای مخاطب امروزش را میشناسد و هم از زیباییشناسی و سلیقه در برنامهسازی تلویزیونی آگاه است و تلفیق این دو شاید همان رمز موفقیت در تولید برنامههای معارفی و دینی باشد. تکیه صرف بر هرکدام از این دو مساله باعث به وجود آمدن آن چیزی میشود که در برنامههای امروز مناسبتی تلویزیون شاهدش هستیم. «ماه من» مانند هر برنامه تازه دیگری قطعا کاستیهایی دارد اما آنچه به مخاطب ارائه میشود، احترام به وقت و نگاه اوست و البته زمانهای که برنامه در آن ساخته شده است. وجود بخشهای متنوع و مختلف، استفاده صحیح از تکنیکهای گرافیکی و جذابیتهای بصری و همچنین نگهداشتن اندازه و زمان مشخص و البته کوتاه برای حرف زدن مجری یا میهمان ازجمله دلایل موفقیت این برنامه هستند. توجه به عموم مخاطبان و همچنین یک خط مشخص یا موضوعی واحد برای هر قسمت از برنامه از ویژگیهایی مثبت «ماه من» است و مجری برنامه هم توانسته بین اجرایش در برنامههای روزانه و این برنامه تمایزها و تفاوتهایی قائل شود.
سالهاست گفته میشود عمر برنامههای مذهبی به پایان رسیده و برخی در این میان سعی کردند با اغراق در فرم، این فرضیه را ابطال کنند اما در عمل به صحت آن فرضیه دامن زدند و اتفاقاتی شبیه به «ماه من» نشان میدهد اگر برنامههای مذهبی با دو بال «شناخت» و «خلاقیت» پرواز کنند همچنان میتوانند در اوج باشند و البته که طرفداران خودشان را هم دارند. در انبوه برنامههایی که صرفا کارشان را با دو صندلی و دو، سه دوربین و یک دکور ساده و ثابت راه میاندازند و حتی توقع مخاطب هم ندارند و ظاهرا حوصله و توان ساختن آیتمهای جذاب هم در وجودشان نیست، تماشای چنین برنامهای میتواند برای برنامهسازان و حتی مدیران صداوسیما الگو باشد. سالهاست نگاه مدیران تلویزیون به برنامههای مناسبتی و مذهبی، رفعتکلیف و پرکردن کنداکتور است و وجود برنامههای متعدد و کپی شده از «ماه عسل» در امسال موید همین نکته است.
«ماه من» در فرم و اجرا موفق بوده و در محتوا هم، فارغ از تغییرات در میهمان برنامه، توانسته عموم و نخبگان را راضی نگه دارد و تعدد بخشهای مختلفش هم در این مسیر تاثیر بالایی داشته است. برای سحرکردن مخاطبان سحرگاهی الزاما قرار نیست وردی خوانده شود یا چوب جادویی بالا برود، همین که پای خلاقیت به میان آید و به مغز و چشم بینندگان احترام گذاشته شود مخاطب مسحور و جذب میشود.
ساختن برنامه سحرگاهی دشوار است و وقتی با منصوری، تهیهکننده «ماه من» صحبت کردیم بیشتر متوجه شدیم ساختن چنین برنامهای چقدر سخت است. اما سوال من با توجه به اینکه شما مجری برنامه سمت خدا هم هستید این است که اجرای برنامه ویژه سحرگاه ماه رمضان چه تفاوتی دارد با برنامههای خارج از ماه مبارک رمضان؟ برنامه سحرگاهی چه ویژگیهایی داشت که شما خودتان هم حواستان به آنها بوده است؟
سحر ویژگی خاص خودش را دارد و بهخاطر این ویژگی ذاتی شکل ساخت برنامه هم متفاوت است. یکی از ویژگیهای آن آرامشی است که در هنگام سحرگاه وجود دارد. برای ساخت برنامه ویژه سحرگاه باید حواسمان باشد که خلوت مخاطب را به هم نزنیم، یعنی برنامهای پرهیاهو و پر سر و صدا قرار نیست ساخته شود. همین توجه کردن به خلوت مخاطب در سحرگاه کار را سنگینتر میکند. باید حواسمان به نوع بیان پلاتوهایی که پخش میشود و حتی جنس مطالب باشد. مخاطب سحر جنسش بهگونهای است که به حرفهایت دل میدهد و در اجرا هم شما باید دل به کار بدهید. در مقام مقایسه در حوزه اجرا، برنامه سمت خدا برنامهای است که مجری نقش مخاطب را ایفا میکند و بیشتر شنونده است اما در برنامه سحرگاه نقش مجری پررنگتر است.
حوزه اجرای برنامه ویژه سحر در دو بخش تعریف میشود، یک بخش اجرای مستقیم و خطاب به بینندگان است و یک بخش دیگر هم گفتوگو با کارشناس است. بخش گفتوگو هم به دوصورت اجرا شد. یک بخش روایت است و دیگری بیان فضایل امام علی(ع). در این بخش گفتوگو هم تلاشم بر این بود که نقش مخاطب و مستمع را ایفا کنم. اینها تفاوتهایی است که میتوان بهطور کلی بیان کرد و فکر میکنم تجربه اجرا طی دو سال گذشته هم به من کمک کرد تا برنامه بهتر شود و بازخوردهای مخاطبان هم خوب بود.
