بورسان: در دو سال گذشته به اشتباه سرنوشت بورس به تصمیمات دولت گره زده میشد. برای مثال رشد بورس را ناشی از حمایت دولت مطرح میکردند در حالیکه دقیقا بورس تهران به واسطه آشفتهبازار اقتصاد کشور در پی جبران کاهش شدید ارزش پول ملی و تورمهای افسارگسیخته برآمده بود و اتفاقا چون دولت ناتوان در کنترل شرایط بود بازارها ملتهب بودند و بازدهیهای خارج از عادت را به ثبت رساندند. این بازدهیها عمدتا در جهت جبران تورمهای افسارگسیخته بود و شاید حتی بازدهی واقعی نیز نصیب سرمایهگذاران، به خصوص سرمایهگذارانی که در میانه راه وارد یک بازار شده بودند نشده باشد. اتفاقا بورس تهران و سایر بازارها در نتیجه آشوب اقتصادی و نه سیاستهای دولت مسیر تند صعودی را در پیش گرفتند. دولت توان کنترل تورم و دلار را نداشت و این مهمترین محرک برای رشد بورس بود. اما حالا وضعیت کاملا متفاوت است؛ این موضوع به خصوص در میانمدت میتواند به صورت قابل توجهی خود را نشان دهد.
افسار بازارها در اختیار دولت
داستان حالا متفاوت است. دولتی که در ۴ سال گذشته توان کنترل التهاب را نداشت حالا با احیای برجام فرصتی دوباره پیدا خواهد کرد. این فرصت در دولت نخست روحانی نیز ایجاد شد؛ اما در ادامه سیاستهای اشتباه مانند نرخ بالای سود بدون اصلاحات اساسی در پیش گرفته شد. گرچه نرخ تورم حتی تا سال ۹۵ یکرقمی نیز شده بود اما در پس پرده رشدهای بیامان نقدینگی را شاهد بودیم. دولت سرکوب شدید نرخ دلار را در پیش گرفته بود. تلاش چندانی برای اصلاح نظام بانکی و بودجهای در پیش گرفته نشد و با یک نگاه کوتاهمدت در سیاستگذاری مصیبتهای بعدی را برای اقتصاد ایران رقم زدند. هیچکس نمیتواند اثر تحریم را منکر شود، اما یک نگاه به عقب میتواند اثر سیاستهای اشتباه را مشخص کند.
توپ در زمین رئیسی و مجلس
حالا اگر فرض بر این باشد که برجام احیا شده است، دوباره دست دولت به ارزهای نفتی و بلوکهشده خواهد رسید. ارزهای نفتی این توان را در کوتاهمدت برای دولت ایجاد میکند که دلار را به شدت سرکوب کند. این سرکوب نه به واسطه عرضه سنگین ارز در بازار، بلکه از طریق انقباض سنگین پولی رخ خواهد داد. دسترسی به ارزهای نفتی و بلوکهشده میتواند سرعت رشد پایه پولی را کاهش دهد و حتی این فرصت را ایجاد کند تا با کاهش داراییهای خارجی در ترازنامه بانک مرکزی فشار دوچندانی به بازار بینبانکی وارد کند. بخشی از این فشارها ناگزیر است و پس از چندین سال تحریم باید پذیرفت که باید منتظر چنین رخدادی بود؛ فشار دو جانبه به ارز از طریق بهبود تراز تجاری و کاهش شتاب پایه پولی.
طبیعتا رئیسی در دوران ثبات احتمالی پیش رو این فرصت را دارد که با بالا نگه داشتن نرخ سود، تورم و دلار را سرکوب کند و همان مسیر دولت نخست روحانی را در پیش بگیرد. دو متغیر نرخ دلار و نرخ سود بر روند کوتاهمدت و میانمدت بازار سهام نیز اثرگذار خواهد بود. هر چه دولت همت بیشتری برای سرکوب اقتصادی به کار بگیرد طبیعتا احتمال التهاب را در آینده بیشتر خواهد کرد. یعنی دقیقا همان مسیری را که در ۸ سال گذشته طی کردیم دوباره تکرار میشود. اینکه جرقه آشوب اقتصادی چه زمانی زده یا به چه وسیلهای زده میشود جای سوال دارد. ممکن است دوباره سناریو ترامپ با یک حالت دیگر تکرار شود.
برجام مسکنی برای اقتصاد خواهد بود؟
در چنین وضعیتی رکود بورس و سایر بازارها چندان دور از انتظار نیست. سوال اصلی این است که آیا بنا است صرفا از برجام به عنوان مخدری برای التیام زخمهای عمیق کشور برای یک مدت زمان معلوم استفاده شود یا اینکه برجام بنا است به عنوان ضامنی برای اصلاح اقتصاد و گامهای مثبت استفاده شود؟ بر این اساس توپ در زمین دولت رئیسی و مجلسیها است. آیا برجام و ارز نفتی را مخدری برای تسکین دردهای عمیق اقتصاد ایران خواهد بود یا ابزاری برای اصلاحات اساسی مورد نیاز اقتصاد ایران. در سناریوی دوم و اگر گامهای اساسی برداشته شود با وجود رکود کوتاهمدت سهام، در نهایت بازار برنده بورس تهران خواهد بود. البته در سناریوی دیگر نیز اگر بنا بر تکرار همان اشتباهات گذشته باشد دوباره در آینده باید منتظر سناریوی انفجار تورمی بازارها بود.