هانیه توسلی بازیگر سینما و تلویزیون کشور با انتشار تصاویری در صفحه اینستاگرامش نوشت:
حس میکنم که فشار گیجکنندهای در زیر پوستم وجود دارد… میخواهم همه چیز را سوراخ کنم و هرچه ممکن است فرو بروم. میخواهم به اعماق زمین برسم. عشق من در آنجاست، در آنجایی که دانهها سبز میشوند و ریشهها به هم میرسند و آفرینش در میان پوسیدگی، خود را ادامه میدهد، گویی بدن من یک شکل موقتی و زودگذر آن است. میخواهم به اصلش برسم. میخواهم قلبم را مثل یک میوۀ رسیده به همۀ شاخههای درختان آویزان کنم.
…همیشه سعی کردهام مثل یک در بسته باشم تا زندگی وحشتناک درونیام را کسی نبیند و نشناسد… سعی کردهام آدم باشم، در حالیکه در درون خود یک موجود زنده بودهام… ما فقط میتوانیم حسی را زیر پایمان لگد کنیم، ولی نمیتوانیم آن را اصلاً نداشته باشیم.
نمیدانم رسیدن چیست، اما بیگمان مقصدی هست که همۀ وجودم به سوی آن جاری میشود. کاش میمردم و دوباره زنده میشدم و میدیدم که دنیا شکل دیگریست. دنیا اینهمه ظالم نیست و مردم این خست همیشگی خود را فراموش کردهاند…و هیچکس دور خانهاش دیوار نکشیده است.
معتاد شدن به عادتهای مضحک زندگی و تسلیم شدن به حدها و دیوارها کاری برخلاف طبیعت است.
محرومیتهای من اگر به من غم میدهند در عوض این خاصیت را هم دارند که مرا از دام تمام تظاهرات فریبندهای که در سطح یک رابطه ممکن است وجود داشته باشد نجات میدهند، و با خودشان به قعر این رابطه که مرکز طپشها و تحولات اصلی است نزدیک میکنند. من نمیخواهم سیر باشم، بلکه میخواهم بهه فضیلت سیری برسم.
بدیهای من چه هستند، جز شرم و عجز خوبیهای من از بیان کردن، جز نالۀ اسارت خوبیهای من در این دنیایی که تا چشم کار میکند دیوار است و دیوار است و دیوار است. و قحطی فرصت است و ترس است و خفگی است و حقارت است.
از نامه های فروغ به ابراهیم گلستان.