سال سومی بود که این برنامه پخش شد اما جالب است امسال بیش از سالهای قبل برنامه دیده شده.
شبکه سه برنامه سحرگاهی با این شکل تابهحال تولید نکرده بود. وقتی هم کار را شروع کردیم خیلی کار سختی بود تا بتوانیم در دل مخاطب جا باز کنیم. بالاخره برای اینکه مخاطب در آن لحظات با تو ارتباط برقرار کنند و با این جنس برنامه انس بگیرد، زمان میبرد.
امسال با توجه به تجربیاتی که داشتیم و خوشذوقیهایی که تهیهکننده داشت باعث شد برنامه بهتر دیده شود. از نگاه من ذائقهسنجی مخاطب در این دو سال گذشته خوب اتفاق افتاد و امسال متناسب با ذائقه مخاطب برنامه را ساختیم. به هرحال توانستیم برنامهای حدودا یک ساعت و ۵۰ دقیقه تا دوساعته را برای وقت سحر آماده کنیم که بهشدت کار پیچیده و سختی است. به هرحال زمان ساخت برنامه سختیهای خاص خودش را دارد، اینکه ساعت دو صبح برویم و تا اذان صبح آنجا باشیم اما با توجه به بازخوردها و رضایت مردم همه این خستگیها از تن ما به در رفت.
بخشی از سوال من هم در مورد این شکل اجراست که سبک زندگی خود شما هم در این یک ماه تغییر کرد؟
کار از عوضشدن گذشته و بیچاره شدیم (باخنده) خیلی سخت بود.
اگر صرفا بیدارشدن بود میشد با آن کنار آمد اما قرار است شما یک برنامه سنگین که برای تلویزیون پخش میشود را اجرا کنید. این کار را سختتر میکند.
یک وقتی هست تصویربردارهای برنامه بیدار هستند، یک وقتی هست که مجری باید بیدار باشد. من باید حواسم باشد که صورتم درست باشد، خوابآلود نباشم و انرژیام را حفظ کنم و تمرکز داشته باشم که خود این جنس کار را عوض میکند.
اصلا چطور خوابتان را برای حضور در برنامه تنظیم کردید؟
خوابم را در طول روز تقسیم کردم. به این شکل که دو، سه ساعت بعد از اذان صبح میخوابم چون ظهر هم بعضی مواقع برنامه زنده دارم خودم را برای آن آماده میکنم. یک زمانی را هم بعدازظهرها میخوابم. امسال یک زمانی را هم بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب میخوابم. خاطرم هست آقای قرائتی یکجایی گفت دوچیز هست که آدم را میاندازد یکی گلوله تفنگ است و دیگری خوردن افطار. حالا هم من بعد از افطار به خاطر خستگی و روزه، همه چیزم به هم میریزد. در این شرایط حساب این را هم بکنید که در موضوع برنامه باید مطالعه هم داشته باشم. من از چند ماه قبل از ماه مبارک رمضان مطالعاتم را شروع کردم و یادداشتهایی برداشتم و سر و سامان دادن به اینها هم همچنان ادامه دارد که بخشی از وقت من را میگیرد. اصلا کلا برنامه زندگی من و خانوادهام در ماه رمضان براساس برنامه «ماه من» و سحرگاه تنظیم میشود. حالا ساعت بیولوژیک بدن من حتی تا یک ماه بعد از ماه رمضان همچنان براساس این سبک زندگی و تغییرات حفظ میشود.
متنهایی که در برنامه خوانده میشود را چه کسی مینویسد و آیا برای برنامه نویسنده دارید؟
ما نویسنده نداریم. خیلی دوست داشتم که نویسنده برای متنهای این برنامه داشته باشیم امتحانی هم کردیم اما فضایش به خوبی درنیامد. بالاخره به این نتیجه رسیدم که اول و آخر کار با خودم است. چون بالاخره باید در آن فضا قرار بگیرید که بتوانید با مخاطب حرف بزنید، اینکه چه ادبیاتی را انتخاب کنید و حتی خیلی از متنهایی که انتخاب میکنم و مینویسم و پروبالش میدهم در مقابل دوربین و در فرم اجرا به شکل دیگری درمیآید. لذا بخش عمدهای از متنهایی که اجرا میکنم در یک شکل بداهه است. بالاخره بخشی از این اجرای بداهه برمیگردد به آن پشتوانهای که در طول سال مهیا کرده و به حافظه و دل سپردم.
اصلا براساس حال و هوای برنامه و اتفاقاتی که حین کار میافتد، مجری باید اجرایش را تنظیم کند. مثلا یک آیتمی را مخاطب میبیند و مجری براساس سیری که مناسب آیتم است باید با بداهه برنامه را پیش ببرد.
البته این هم نیازمند یک تمرکزی است تا اجرا هم خوب شود.
من یک ساعت قبل از برنامه تقریبا با هیچ کسی حرف نمیزنم و تمام تمرکزم این است چیزهایی که دارم را در همان زمان کوتاه به خوبی ارائه بدهم.